این انتقادات از سوی نامزدهای رقیب و هواداران آنها و البته با هدف جلب رأی صورت میگیرد و متقابلاً دولت مستقر را به جوابگویی و بعضاً پاسخ تند میکشاند.
تا اینجای کار، این یک قاعده مرسوم است اما آنچه در این روزها شاهدیم حجم انتقاداتی است که به بیانصافی تنه میزند. دولت نهم مثل همه دولتها، ضعفها و کاستیهایی داشته است اما آیا انکار یا بیتوجهی به نقاط قوت آن به ویژه ارزشگرایی، مردمی بودن، عدم انعطاف در مقابل دشمنان، نهایی کردن پروژههای تحقیقاتی، علمی و. . . بیانصافی نیست؟
اگر عدهای از منتقدان احمدینژاد، رفتار او را نفی عملی دستاوردهای 27 ساله انقلاب میخوانند، آیا خود مشمول همین انتقاد نیستند که آنان نیز خدمات نظام در چهار سال گذشته را نادیده میگیرند؟
حتی اگر از موضع کارکردی یعنی جلب آرا نیز بنگریم، با شمارش حتی مختصر مزایای رقیب، نزد مخاطب باورپذیرتر جلوه میکنیم، بهویژه مخاطب ایرانی که دل در گروی اخلاق دارد و رفتار اخلاقی یک کاندیدا ملاک جدی رأیدهی این مخاطب است.
نظر شما