به گزارش خبرآنلاین، کتاب «کارنامه کوروش» با عنوان فرعی «پژوهشی در حکومت هخامنشیان»، نوشته ابوالقاسم آخته به کوشش انتشارات کلهر منتشر شده است. این کتاب شامل بخشهایی سهگانه و یک پیوست است. بخش اول «نگاهی به حکومت هخامنشیان» نام دارد و درباره دولت، دین و مذهب، سیاست نظامی، برخورد داریوش سوم و اسکندر و پایان کار هخامنشیان، آگاهیهایی تاریخی در اختیار خواننده قرارداده میشود.
نویسنده، هخامنشیان را دارای نظام و سازمان حکومتی منظمی میداند که پایههای آن را کوروش گذاشت و داریوش اول به آن استحکام بخشید. او تاکید میکند که هخامنشیان پایبند به سیاست آزاداندیشی بودند و رفتار سیاسی و اجتماعی آنان بر اساس آسانگیری و پاسداشت حقوق سرزمینهای تابع بود. ریشه چنین نگرشی نیز در «اقدامات راهبردی کوروش» و گذشت و مدارای او میداند.
بررسی سیاست نظامی هخامنشیان از روزگار کوروش تا پایان پادشاهی خشایارشا و برشمردن سرفصلهای مهم رویدادهای جنگی شاهان نخستین هخامنشی از دیگر مطالبی است که به کوتاهی، در بخش نخست، مورد توجه قرار گرفته است اما پس از خشایارشا، دولت هخامنشی ترجیح داد که با بخشیدن سکههای طلا به دشمنان خود (به ویژه یونانیان)، آنها را فرمانبردار و مطیع کند. نویسنده کتاب، چنین رفتاری را «سیاست طلایی» نامیده و به آثار و پیامدهای زیانبار آن اشاره کرده است.
بحث درباره اسکندر و چهره واقعی او در ادامه بخش اول آورده شده است. آخته، نویسنده کتاب، بسیاری از سخنانی را که درباره این جهانگشای مقدونی گفتهاند، آلوده به تحریف و دروغ میداند و آماری را که مورخان یونانی درباره شمار سپاهیان اسکندر و داریوش سوم برشمردهاند، گزافهآمیز تلقی میکند. فرجام هخامنشیان نیز، از دید او، با قدرت و شکوه نظامی، سیاسی و اقتصادی همراه بوده است.
بخش دوم کتاب به زندگی کوروش، بنیانگذار دولت هخامنشی، اختصاص یافته است و شرح و توصیفی است درباره تولد تا مرگ او. آخته، کوروش را نمونهای از مردان تاریخی با کارنامهای درخشان، مینامد و بر جنبههای کممانند او در کشورداری تاکید میورزد. شناخت سالهای آغازین زندگی کوروش و تحقیق درباره معنای نام او، از دیگر مطالبی است که خواننده این بخش از کتاب میتواند آگاهیهایی درباره آن بهدست آورد.
آنگاه از تسلط کوروش بر شاه ماد یاد میشود. چیرگی بر بابلیان نیز در قسمت «کوروش در بابل» به خواننده ارایه میشود، به ویژه از استوانه کوروش، سخن به میان میآید و یادآور میشود که در فرهنگ علوم سیاسی، روش کشورداری کوروش در جهان باستان، نو، منظم و متشکل بوده است.
نویسنده در قسمت «کوروش در شرق و شمال شرقی» خط سیر کشورگشایی او را پی میگیرد و سپس از ذوالقرنین یاد میکند و این که تا چه حد ویژگیها و سرگذشت او میتواند با چهره تاریخی کوروش همسان باشد. میدانیم که بسیاری ذوالقرنین را با اسکندر یکی دانستهاند. آخته دیدگاههای نویسندگان را درباره ذوالقرنین بودن اسکندر ذکر میکند و در نهایت، چنین همانندی را نادرست میشمارد.
«دیپلماسی کوروش» از دیگر موضوعاتی است که یادآوری آن برای شناخت بهتر این شاه هخامنشی لازم دانسته شده است. نویسنده شیوه دیپلماسی کوروش را میستاید و آن را در جهان باستان، بیمانند میداند. سرانجام، در انتهای بخش دوم از پایان کار کوروش، اندرزها و آرامگاه او گفتوگو میشود.
بخش سوم کتاب به اسکندر مقدونی و چهره تاریخی او اختصاص یافته است. نویسنده، شخصیت اسکندر و شیوه بالیدن و سر برافراختن او را برمیشمارد و میکوشد که با بررسی منابع تاریخی، کارنامه جهانگشایی او را مرور کند. به باور او اسکندر چهرهای «پوشالی» است که تاریخنویسان غربی، افسانهها درباره او پرداختهاند و از آن خونریز مقدونی، چهرهای اسطورهای رقم زدهاند. در حالی که اسکندر، در نگاه ایرانیان، مردی ویرانگر و نفرین شده بود. «ضمائم» کتاب شامل توضیحی کوتاه درباره واژه «اسطوره» و فهرستی از نام شاهان اساطیری و تاریخی ایران است. منابع و مآخذ مورد استناد نویسنده نیز در صفحات پایانی نام برده شدهاند.
ابوالقاسم آخته در کتاب «کارنامه کوروش»، میکوشد تصویری به دور از تحریفات تاریخی از این فرمانروای بنیانگذار ترسیم کند. نویسنده کتاب «کارنامه کوروش»، هدف خود از تالیف چنین کتابی را «پیراستن تاریخ ایران از تحریفات» دانسته و نوشته است که نخواسته جنبهای تقدسگونه، دستنیافتنی و فرا بشری از کوروش بسازد، بلکه آنچه را برشمرده است که از تاریخها میتوان دریافت کرد.
نظر شما