آقای ضرغامی رئیس محترم صدا و سیما در گفتار اخیرشان از مجریان کمسواد صدا و سیما انتقاد کردهاند و البته حق هم دارند. اگر از ابتدای صبح تا پایان شب، مدام شبکه به شبکه، کانال تلویزیون را تغییر بدهید و اجرای بنده و همکارانم را نگاه کنید، نکتههای فراوان مثبت یا منفی را در اجرای ما خواهید دید... اما «سواد»، به آسانیِ یافتن نکتههای کلی اجرا، دیده یا احساس نمیشود.
شاید فقط کسی بتواند میزان آگاهی مجریان را بفهمد که اولاً سطح دانش آموخته و میزان آگاهیهای اجتماعیاش زیاد باشد... ثانیاً دستی- دستکم از دور- بر آتش رسانه داشته باشد و اضطراب نهفته در اجراهای ما را بشناسد... ثالثاً فرهنگ عمومی ایرانی- اسلامی ما را بهقدر رفع عطش چشیده باشد تا بتواند تفاوت اجرای مجریان ما را با مجریان کشورهای غربی تشخیص دهد... و از همه اینها گذشته، آشنایی بهنسبت، خوبی با ادبیات داشته باشد... دایره واژگانش گسترده باشد و بداند که وقتی یک مجری، بیش از شش ماه، از یک عبارت ساده و کممحتوا برای سلامش استفاده میکند، لابد ادبیات را نمیشناسد.
سخنرانیهای آقای ضرغامی و مجموعه رفتارهای رسانهایشان (کارهایی مانند به تن کردن جلیقه خبرنگاری، درست پس از شهادت همکاران رسانهای و شبیه این را عرض کردم) نشان داده که خوی حساس بروبچههای رسانهای را خوب میشناسند و اشاره به ضعف سواد برخی از مجریان و ارایه راهکار «دعوت از کارشناسان برای اجرای برنامهها» نیز نمونهای از آن است... اما شاید نگاهی از«اینسو» نیز پرفایده باشد.
قبول دارم که بسیاری از همکاران رسانهای من، به جای سلام«کردن» و«عرض ادب»، عرض سلام و ادب «دارند»... یا به جای توضیحی مختصر، نکتهای ساده را بسیار میپیچانند طوری که مخاطب گیج میشود... یا گفتارشان سرشار از حَشو(زیادهگویی) است و به جای این که بگویند: «نتیجه فلان چیز، فلان شد»، میگویند: «فلان نتیجه از فلان چیز حاصل شد» و خلاصه ایرادهای گفتاری بسیاری در اجرای ما دیده میشود اما گمان میکنم مقصود آقای ضرغامی، بیش از این ها، به نکتههایی برمیگردد که در اجرای برنامههای تخصصی رعایت نمیشوند.
این موضوع، کمی به جایگزینی و انتخاب نامناسب مجری برای برنامهای خارج از تخصصش برمیگردد و کمی به خود مجری.
شخصی، معتقدم مجری، اگر «مجری» باشد، باید بتواند دستکم در محدودهای مشخص و کمی مربوط، برنامههای گوناگونی را اجرا کند... اما این نکته مهم است که بتواند در برنامههای متفاوت، صدا، لحن، حرکت های نشسته یا ایستاده و خلاصه
فرهنگ رفتاری و گفتاریاش را با حال و هوای برنامه مطابق کند. طبیعی است که منظورم اجرای همزمان در برنامهای صنعتی و برنامهای ادبی نیست!
اگر از «اینسو» به سخنان آقای ضرغامی دقت کنید، شاید جای این گِلِه دوستانه نیز از ایشان باز باشد که در همه دورههای گذشته (یا نبوده یا حقیر نشنیدهام) هیچ کدام از مدیران محترم صدا و سیما، دیداری مشخص، استوار، عملیاتی و دقیق با مجریان نداشتهاند تا دشواریهای کار آنان نیز استخراج بشود تا معلوم شود که آن چه از حقیر و برخی از همکارانم بر صفحه تلویزیون دیده می شود، همه دانستهها نیست.
با همین مقدار نیز انبوه «اما» و «اگر»های شنیده شده از راه «گوشی» مجری، اضطراب پنهان و آشکار از «مبادا»های تعریف نشده و«یکوقت نشود...» های سلیقهای آمیخته میشود چنان که مجریان دانا(که به«مجری- کارشناس» مشهورند) نیز ترجیح میدهند برای گریز همزمان از«اظهار فضل روی آنتن(که نکوهیده است)» و«پا گذاشتن بر خط های قرمز ناشی از ندانستهگی برخی از عوامل برنامه»، عطای سخن فاضلانه را به لقایش ببخشند. مجریان، پیشانی برنامههای فاخر صدا و سیمایند اما تا پا به استودیو میرسد، انبوه ملاحظههای سلیقهای (که شخصی معتقدم برخی از آنان را آقای ضرغامی نشنیدهاند چه برسد به این که با آنها موافق باشند!)، بر سر مجری- کارشناسان هوار میشود و در نهایت، تصمیم میگیرند از خیر یک اجرای توأم با آگاهی، مرور آگاهیهای مکتوب و خوانده شده شخصی و ایجاد جاذبه با دانستهها بگذرند و چیزی در اندازههای همیشه ارایه دهند.
گمان میکنم یک حرکت تازه در این زمینه و پیش از حضور کارشناسان در قواره مجری (که در سالهای اخیر نشان داده اگر خودشان صاحب استعداد نباشند، جان عوامل فنی را میگیرند تا برنامهای روی آنتن برود و با سلام و صلوات تمام شود!) شاید لازم باشد که سرمایههای خود سازمان، بازیابی شوند. برای چنین حرکتی معیار خود آقای ضرغامی، بسیار کارساز است: مجریانی که تألیف چاپ شده دارند.
نظر شما