جانافکندی رئیسجمهور معروف دموکراتها در دیداری با بنگوریون به او گفته است: من میدانم که با رأی یهودیهای آمریکایی رئیسجمهور شدهام. من پیروزی خود را به آنها مدیونم. به من بگویید که ایا کاری هست که من باید انجام دهم؟
احمد خودر روزنامه نگار برجسته عربتبار با نقل این لطیفه تاریخی از جان اف کندی به این نکته تصریح دارد که هرگز یک رئیسجمهور آمریکایی نخواهد توانست و نخواهد خواست که در راستای منافع یک مشت عرب فلسطینی گام بردارد.
با چنین نگاه تعمیم یافتهای در میان رؤسای جمهوری آمریکا، چه دموکرات و چه جمهوریخواه رابی یعقوب پرین، در بیست و هشتم فوریه سال 1994 با انتشار مقالهای در روزنامه نیویورکتایمز به حمایت بیدریغ آمریکاییها از اسرائیل اشاره کرده و مینویسد " یک میلیون عرب به اندازه یک ناخن انگشت یک جهود نمیارزند. "
و حالا بیش از یک دهه بعد دیروز همین روزنامه با طرح این سؤال که چه کسی برنده دیدار اوباما- نتانیاهو بود به این سؤال به طور سربسته پاسخ داد: " نتانیاهو دست بالاتر را داشت"
بنیامین نتانیاهو چند روز پس از دیدار با رئیسجمهوری آمریکا میگوید بیتالمقدس جزو تفکیکناپذیر اسرائیل است و هرگز آن را با اعراب تقسیم نخواهد کرد. او میفزاید قدس همیشه متعلق به اسرائیل بوده، هست و خواهد بود.
چنین اظهار نظری سوای از اینکه از سوی شخصی مانند نتانیاهو عجیب و غیرمنتظره نیست و نشاندهنده خوی نژادپرستانه و ظالمانه او در نادیده گرفتن حقوق مردم فلسطین است، برملاکننده این حقیقت است که اسرائیل در مواجهه و تعامل با آمریکا همواره دست بالاتر را دارد و آن دسته از اعراب و فلسطینیهایی که به این دیدار دل خوش کرده بودند تا مگر رئیسجمهور جدید آمریکا کاری برای آنها بکند و نخستوزیر افراطی اسرائیل را وادارد تا حق آنها را به رسمیت بشناسد، باید در افکار و نظرات خود تجدیدنظر کنند.
اظهار نظر صریح و بیپروای بیبی که در مراسم جشنی که به مناسبت اشغال بیتالمقدس شرقی در سال 1967 توسط صهیونیستها برپا شده بود نشاندهنده این است که اسرائیل کوچک، نه تنها از اعراب که از ارباب خود نیز در بیان دیدگاههای نژادپرستانه و ظالمانه خود پروایی ندارد و میتواند به راحتی همه خواستههای رئیسجمهور ایالات متحده را نادیده بگیرد.
در حالیکه بسیاری از سران عرب و دیپلماتهای خاورمیانه خود را به دیدار نتانیاهو، عباس و اوباما در کاخ سفید دلخوش ساخته بودند به وضوح مشخص شد که نتانیاهو عزمی جزم برای نادیده گرفتن خواسته اوباما دارد. موضع نتانیاهو حتی یک روز بعد با نامه تهدیدآمیزی که 76 سناتور از 100 سناتور سنای آمریکا برای اوباما ارسال کردند تقویت شد. آنها به اوباما هشدار دادند از هرگونه فشاری به اسرائیل که منافع آن را به خطر بیندازد پرهیز کند و پای این رژیم را در معاهده صلحی که به نفع صهیونیستها نیست باز نکند.
از اینرو سؤالی که دیروز روزنامه نیویورکتایمز در صفحه خاورمیانه خود مبنی بر اینکه چه کسی در دیدار اوباما - نتانیاهو دست بالا را دارد؟ جوابی روشن پیدا میکند. آنکه دست بالا را دارد و میتواند حتی موضوع صلح اعراب و اسرائیل و مشکلات تشکیل کشور مستقل فلسطینی را دست پایین جلوه داده و ایران را برای اوباما به مشکل اصلی خاور میانه تبدیل کند و کسی که به راحتی همانگونه که به حسنی مبارک و یا عبدالله دوم پادشاه اردن درباره تشکیل کشور مستقل فلسطینی "نه" میگوید به رئیسجمهور امریکا نیز نه میگوید طبیعتاً دست بالاتری دارد.
نتانیاهو صرفاً به اینکه به ادامه گفتوگوها با فلسطینیها علاقهمند است بسنده میکند، اما چه گفتوگویی؟ زمانی که او دم از لاینفک بودن بیتالمقدس به عنوان پایتخت همیشگی اسرائیل دم میزند و یا وزیر خارجه کاملاً ضد عرب او به اتفاق یوزیآراد رئیس کمیسیون امنیت ملی این رژیم به دنبال محقق کردن طرحی برای کوچاندن اعراب شهروند اسرائیل به اردن یا صحرای سینا هستند تا اسرائیل را به سرزمینی صرفاً یهودی تبدیل کنند، آیا میتوان از گفتوگوهای صلح دم زد. آیا زمانیکه آراد میکوشد مصر را راضی کند تا به جای تخریب شهرکهای غیر قانونی اسرائیلیها در کرانه باختری برخی از اعراب مجاور این شهرکها به صحرای سینا تارانده شوند تا شهرکنشینان احساس امنیت بیشتری کنند، سخن گفتن از صلح خنده دار نیست.
اینکه حماسیها، صاحب عریقات مذاکرهکننده ارشد تشکیلات خودگردان و یا نبیل ابوردینه سخنگوی رسمی تشکیلات خودگردان لب به محکومیت این اظهارات بگشایند کافی نیست. اینکه آنها از ابتدا به اوباما دلخوش کردند اشتباه بود. آمریکا موفقیت خود را در حمایت از اسرائیل میداند و سناتورها میدانند که با حمایت از منافع اسرائیل است که میتوانند همچنان سناتور باقی بمانند و کسی مزاحم لفت و لیسهای سیاسی آنها نشود.
نخستوزیر اسرائیل در همان روز از علاقهمندیاش به آغاز مذاکرات صلح با سوریه بدون هیچ پیششرطی سخن میگوید غافل از اینکه مشاور ارشد امنیت ملیاش یوزیآراد یک روز قبل از آن در گفتوگو با خبرنگاران تصریح میکند که محال است اسرائیل از بلندیهای جولان عقبنشینی کند. به راستی با اتخاد چنین موضعی چه چیزی قرار است در مذاکره بدون واسطه و یا حتی باواسطه، عاید سوریه شود.
بوش رئیسجمهور پیشین آمریکا یک بار به این نکته با صراحت تمام اشاره کرد. زمانیکه گفت: "وقتی میبینم در برخی از کشورهای اسلامی با چنان شور و حرارتی نسبت به آمریکا اظهار نفرت میشود چگونه به آن پاسخ دهم؟ من واقعاً شگفتزده میشوم. واقعاً نمیتوانم آن را باور کنم چرا که میدانم ما چقدر خوب عمل میکنیم. "
بله آنها خوب عمل میکنند چرا که این نشانه این است که آنها توانستهاند به خوبی از منافع اسرائیل دفاع کنند. اگر آنها از منافع فلسطینیها در سرزمینهای اشغالی دفاع میکردند آن وقت اینگونه در کشورهای اسلامی مورد تنفر نبودند. در چنین شرایطی است که آدم به گفته احمد خودر نویسنده و اندیشمند عرب به یاد عبارت معروف کتاب جورج اورول در کتاب 1984 میافتد: " جنگ صلح است؛ آزادی بردگی است و غفلت قدرت است"
نظر شما