روز درختکاری، آغاز هفته منابع طبیعی است و به رسم دیرین انواع کاجها و سروهای نقرهای کاشته خواهد شد؛ اما آیا میدانید این درختان غیربومی چه آسیبهایی به تنوع زیستی کشورمان وارد میکنند؟
عرفان خسروی: کاج و سرو نقرهای یکی از محبوبترین گیاهان برای روز درختکاری هستند و احتمالاً طی هفته منابع طبیعی (که از دیروز ۱۵ اسفند، روز درختکاری شروع شده) چند هزار اصله از این گیاه در مناطق مختلف کشور کاشته خواهد شد. بنابراین بد نیست اندکی با ویژگیهای این درختان و اثرات آنها روی محیط زیست و تنوع گیاهی و جانوری کشور آشناتر شویم.
سرو نقرهای چرا آمد و چرا ماندگار شد؟
این گیاه که نام علمیاش Cupressus arizonica است، بومی جنوب غربی آمریکای شمالی، آریزونا، جنوب غربی نیومکزیکو، جنوب کالیفرنیا، کوهستانهای غرب تگزاس و مکزیک است. سرو نقرهای جزء گروهی از گیاهان بازدانه به نام مخروطیان یا مخروطداران یا در اصطلاح گیاهان سوزنیبرگ است. در حالت وحشی، این گیاه اغلب در جمعیتهای کوچک و تنک و دور از هم رشد میکند. این گیاه برای نخستین بار در دوره پهلوی به ایران آمد، آن هم به خاطر علاقه شخصی محمدرضا پهلوی به این درخت. با ورود این درخت به ایران، مدت زیادی طول نکشید که سرو نقرهای به درخت محبوب روزهای درختکاری تبدیل شد. سرو نقرهای و دیگر سوزنیبرگان به خاطر مقاومتشان در برابر سرما، خشکی، آفات، گیاهان دیگر و رشد سریعشان مورد توجه قرار گرفتند. به علاوه به خاطر تمرکز اغلب ماده تولیدی این درختان در تنههایشان، شرکتهای چوببری نیز به آنها به چشم محبوبترین رستنیهای زمین نگاه میکنند. خود آمریکاییها نیز در کشورهای دیگر جهان، فرهنگ کاشتن درختان بومی خود را گسترش دادند. ایران و برزیل دو نمونه از قربانیان تجارت آمریکاییها بر سر کاشت درختان مخروطی بودند. در سالهای اخیر نیز سرو نقرهای یکی از محبوبترین درختان در روزهای درختکاری بوده است.
پس سروهای شعرهای حافظ و سعدی چه بودند؟
از ۷۳۰۰ گونه گیاهان شناخته شده بومی ایران، تنها شش گونه گیاه مخروطدار بومی در ایران وجود دارد: زربین یا سروناز (Cupressus sempervirens) چهار گونه اُرس (Juniperus spp.) و سرخدار (Taxus baccata). زربین یا سروناز گیاهی است که با آب و هوای مدیترانهای سازگار است و از دیر باز در ایران کاشته میشده است. اُرس از گیاهان کوهستانی است که اغلب در مناطق مرتفع البرز و کوه های خراسان و کپهداغ و به طور پراکنده در زاگرس دیده میشود. سرخدار نیز از گیاهان در حال انقراض ایران است که رویشگاه طبیعی آن جنگلهای اطراف گرگان است؛ یک جمعیت سرخدار نیز در پارک ملی گلستان وجود دارد. اینها همه مخروطیهای بومی ایران هستند.
مخروطیهای وارداتی و مهاجم
کاج تقریباً در تمامی نقاط ایران کاشته میشود؛ این گیاه بومی ایران نیست، اما متأسفانه از اجزای اصلی پروژههای احداث کمربند سبز در تهران و سایر شهرهای ایران محسوب میشود. این گونه احتمالا از قفقاز به ایران آورده شده است. تمامی گونه های سوزنی برگ دیگری که در ایران کاشته میشوند نیز منشأ خارجی دارند مانند سرو نقره ای که درباره آن توضیح دادیم. مخروطیان مهاجمی که طی پنجاه سال اخیر از خارج وارد کردهایم، خاک اطراف خود را برای رشد گیاهان دیگر، سمی و نامناسب میکنند. آنها مانع رشد دانههای گیاهان دیگر نیز میشوند. اگر به سروها و کاجهای کاشته شده در باغها و بوستانهای شهری دقت کنید، حتماً متوجه خاک تنک یا برهنه اطراف این درختان میشوید. تصور کنید در جایی مثل پارک ملی که دارای تنوع زیستی چشمگیری است، چند گونه گیاه مجبورند بمیرند تا یک اصله سرو نقرهای آمریکایی یا کاج قفقازی بتواند رشد کند؟ به علاوه، این گیاهان به همراه خود آفتها و انگلهای غیربومی و جدید را نیز به همراه میآورند. آفتهایی که به خاطر میلیونها سال همزیستی با این گیاهان مهاجم، اثر مخرب و کشندهای روی آنها ندارند، ولی در بدو ورودشان به کشور ما، بیرحمانه به جان گیاهان بومی ما میافتند و گیاهان ما هم به دلیل تازهوارد بودن این مهاجمین کوچک، مقاومت بسیار کمی در برابر آنها از خود نشان میدهند. این گیاهان و گونههای همراهشان، نهایتاً باعث کاهش چشمگیر تنوع زیستی در کشور ما میشوند – کما این که تا کنون نیز شدهاند.
تنوع زیستی چه اهمیتی دارد؟
در هر متر مربع از مناطق طبیعی ایران، از جنگلهای هیرکانی شمال بگیرید تا درختزارهای تنک و نیمهجنگلی سرخهحصار و حتی بیابانهای ما، تنوعی رنگارنگ از گیاهان مختلف به صورت طبیعی وجود دارد. سرشت این تنوع ارزشمند است. این ارزش هم از نظر اقتصادی، هم از نظر زیستی، هم از نظر زیستبومی و هم ذاتاً – به عنوان تنوع موجودات زنده - برای ما مهم است. تنوع زیستی، فقط شامل ببر و پلنگ و شیر و یوز نمیشود. حشرات، خزندگان، پستانداران ریز و درشت و پرندگان رنگارنگ، همه و همه جزئی از تنوع جانوری هستند و از درختان بزرگ و کوچک تا گیاهان خرد و علفی زیر پای ما، همگی جزئی از تنوع گیاهی هستند. همان قدر که زیبایی پاندا و خیزران برای ما دوستداشتنی است و فقدان احتمالی آنها ناراحتکننده، همه جانوران و گیاهان، حتی کوچکترین حشرات و ناچیزترین گلها، برای کسی که سازوکار طبیعت را بشناسد، ارزشمند و مهم هستند. در صورتی که تنوع زیستی کاهش پیدا کند، خطرات بزرگی همه ما را تهدید میکند.
یک نمونهاش، سست شدن خاکها و جاری شدن سیلابهای خطرناک، بر اثر از بین رفتن گیاهان علفی کوچک سطح خاک است. یک نمونه دیگرش سست شدن شنها و پیشروی بیابانها و ماسههای بادی به سمت شهرهاست. سیلهای گلستان و ذرات معلق غرب و جنوب کشور، حاصل از میان رفتن تنوع زیستی هستند. وقتی صحبت از اثرات و خطرات تهدید تنوع زیستی میشود، چیزی که مهم است، خود «تنوع» است، نه ماهیت موجوداتی که قرار است منقرض شوند. از نظر سود و زیان زیستی، تفاوتی میان انقراض ببر مازندران و یک پرنده کوچک مثل سِسْک وجود ندارد، چون اهمیت موجودات زنده در طبیعت، ربطی به جذابیتهای بصری آنها برای ما ندارد.
برخی از مضرات دیگر سوزنیبرگهای غیربومی
1- عدم تطابق با زیستبوم ایرانی که درختان برگریز دارد
گیاهان درختی ایران، به جز چند نمونه سوزنیبرگ که در شرایط و مناطق محدودی زندگی میکنند، همگی برگریز هستند و گیاهان غیر درختی، قارچها، میکرواورگانیسمها و جانوران بومی ایران نیز خودشان را مدتهاست که با چنین درختانی وفق دادهاند. در ابتدای بهار که درختان برگریز هنوز برگ ندارند، نور خورشید بیشتر به خاک میرسد، دمای خاک، گیاهان علفی و میکرواورگانیسمها به سرعت افزایش مییابد، خاک غنی میشود و در مدت کوتاهی زیستبوم کوچکی پای درختان بهاری تشکیل میشود که بقای جنگل را تضمین میکند. اما در پای درختان سوزنیبرگ، همیشه تاریک و سایه است و میکرواورگانیسمها و گیاهان کوچک، به خصوص افزایشدهندگان نیترات خاک، فرصت رشد بهاری پیدا نمیکنند.
۲ – برهم خوردن تعادل نیترات
این گیاهان تعادل نیترات خاک را به شدت به هم میزنند. خود سوزنیبرگها نیاز چندانی به نیترات ندارند، در حالی که اغلب گیاهان دیگر نیاز به فعالیت میکرواورگانیسمهای نیتراتساز دارند. در پای درختان سوزنیبرگ نیترات کافی تولید نمیشود و البته خاک شروع به اسیدی شدن میکند.
۳ – برهم خوردن تعادل آب
درختان سوزنیبرگ مخصوص مناطق کمآب و خشک هستند. این گیاهان نه تنها برای زنده ماندن در مناطق خشک تطابق یافتهاند، بلکه آب و هوا را حتی خشکتر هم میکنند. میزان آبی که این درختان از زمین جذب میکنند، به اندازه درختان پهنبرگ است، در حالی که میزان آبی که به صورت تعریق به هوا پس میدهند، بسیار کمتر است. به علاوه آنها مانع رسیدن حدود یک پنجم آب باران به زمین میشوند. در حقیقت گیاهان مخروطی، در شرایط خشک بهتر رشد میکنند، بنابراین شرایط رقابت را به نفع خود تغییر میدهند تا پس از خشک شدن اقلیم گیاهان دیگر نتوانند رشد کنند و بمیرند. در کشورهای اروپایی که منابع آب از ایران وضعیت بسیار بهتری دارند، برای پیشگیری از خشک شدن اقلیم، درختان مخروطی با درختان پهنبرگ جایگزین میشوند. این خشکی اقلیم همان وضعیتی است که در حالت پیشرفته در صحرای آریزونا (موطن اصلی سرو نقرهای) هم دیده میشود.
۴ – برهم خوردن تعادل هوموس
درختان پهنبرگ هر سال با خزان کردن، مقدار زیادی مواد غذایی به خاک محل زندگی خود بازمیگردانند که با تجزیه شدن به کودی مناسب و مفید برای بقای جنگل تبدیل میشود. سوزنیبرگها نه تنها خزان نمیکنند، بلکه وجود رزین، تربانتین و دیگر متابولیتها، مانع تجزیه مواد اندک پسمانده از مخروطیان میشود، مواد گیاهی تجزیه نشده میمانند، اسیدی میشوند و گیاهان بومی ما (که اغلب قلیاییپسند هستند) منقرض میشوند
۵ – از میان رفتن تنوع جانوری
سوزنیبرگها برای گردهافشانی نیاز به حشرات ندارند. بنابراین غذایی هم برای حشرات گردهافشان تولید نمیکنند. در حالی که گیاهان پهنبرگ به حشرات وابسته هستند و به همین دلیل غذای مورد علاقه حشرات را هم تهیه میکنند. وقتی در یک ناحیه درختان سوزنیبرگ به جای گیاهان پهنبرگ رشد میکنند، حشرات گردهافشان مثل زنبورها و پروانهها نیز منقرض میشوند.
مورد [نه چندان] عجیب نیوزلند!
دولت نیوزلند، میلیونها دلار صرف مبارزه با مخروطیان خودرو در این کشور کرده است. درختان مخروطی مهاجمی که در وضعیتی مانند ایران و برزیل، سالها پیش به نیوزلند برده شدهاند، تنوع زیستی و طبیعت بکر این کشور را به شدت تهدید میکنند. تنها در جزیره جنوبی نیوزلند، ۲۱۰.۰۰۰ هکتار از زمینهای عمومی مورد تهاجم این گیاهان قرار گرفته است و هیچ کس به خاطر رشد درختانی که گیاهان دیگر را نابود میکنند، در این سرزمین خوشحال نیست. طبق گزارش سازمان حفاظت از محیط زیست نیوزلند، این مخروطیان تهدیدی برای تنوع زیستی بکر و آسیبپذیر این کشور و بهرهوری کشتزارها و مراتع این سرزمین هستند. دولت نیوزلند نه تنها بابت از بین رفتن شدید تنوع زیستی کشورش نگران است، بلکه کاهش بهرهوری در کشتزارها و مراتع را نیز از چشم این گیاهان محبوب چوببرها میبیند. در نیوزلند ده گونه گیاه مخروطی مهاجم وجود دارد که هشت گونه از آنها کاج هستند (Pinus spp.) و دو گونه نیز صنوبر اروپایی (Larix decidua) و صنوبر داگلاس (Pseudotsuga sp.).
برای مشاهده اینفوگرافیک در ابعاد بزرگ، اینجا را کلیک کنید.
برخی گیاهان مهاجم دیگری که به ایران وارد کردهایم
به جز کاج (Pinus eldarica) و سرو نقره ای (Cupressus arizonica) که گیاهانی سوزنیبرگ یا مخروطی هستند، اقاقیا (Robinia pseudoacacia)، آتریپلکس (Atriplex canescens)، کهور پاکستانی آمریکایی (Prosopis juliflora) و اکالیپتوس (Eucalyptus camaldulensis) هم از سرزمینهایی دیگر آمدهاند که نه آب و هوای آنها با ما یکی است و نه رشد آنها به حال تنوع زیستی ما مفید است. مثلاً اوکالیپتوس نیز یک گرمسیری است از همه بدتر این که این کاشتهای غیراصولی و مخرب، اغلب در مناطق حفاظتشده که سرشار از گونههای ارزشمند هستند و به قیمت جان گیاهان و جانوران منحصربهفرد این مناطق، انجام میشود. مثلاً اوکالیپتوس خاک اطراف خود را سمی میکند، آبهای زیرزمینی را به سرعت بالا میکشد و سه برابر وزنش آب جذب میکند و این طوری مانع رشد گیاهان دیگر میشود.
با توجه به آنچه ذکر شد، فقط میتوانیم امیدوار باشیم امسال در روز درختکاری و هفته منابع طبیعی، درختان مهاجم کمتری با دستان خودمان به محیط زیست شکننده و آسیبدیده و زخمی کشور تحمیل کنیم و در سالهای بعد، اندکاندک رسم درختکاری را به درختان و گیاهان بومی کشورمان محدود کنیم.
5353
نظر شما