رییس فدراسیون وزنه‌برداری مهمان ما در کافه خبر بود.او از اتفاقات رقم خورده در المپیک و حق خورده شده بهدادحرف زد و از تلاش‌هایش برای دفاع از حق وزنه‌برداری گفت.

فرهاد عشوندی - مرتضی رضایی: المپیک تمام شد و بدون شک یکی از موفق ترین فدراسیون ها،وزنه برداری بوده است. پس از گذشت تقریبا دو ماه حالا علی مرادی بهتر و راحت تر می تواند درباره اتفاقاتی که افتاد،حاشیه هایی که به وجود آمد و افتخاراتی که کسب شد حرف بزند.حرف و حدیث درباره وزنه برداری زیاد است.عقیده خیلی ها این بود که ایران باید حداقل یک مدال نقره(بهداد سلیمی)دیگر هم در این رقابت ها می گرفت و ...با این حال نظرات متفاوت است و وقتی از مرادی در این مورد پرسیدیم گفت:«نظر شما می تواند درست باشد اما من به عنوان رییس فدراسیون نمی توانم جوابی در این مورد بدهم،فکر می کنم خود سجاد انوشیروانی در این مورد پاسخ بدهد بهتر باشد.»حاشیه های به وجود آمده در مسابقه بهداد سلیمی،تمرین کردن خودسرانه کیانوش رستمی،داستان های حاشه دار سهراب مرادی و از همه مهمتر،انتخابات فدراسیون جهانی وزنه برداری همه بحث هایی بود که علی مرادی به آنها پاسخ داد.

این که وزنه‌برداری موفق‌ترین رشته ورزشی ایران در المپیک ریو بود را نمی‌توان کتمان کرد اما اینکه این رشته می‌توانست مدال‌های بیشتری برایمان بیاورد هم موضوع مهمی است. مثلا بهداد می‌توانست نقره بگیرد اما نشد.

اصلا بحث طلا و نقره نبود. بحث این است که فدراسیون وزنه‌برداری در این مدت کوتاه 19 ماهه که خودتان می‌دانید المپیک یک کار چهار پنج ساله است، ما در فرصت کوتاه به دنبال حل موضوع بودیم که برای ورزش کشورمان و کاروان امام رضا افتخاری داشته باشیم. با این منابع مالی محدود در رشته‌های دیگر هم قطع به یقین جزئیات را می‌دانید و دقیقا درست می‌گویید که ما می‌توانستیم بهتر باشیم ولی واقعا با توجه به محدودیت‌ها توانمندی فدراسیون نسبت به رشته‌های دیگر بهتر و بالنده‌تر بوده و اینکه در این موضوع خاص در حق این جوان ناداوری شد که شما شکی ندارید.از بعضی از کسانی که درباره این موضوع به این شکل نگاه نمی‌کنند،انتظارم این است که منصفانه‌تر نقد کنند. چرا که ممکن است یک موضوعی به ذائقه ما خوش نیاید ولی آنچه که بحث کارشناسی و منافع ملی کشور است را ببینیم و براساس آن قضاوت کنیم نه براساس اینکه من چه چیزی را دوست دارم و به ذائقه من چه چیزی بیشتر خوش می‌آید. کارشناس‌های ژورنالیست بسیار متبحری آنجا بودند و راجع به این موضوع نقد داشتند. حتی از همکارهای محترم شما هم آنجا بودند. کسانی که نسبت به ناداوری در حق بهداد اعتراض داشتند فقط ایرانی‌ها نبودند. بسیاری از علاقمندان به این رشته به حکم او معترض بودند. اگر از این نگاه و منظر نگاه کنید اصلا بحث طلا و نقره نبوده، بحث این بوده که ناداوری صورت گرفته است. به نظرم از این جهت ببینیم بهتر نتیجه می‌گیریم. طلا، نقره و ... بحث‌های فنی است که سرمربی باید پاسخ بدهد.

شما می‌گویید بحث فنی است، این انتقادی است که اگر محمد نصیری را کنار بگذاریم همه افتخارات المپیکی ایران در رشته وزنه‌برداری در این مورد دارند. کوروش باقری، حسین توکلی، حسین رضازاده و...

اصلا پاسخ‌گویی به این مساله در وظایف سرمربی تیم ملی وزنه‎برداری است، بحث فنی بحث من نیست. سرمربی برای خودش ادله دارد و می‌گوید با این شرایط باید اینگونه می‌شد.

قبل مسابقات خیلی از وزنه‌بردارهایی که به تیم نزدیک هم بودند می‌گفتند بهداد در تمرینات وزنه بالایی نزده و ما با شرایطی که بهداد داشت برایمان مهم بود که او به مسابقات برسد به دو دلیل؛ اول اینکه رکورد خودش را در یک ضرب حفظ کند و دوم اینکه حداقل روی سکو برود، نقره بگیرد.

اولا که رساندن بهداد خودش یک برد بود. دوم اینکه این حرف‌هایی که اینگونه مطرح می‌شود و حتی از دل تیم هم مطرح می‌شود بعد مسابقات است.

این شنیده‌های ما مربوط به قبل از مسابقات است.

در هر صورت قبل مسابقه با بعد مسابقه خیلی فرق می‌کند. قبل مسابقه ممکن است من یک رکوردی هم زده باشم که اصلا توقع نداشته باشم که در مسابقات جابجا شود. برعکس این موضوع هم صدق می‌کند که کسی در روز مسابقه وزنه‌ای بزند که قبل مسابقات فکرش را هم نمی‌کرده. من باز هم می‌گویم بحث فنی ندارم ولی در ارتباط با این مطلب می‌خواهم بگویم اتفاقا سجاد انوشیروانی در بخش مدیریتی کارش را درست انجام داده اما در مورد بخش فنی خودش باید بیاید توضیح بدهد.

دکتر باقری: حق شما این است که این مسائل را تحلیل کنید ولی یک مسائل تخصصی‌تری وجود دارد که باید از آنها آگاه شوید. شما به حرف کسانی استناد کردید و گفتید اینها قهرمان بودند. در مورد بهداد هم من بیشتر از هر کسی درگیر بودم و ریز به ریز مسائل را می‌دانم. اول اینکه خود فرد تعیین کننده است. اگر مربی آقای کیانوش رستمی همین افراد بودند این وزنه‌ها را برایش نمی‌گرفتند. اصلا داستان اینکه کیانوش رستمی گفت خودم می‌خواهم تمرین کنم همین بود که می‌گفت خودم می‌دانم چقدر زور دارم و چه وزنه‌ای می‌توانم بزنم. در آمریکا برایش 214 نمی‌گرفتند، گفت من پشت وزنه نمی‌روم. اگر این وزنه را انتخاب نمی‌کردند دوم نمی‌شد. وقتی 214 برایش انتخاب کردند، رفت 218 را هم زد. چه بسا در تمرینات هم این وزنه‌ها را نزده بود چون به او اجازه نمی‌دادند سنگین بزند. پس کیانوش رستمی و هر وزنه‌برداری خودش می‌داند چقدر توانایی دارد. بهداد هم روز به روز تغییر می‌کرد. در تمرینات 220 یک ضرب زد. دو ضرب بهداد دو هفته قبل 230 بود. او جهشی بالا می‌رفت. ما می‌دانستیم او دارد چه می‌کند. اصلا بهداد در قیچی زدن ترس داشت. ما یک پروسه‌ای را طی کردیم تا ترسش بریزد و وقتی این اتفاق افتاد اوج گرفت. همین آقایان که شما نام بردید هیچ کدام اعتقاد نداشتند که بهداد به المپیک می‌رسد. این تفکر حرفه‌ای او را به المپیک رساند. یک پروتکل جدید که آقای مرادی و سجاد انوشیروانی در آن بودند او را رساند. حتی حسین توکلی را هم آوردیم متقاعد شد که با این پروتکل جدید می‌شود. پس بهداد روز به روز تغییر می‌کرد و باید رکوردهای تمرینات ریو را هم روی رکوردهای او بیاوریم.

مرادی: همین کسانی که شما اسم بردید مگر در لندن با کیانوش رستمی نبودند؟ این کیانوش رستمی در لندن نمی‌توانست طلا بگیرد؟ می‌توانست، پس آنجا ما می‌توانستیم سه مدال طلا داشته باشیم. می‌خواهم بگویم کسانی که این انتقادات را دارند یک دوره را در این زمینه‌ها گذراندند. یا سهراب مرادی در المپیک لندن من به اعتقاد می‌گویم می‌توانست طلا بگیرد.

سهراب هم سی، سی و پنج کیلو کمتر از رکوردش زده.

ایرادی ندارد. برای ما مدال طلا مهم است.

شما برخلاف بسیاری از روسای فدراسیون‌ها نمی‌توانید بگویید که فنی صحبت نمی‌کنید. شما در این مسابقات کوچ کردید.

من کوچینگ نکردم. من نظارت کردم. به حسن کاری که خود کیانوش رستمی انجام داد و به این مساله افتخار می‌کنم. در آن قالب من کمک کننده بودم. آنجا یک هماهنگ کننده بودم. در سیستم مدیریتی اول برنامه‌ریزی است، بعد سازماندهی، بعد نظارت و کنترل و بعد هماهنگی است. من در جایی که داشت برای مدال کشورمان یک محدودیتی ایجاد می‌شد، هماهنگ کننده بودم. افتخار هم می‌کنم که توانستم یک هماهنگ کننده بین ورزش کشورمان از جمله فدراسیون با نهادهایی مثل وزارت ورزش و کمیته المپیک است و یک مقدار هم بین ورزشکار با سرمربی تیم ملی بودم. جایی که زاویه بوده ورزشکار با فدراسیون ولی در چارچوب‌های فدراسیون هماهنگ کننده بودم و افتخار می‌کنم که موفق هم بودم.

درباره مدال سهراب و کیانوش می‌توانیم دوباره صحبت کنیم. مربی یکی از تیم‌های حاضر در ریو می‌گفت شوکه شدم وقتی دیدم تیم وزنه‌برداری هفت هشت روز زودتر رفتند یا مثلا در تهران ساعت تمرینات را با ساعت برزیل هماهنگ کرده بودند و سه روز اول ورزشکارها خواب بودند.

غلط و غیرواقعی است. سجاد انوشیروانی خودش دانشجوی دکتراست. مناظره بگذارید تا این حرف‌ها روشن شود. ضمن اینکه خود من در دانشگاه مدیریت درس می‌دهم. متدلوژی علم تمرین زمانی هماهنگ شد که با کارهای علمی انطباق پیدا کرد. کمیته پزشکی ما بهترین روانشناس، بهترین متخصص تغذیه، بهترین ارتوپد و ... را داشت. اینها چیزی بوده که ما قبلا در وزنه‌برداری نداشتیم. الان سه رده سنی ما ماساژور تخصصی دارند. داریم هزینه می‌کنیم. گفتن یک سری مباحث بی‌اساس و بدون پایه علمی متاسفانه متداول شده. اگر اینطور باشد ما هم در همان حد می‌توانیم جواب بدهیم.

اینکه زمان تمرینات در تهران را با ساعت برزیل هماهنگ کرده بودید غلط است؟

نه این درست است ولی آقای انوشیروانی باید جواب بدهد.

تیم شما چند روز جلوتر برزیل رفته بودند.

دکتر باقری: از من بپرسید به عنوان مسوول کمیته پزشکی من هم از آن شیوه تمرین راضی نبودم ولی آقای انوشیروانی باید جواب بدهد. حتما ایشان دلیل دارد و بدن بچه‌هایش را می‌شناسد.

من می‌توانم با مثال برای شما بگویم که این روش جواب نداده. کسی که از تیم شما طلا گرفته خودش جدا تمرین کرده، شرایط بهداد فرق کرده و نتوانسته مدال بگیرد. سهراب 30 کیلو کمتر از رکوردش در تمرینات در مسابقه زده...

لزومی نداشته وقتی مدالش مسجل شده بود بیشتر وزنه بزند. شما مطمئن باشید اگر نیاز بود زده می‌شد. این کار را 16 سال پیش ایوانف اولین بار انجام داد و جواب هم گرفت. اطلاعات شما یک مقدار ناقص است.

ما برای سهراب مرادی قوانین وزنه‌برداری دنیا را تغییر دادیم تا بتوانیم یک وزنه‌بردارمان که تمام شده بود را به عرصه برگردانیم.

دکتر باقری: غیر از این دو کار دیگر هم کردیم؛ یک کار فنی و یک کار پزشکی.

مرادی: حل مشکل یک تز کارشناسی ارشد و دکتراست. وقتی کسی پایان نامه می نویسد باید بتواند موضوعی که مطرح شده را حل کند. الان باید برای حل مشکل صحبت کنیم.

برای سهراب جام فجر خودمان را چهار پنج ماه جابجا کردیم و دوم اینکه حضور یک قهرمان آسیایی در مسابقات آمریکا بی‌سابقه بود.

20 سال پیش زمانی که من تازه رئیس فدراسیون شده بودم، سهراب مرادی جزو استعدادهای ما در نونهالان شد. ماحصل آن دوره قهرمان‌های زبده‌ای بودند که الان داریم و ما آن زمان رسانه‌ای نمی‌کردیم. سهراب مرادی از آن رویکرد بیرون آمد. آن دیدگاه می‌داند چون خودش مبتلابه است و کار کرده. همین نرم‌های استادیومی بعدا تحت یک سیستم شد. متخصصین از کانادا و کوبا آوردند و ما اینها را به صورت یک کار خوبی که در فدراسیون شکل گرفت برای خودمان داشتیم. بعد از آن ما دوباره این نونهالان را حمایت کردیم و مرادی هم از همانجا به نوجوانان و بعد جوانان آمد. در برهه‌ای حتی من باشگاههای آسیا بودم شما از خود کیانوش بپرسید، به عنوان بهترین ورزشکار باشگاهها معرفی شده بود. این استعداد مشخص بود که این پتانسیل را دارد که به این جایگاه برسد. ما هم باید سعی می‌کردیم که مشکلی که این جوان را خانه‌نشین کرده بود حل کنیم. من در موقعیت دبیر کلی یک بار به اینجا آمدم و یک بار هم به روزنامه گل رفتم و این حرف را گفتم. گل این حرف من را تیتر بزرگ کار کرد: بازنشستگی اجباری. یک عده در خود فدراسیون به من خندیدند که بازنشستگی اجباری یعنی چه؟ من می‌دانستم که اینها دارند چه کم‌لطفی در حق ورزشکاران می‌کنند. حتی اگر یادتان باشد بعد از المپیک 5 نفر را خانه‌نشین کردند و اگر می‌خواستند هم نمی‌توانستند آنها را برگردانند، چون شرایط و قوانین اجازه نمی‌داد. ما باید شرایط را تجزیه تحلیل می‎کردیم و قوانین را آنالیز می‌کردیم که ببینیم این جوان چگونه می‌تواند برگردد. حقیقتا نه آماری، نه ارقامی، نه جزئیاتی و نه چیز دیگری نبود که ما بفهمیم چه اتفاقاتی افتاده. ما این نفرات را برای مسابقات آسیایی بزرگسالان تایلند معرفی کردیم. بعد از چند وقت فدراسیون بین‌المللی گفت ایشان و 14 نفر دیگر نمی‌توانند شرکت کنند. ما متعجب شدیم گفتیم دلایل را برایمان بفرستید. بعد که دلایل را فرستادند ما پروسه را آغاز کردیم و قوانین و مقررات را دیدیم. چگونگی حل مشکل را بررسی کردیم و حتی نقد و بررسی‌هایی شد که قبل از آمریکا ایشان علی‌رغم این که نمی‌تواند وزنه بزند، با این فشار روحی که روی او است، آیا صلاح است به آمریکا برود یا نه؟ مشکلات ویزا و مصاحبه برای آن در ترکیه و ... جای خود، این مرحله را گذراندیم و این ویژگی برای این جوان ایجاد شد. تصمیم گرفته شد که ایشان به آنجا بیاید. پشت صحنه وزنه‌ای را زد که تمام دنیا شوکه شد. نمی‌توانستند این واقعیت را ببینند.

دکتر باقری: اصلا بردن مرادی به آنجا یک استراتژی بود. وقتی 195 را به راحتی پشت صحنه در یک‌ضرب زد همه نماینده‌های کشورهای دیگر لباس پوشیدند رفتند.ما چون قلبی و دلی کار می‌کنیم، فکر می‌کنم در این زمینه با دعای مردم راه هموار شد. بحث برگزاری کوالیفاید المپیک فقط به روسیه و چین دادند. باید طبق استانداردها ما هم مسابقات کوالیفاید برای بانوان و آقایان برگزار می‌کردیم اما بانوان را روسیه گرفت. اتفاقا با کمترین هزینه‌ها انجام شد.

چطور توانستید این زمینه را ایجاد کنید؟

خود بهداد هم باید دو مسابقه گزینشی را انجام می‌داد. یا براری هم همینطور. ما در آمریکا خیلی با آیان و اعضای هیات رئیسه رایزنی کردیم و تاریخ‌ها را ارزیابی کردیم به این نتیجه رسیدیم که اینجا کوالیفاید به این شکل و در این تاریخ برگزار شود. همانطور که شما اشاره کردید باید این مسابقات در بهمن ماه انجام می‌شد ولی ما در آن تاریخ برگزار کردیم.

آیان چطور پذیرفت؟

با تعاملاتی که انجام دادیم و با آن رای قاطعی که در مجمع داده شد و پشتوانه دولت و حمایت مردم همه موثر بود. در مجمع‌های بین‌المللی به این موارد نگاه می‌کنند.

می‌توانست شما را آچمز کند.

من اینجا عرض می‌کنم حتی در بحث اخذ ویزا برای کلمبیا ما خیلی مشکل داشتیم و باید دوباره به ترکیه می‌رفتیم. وزارت خارجه مدیرکل محترم اروپا، آمریکا ما را حمایت کرد. سفارت کلمبیا اصلا جواب ما را نمی‌‌داد ولی با صبوری و حمایت بالاخره محقق شد. نماینده وزارت خارجه در خود فرودگاه ما را پیک آپ کرد. یعنی از یک شهر دیگر به شهری که ما رقابت داشتیم آمدند و خیلی زیاد کمک کردند.

نقش آقای هاشمی چه بود؟

همه کمک کردند.

آقای کیومرث هاشمی با آیان هم دیدار داشت؟

نه. اینطور نبود ولی کمک‌هایی که در این رابطه کردند همین بود که مکاتبه شد و از حق و حقوق این ورزشکار دفاع شد. نادو و وزارت ورزش قاطع با حفظ قداست‌های مقررات بین‌المللی کمک کردند. ضمن اینکه نادو به کمک آقای باقری و دیگر دوستان روی بحث مسائل دوپینگ و آنتی دوپینگ آزمایش‌های متعددی انجام دادند.

به نظر می‌رسد سهراب بیشتر از تعداد نرمال آزمایش داده باشد.

خیلی بیشتر از نرمال. به خصوص وقتی به کلمبیا رفتیم، آزمایشی که آنجا داد به کانادا رفت. آنجا ورزش وزنه‌برداری یک قدم از کشورهای دیگر و حتی از رشته‌های دیگر جلوتر بود. چون این تکنولوژی جدید آزمایش خون در کانادا نرفته بود. آنجا اصلا نیت ما کسب مدال نبود، این بود که وزنه بزند. در این زمینه موفقیت کار در همین موارد بود که رفع شد.

به نظر می‌رسد آیان یک مقدار هم به خاطر ورزشکار و شرایط خاصی که داشته کوتاه آمده. چون خودشان هم می‌دانستند خیلی اخلاقی با او تا نکردند.

ما وقتی این پروسه را شروع کردیم، نکته مهمی را به ما گفتند. گفتند شما الان هر چه بگویید به عنوان فدراسیون ملی برای ما پذیرفتنی نیست و براساس آن ورزشکارتان هم تعبیر ما این است که به موضوعی که طبق قوانین فدراسیون بوده تن در داده و امضا کرده. ما از سهراب مرادی پرسیدیم این کار را کردی، گفت من خبر ندارم. بالاخره یک فدراسیون ملی این کار را کرده بود، آنجا آمد و گفت.برای خود فدراسیون جهانی هم سوال بود که چرا در حق او کم‌لطفی شده. اگر یک جایی هست تشخیص فدراسیون ملی این بوده، می‌آید توضیح می‌دهد و از اقدام خودش دفاع می‌کند ولی اینجا این اتفاق نمی‌افتد. ما در هر صورت آنجا که دیدیم حسین رضازاده نامه‌ای به فدراسیون بین‌المللی نوشت که من در جریان این موضوع نبودم و چنین اتفاقی خارج از اختیارات من انجام شده، آن هم بدون تاثیر نبود. کمیته ملی المپیک، وزارت ورزش و تمام عوامل دست به دست هم داد تا چنین اقدامی صورت بگیرد.

یک مقدار جواب شما با سوال من فرق داشت. یک مقدار شرایط زندگی خود ورزشکار هم در این زمینه دخیل بوده؟

دکتر باقری: این هم جزئی از آن تعامل بوده.

بحث دیگری که این روزها خیلی داغ بوده ماجراهای این مساله بوده که بالاخره اجازه می‌دهند ما سه مدال بگیریم یا نه؟ خیلی‌ها اظهارنظر کردند. شما گفتید نمی‌گذارند، بعضی‌ها گفتند جلود جلاد است و... گزارشگر بازی هم فضای بدی ساخت براین اساس که اینها سر ما را بریدند و...

این که جلود جلاد است را که بهداد گفت.

قبل از اینکه بهداد بخواهد بفهمد چه شده با جوی که گزارشگر بازی ساخت، ملت میلیون‌ها فحش روانه سایت سازمان جهانی کرده بودند.

دکتر باقری: گزارشگر با کسی هماهنگ نکرده بود این احساس به او منتقل شده بود.

من این را نمی‌پذیرم. گزارشگر کاری را کرد که هادی عامل 4 سال پیش برای کشتی عبدولی انجام داد.

دکتر باقری: کسانی که در سالن بودند دیدند برزیلی‌ها از ما معترض‌تر بودند. من در تماشاچی‌ها نشسته بودم اصلا نمی‌توانستم ایرانی‌ها را ساکت کنم. به من می‌گفتند حرف نزن. واقعا کنترل مردم سخت بود.

شما می‎گویید تئوری برای توطئه وجود داشت، یا ما سهم‌مان را گرفته بودیم و دیگر مدال نمی‌دادند یا هیات ژوری تصمیمی که تشخیص داده بود را گرفته بود؟

به نظر من شیطنتی در بدنه فدراسیون بین‎المللی وجود دارد که بعضی‌ها می‌خواهند وزنه‌برداری ما را محدود کنند.

بهداد می‌گفت یک انتقام‌گیری شخصی از شما بود که او قربانی آن شد.

یک مقدار مساله فراتر از این موضوع بود. شما ببینید طبق مقررات جلود به عنوان تکنیکال کنترلر بود، کسی بخواهد ژوری یا داور باشد باید رزرو گروه باشد و باز طبق قانون کسی که تکنیکال کنترلر است نمی‌تواند ژوری باشد. این یک پروتکل است و اگر بخواهد تغییر کند باید در گروه ژوری باشد. یعنی در حقیقت کار غیرقانونی انجام شد.

ولی شما از 24 ساعت قبل این موضوع را می‌دانستید.

نه روز مسابقه متوجه شدیم. حتی خود جلود یا کس دیگری هم نگفت. البته چیزی هم اگر می‌گفتند ما در بدنه و پیکره فدراسیون جهانی کسی را نداشتیم که بخواهیم اعتراض کنیم. اینها یک مقدار سو تفاهم به وجود می‌آورد.

بالاخره یک مکانیسم اعتراضی وجود دارد؟

آنها گفتند بعد از اینکه خطا شده ورزشکار شما نباید روی صحنه می‌آمده که این هم اشتباه است. مسابقه در آن لحظه متوقف نشد و نوبت خود بهداد بود که دوباره روی صحنه بیاید.

چرا وزنه را تغییر ندادید؟ در شوک بودید؟

این یک مساله فنی است و اینکه شما نمی‌توانستی اضافه‌تر از آن از بهداد بخواهی. تالمات روحی شدیدی داشت. اینکه الان آقای دکتر گفتند احساسات، الان ممکن است در آینده شیطنت‌هایی هم بشود و بگویند شما باید عذرخواهی هم بکنید ولی آقای بهداد سلیمی یا هر کس دیگری جای ایشان بود این تالمات روحی را چطور تخلیه می‌کرد؟

دکتر باقری: باید موضوع را انسانی هم ببینیم. وقتی بهداد می‌نشیند گریه می‌کند پس این همه حقوق بشر کجاست؟

زمان پخش زنده بازی محسن زارعیان و حسین توکلی نشسته بودند و همان زمان حرکت‌ها را که دیدند، می‌گفتند حرکت دوم خطا بوده و پوش کرده. این حرف را سجاد هم گفت ولی بعدا حرفش را پس گرفت.

سجاد درباره حرکت اول گفت. اصلا ما روی همین موضوع اعتراض داریم.

در دسته 105 کیلو ورزشکار یکی از کشورهای بلوک شرق برایش همین اتفاق افتاد. وزنه را زد، چراغ‌های سفید را گرفت و وقتی پایین رفت، ژوری حرکت را رد کرد. پس نمی‌توانیم بگوییم این اتفاق بی‌سابقه بوده.

دکتر باقری: وقتی ما مدعی شدیم و از نظر احساسی به بهداد ضربه خورد، این حرف‌ها هم پیش آمد. در وزنه‌برداری اصلا ویدئوچک نداریم ولی در امریکا همین جلود 20 دقیقه مسابقات را مختل کرد تا ویدئوی یک حرکت را ببیند. این کارهاست که یک مقدار شبهه و ابهام‌ها را بیشتر می‌کند. اصلا بحث ما دفاع از بهداد نیست. حرکت اول یک مقدار ابهام داشتیم زیاد اعتراض نکردیم، خود بهداد و سجاد هم همینطور. شما فیلم المپیک لندن را ببینید همین است ولی قبول دادند.

می‌گویند حتی طلای لندن را هم با پوش گرفته.

کسی که این را می‌گوید تخصص ندارد. بهداد کتفش را عمل جراحی کرده از بعد از 230 همین اتفاق می‌افتد. بهداد در تمرینات هم همینطور می‌زند. این بار واقعا در این زمینه کم‌لطفی کردند. حرکت اول با سخت‌گیری خیلی زیاد پوش هست ولی حرکت دوم اینطور نیست.

یک مصاحبه از کافا مسوول فنی مسابقات منتشر شده بود که در پاسخ به این سوال که چرا برای حرکت دوم هیات داوران سه چراغ سفید دادند، گفته بود شاید به این دلیل که برای حرکت اول سخت‌گیرانه تصمیم گرفته بودند، خواستند جبران کنند.

دکتر باقری: سنگین وزن، در یک وزنی که یکی از شعارهای المپیک محقق می‌شود، در جایی که همیشه میهایلوویچ که مدرس بین‌المللی است را ژوری می‌گذاشتید، در المپیک تکنیکال کنترلر گذاشتید برای اینکه وزن داورها آنقدر زیاد است که میهایلوویچ نمی‌تواند داور بنشیند، این یعنی کار فنی خودشان را زیر سوال بردند. من می‌خواستم دو نکته اضافه کنم. یکی اینکه بلافاصله بعد از آن که آن اتفاق افتاد، شاهین نصیری‌نیا گفت می‌توانستند قبول بدهند همانطور که از خیلی‌ها قبول دادند ولی فردا صبح شاهین حرفش را عوض کرد. ضمن اینکه در سنگین وزن معمولا آسان‌تر می‌گیرند. اینجا سخت‌گیری کردند و دوم اینکه حرف و حدیث در آن بود. یک نکته دیگر که درباره سهراب می‌خواهم بگویم این است که سهراب هم کتف می‌زد ما خیلی روی او کار کردیم. بهداد خیلی حرفه‌ای است و روی ذهنش مسلط است. اما سهراب اینطور نیست و این پروسه‌ای که ما چه کردیم تا سهراب را حفظ کردیم و برگرداندیم را هنوز ما نگفتیم. ما شانه سهراب را بانداژ کردیم .5 دقیقه قبل از بازی، گفت من می‌ترسم، درد را می‌توانم تحمل کنم ولی ممکن است داورها کتف من را ببینند خطا بگیرند. درد را تحمل کرد و هیچکس هم متوجه نشد. ما می‌توانستیم همین دو طلا را هم نگیریم. چون در تیراندازی و رشته‌های دیگر هم من به عنوان پزشکی که درگیر کار بودم حرف زیاد دارم. ما کیانوش را حفظ کردیم.

مرادی: رئیس فدراسیونی که در هتل است خیلی فرق می‌کند با رئیس فدراسیونی که در یک اتاق کوچک ساکن است. همین کسی که شما می‌گویید مصاحبه کرده در آمریکا دسته 85 کیلوگرم همین خطا را به شدت بیشتر برای روس قبول دادند. در صورتی که وزنه او اصلا خطای محرز بود. دوست دارم اینها را دوستان بروند ببینند. ما بحث‌های مدیریتی را پاسخ دادیم، بحث‌های فنی را هم بچه‌ها بیایند پاسخ بدهند چون همه باید پاسخگو باشیم ولی اینکه بیاییم به قهرمان ملی‌مان کم‌لطفی کنیم و بگوییم خطا بود درست نیست.

پس شما می‌گویید حرکت دوضرب بهداد خطا نبود؟

وقتی سه چراغ سفید دادند یعنی درست بود.

در دسته 94 کیلو هم سه سفید دادند و رد کردند. یعنی می‌شود گفت اساس داوری مشکل داشته.

دکتر باقری: ما که بازی را به هم نزدیم. شما ببینید آقای مرادی سعی می‌کند بچه‌ها را کنترل کند.

مرادی: نقطه انتقادی من به فدراسیون جهانی الان همین است که ما نیاز به یک تحول داریم. واقعا آنچه که دارد انجام می‌شود شاید هم ناخواسته باشد. به علت کهولت سیستم دارد از یک ناداوری که اجرا می‌شود دفاع می‌کند. وگرنه چطور ممکن است کسی رئیس ژوری باشد و مثلا در آمریکا ندارد که ویدئوچک قانون نیست؟ اینها واقعیت‌هاست. آن زمان هم من می‌گفتم روی مسائل مالی و دوپینگ بیایید شفاف سازی کنید.

الان یک نگاه منفی به فدراسیون جهانی وجود دارد. اردیبهشت انتخابات است و احتمالا ما به عنوان یک منتقد وارد این رقابت می‌شویم.

معلوم نیست. باید ببینیم اصلا شورای عالی فنی به ما این اجازه را می‎دهد که وارد شویم یا نه.

دکتر باقری: این آسیب شناسی ما است اگر دولت، نظام، کل ورزش این تصمیم را بگیرد.

در دوپینگ تغییرات شگرفی رخ داده. کشورهایی مثل آمریکا یک انقلابی در این مساله راه انداختند. از مسابقات جهانی در آمریکا امکان نداشت اگر دست خودشان بود آن اتفاقات مثلا برای ایلیا می‌افتاد یا بالاخره اینکه در یک وزن 10 نفر وزنه زدند، 7 نفر دوپینگی شدند.

این صحبت 16 سال پیش من است که تازه محقق شده و دارند رسیدگی می‌کنند.

دکتر باقری: این تصمیم آی او سی قبل از مسابقه جهانی امریکا بود. بعد از حاشیه‌هایی که در دو و میدانی روسیه رخ داد، آی او سی تصمیم گرفت مدیریت نتایج را از فدراسیون‌ها بگیرد و به وادا بدهد. و آن اتفاق در امریکا افتاد که اینها رودست خوردند و اصلا فکرش را نمی‌کردند.

45 روز را 70 روز دیده بود؟

دکتر باقری: دقیقا. ضمن اینکه آی او سی سیستم جدیدی را در شناسایی طراحی کرده بود. قبلا ماده را ردیابی می‌کردند و مثلا می‌گفتند این مدت مصرف نکرده. الان یک اتفاق جدید افتاده که ممکن است در آینده ما هم رودست بخوریم و گرفتار شویم. یک سیستمی را طراحی کرد، مثلا هزار تست مثبت آستنازولول را طراحی کرد و روی نمودار برد و مشخصات قطعی کسی که این ماده را مصرف کند را درآورد. نمونه‌ها را هم ده سال نگه می‌دارد. دوباره آنها را آنالیز کرد و این اتفاق افتاد. یعنی اصلا ماده را کشف نکرد، نشانه‌هایش را بررسی کرد. الان نمونه باشد همه چیز قابل فهمیدن است.

ممکن است در مواد دیگر هم این کار را بکنند؟

دکتر باقری: این کار را کردند و ممکن است اعلام کنند ولی اگر اعلام کنند بی‌آبرویی برای همه است. پس اعلام نمی‌کنند.

مرادی: ما در این زمینه الان از سایر کشورها جلوتر هستیم چون ویژگی‌های ژنی ما نیاز به این چیزها ندارد. آزمایش خونی که الان انجام می‌دهند با تغذیه و تمرین خوب، اصلا نیاز به استفاده از اینها نیست. به خصوص در بحث نوجوانان و نونهالان، اگر از اول پایه خراب گذاشته شود تا آخر کج می‌رود.

دکتر باقری: از زمانی که آقای مرادی در انتخابات پیروز شدند اولین چیزی که گفتند جلوگیری از دوپینگ بود و خیلی هم پیگیر بودند. این اتفاق یک خوبی داشت اینکه خود من راه مبارزه را یاد گرفتم و دوم اینکه من یعنی کمیته پزشکی را با مربی‌ها دچار یک چالش کرد. چون خود من اهل بحث هستم و با مربی‎ها وارد بحث شدم. اولا که ما آزمایشگاهی نداریم. وزنه‌برداری هم از زمان ایوانف یک سیستمی را یاد گرفته که یک سری دارو مصرف می‌کردند و این دیگر قدیمی شده. در دنیا آزمایشگاه گذاشتند و تحقیق کردند، خودشان به دوپینگ اعتقاد داشتند که دستشان رو شد. رمز موفقیت ما این بود که اول دچار چالش شدیم با هم. مربی‌ها می‌گفتند شما این را از ما گرفتید ما دیگر برای افزایش نیرو چه چیزی داریم؟ گفتم شما بگویید من چند درصد از راندمان شما را گرفتم؟ مثلا کسی 120 می‌زند اگر دارو مصرف کند نهایت چقدر می‌شود؟ گفتند 135. گفتم این ده تا پانزده درصد است من این رقم را با مکمل، برنامه تغذیه‌ای و خدمات پزشکی جبران می‌کنم. به این ترتیب وارد یک تعامل شدیم و به این نتیجه الان رسیدیم. ما چون استعداد زیادی در وزنه‌برداری داریم اگر بخواهیم دارو مصرف کنیم، استعدادهایمان گم می‌شوند. چون نمی‌دانیم نیروی واقعی افراد چقدر است، پس گمراه می‌شویم که چه کسانی را انتخاب کنیم. بنابراین جلوی دوپینگ را می‌گیریم و به شدت مبارزه می‌کنیم تا کسانی که زور و استعداد دارند شناسایی شوند. از طرفی اگر اینکار را نکنیم پاسپورت بیولوژیک درست کردند، گرفتار می‌شویم. یعنی علاوه بر آن الگویی که بر اثر مصرف مواد درآوردند، هر نمونه‌ای که می‌گیرند را هم نگه می‌دارند. بعد با نمونه‌های بعدی مقایسه می‌کنند تا ببینند چقدر تغییر کرده است. الان تریبولوس الان جز مواد ممنوعه نیست، ما این ماده را می‌دهیم بعد مثلا قطع می‌کنیم و دوباره شروع می‌کنیم. اینها نمونه اول، دوم، سوم را مقایسه می‌کنند و می‌گویند نمونه دوم متفاوت است پس این چیزی مصرف می‌کرده، بنابراین حساس می‌شوند و روی ورزشکار ما زوم می‌کنند. به همین دلیل ممکن است بیشتر آسیب ببینیم.

اگر دو سال قبل زمان داشتید و همه چیز روبه‌راه بود، آیا از نظر پرستیژ کاری و حرفه‌ای این را می‌پذیرفتید که یک ورزشکار بگوید من سر تمرین نمی‌آیم و سرمربی را قبول ندارم؟ بعد از کسب مدال هم روی این مساله تاکید کند؟

ما در سال 2016 زندگی می‌کنیم. یک زمانی شما از نظر تعلیم و تربیتی یک سری ویژگی برای کارت قائل می‌شوی و براساس آن کارت را پیش می‌بری. یک زمانی هم آن ویژگی خلاقیت‌های فردی را هم در بر دارد ولی بحث لجام گسیختگی و بی بند و باری نیست. امروز تعلیم و تربیت روز، بیشتر به خلاقیت‌های فردی توجه می‌کند. کیانوش رستمی کار غیراخلاقی انجام نداده که مثلا بگوییم بحث بازیکن‌سالاری یا مسائلی از این قبیل است. ایشان روش تمرینی خاص خودش را داشته و موفق هم بوده. شورای عالی فنی این فضا را برایش به وجود آورده و اتفاقا در چارچوب‌های فدراسیون بوده. اینطور نبوده که یک قهرمان بیاید برای ما تعیین تکلیف کند و بگوید این شرایط را می‌خواهم یا این مبلغ را باید به من بدهید و ... کمااینکه اینهایی که من می‌گویم بوده و قطعا مثال‌هایش در ذهن شما هم هست. کیانوش رستمی خواسته‌های معقولی داشته و مساله مربوط به امروز هم نبوده. تا دیروز بحث المپیک و شرایط خاص خودش بوده.

به شما حق می‎دهیم بالاخره یک مدال کسب کردید.

بله. اگر ما جور دیگری موضوع را جلو می‌بردیم این مدال کسب نمی‌شد. ما هم سجاد و هم کیانوش را مدیریت کردیم.

این مساله نمی‌تواند یک فرهنگ بشود و روی جوان‌ترهایی که به این رشته وارد می‌شوند تاثیر بگذارد و یک الگوی منفی باشد؟

اتفاقا مدیریت جدید حرف‌های جدیدتری می‌زند که در یک ابعادی که به سمت بازیکن سالاری هم نرود، حرف‌های ورزشکارانمان را بپذیریم.

این فرد به عنوان عضوی از تیم می‌رود.

این تیم می‌خواهد نتیجه ملی بگیرد. ایشان در فرصتی که دادیم خودش را در جام فجر اثبات کرد و رکورد دنیا را زد. حالا اینکه در آینده چه اتفاقی بیفتد، من معتقدم تا اینجا ایشان در چارچوب‌های فدراسیون حرکت کرد. بعد از این هم ممکن است تصمیم‌هایی در شورای عالی فنی گرفته شود که رسانه باید کمک کند. شما قطعا دغدغه دارید که مساله الگوسازی را مطرح می‌کنید ولی از نظر من این مساله اصلا بازیکن سالاری نبود و در حقیقت شاگردمحوری در چارچوب فدراسیون بود. از من خواستند کنارش باشم. شما نمی‌دانید شب مسابقه تا روز مسابقه چه اتفاقاتی افتاد.

دکتر باقری: ما می‌توانستیم طلا نگیریم.ما اینها را راهگشای ورزش کشور می‌دانیم. در ادامه هم شورای عالی فنی باید بررسی کند.

تیم ملی را برون‌سپاری می‌کنید هزینه‌ها را پایین بیاورید اسمش را هم می‌گذارید شاگردمحوری.

الان نکته‌های تعلیم و تربیتی جدید موجود است. معلم به کار شاگرد در این زمینه نظارت می‌کند.

برای سعید محمدپور چه می‌کنید؟ بالاخره او الان طلایی المپیک است.

با کمیته المپیک برای او هماهنگ کردیم که با کمیته بین‌المللی المپیک مکاتبه کنند، بعد از اینکه پاسخ قطعی گرفته شد مواردی که در ارتباط با جوایز طلای المپیک است برای او در نظر گرفته شود.

بدشانس‌ترین ورزشکار است.

اتفاقا خوش شانس‌ترین است. شما کجا دیدید یک نفر پنجمی‌اش به طلا تبدیل شود؟ درباره این موضوع از استاندار و نماینده مجلس هم پیگیر شدیم و حتی دیداری با مسوولین ارشد وزارتخانه داشتیم و قرار شد استعلام آی او سی بیاید و بعد تصمیم گرفته شود.

درباره بهادر مولایی بگویید.

دکتر باقری: اولا من یک مساله کلی بگویم. رسانه هم می‌تواند یار خیلی خوب باشد و هم یک مخالف اذیت کن باشد. در بحث ورزشکارسالاری باید یار فدراسیون باشد. ابزار یک ورزشکار برای اینکه بتازاند رسانه است. اگر این ابزار را نداشته باشد کاری نمی‌تواند بکند. به نظر من بهادر از رسانه بد استفاده می‌کند. چون ما داشتیم کار او را درست می‌کردیم. نه خودش، به نظر من مخالفین فدراسیون دارند از او سواستفاده می‌کنند. ما با بهادر صحبت کردیم و آقای مرادی گفتند وضعیت سلامتی او را پیگیری کنیم چون بالاخره یک روز این اعتراض تمام می‌شود او نباید این میان آسیب ببیند. چون ما در بخش پزشکی یک کمیته خوب داریم که از آنها ممنونیم. از آقای دکتر نوروزی به عنوان مشاور توانبخشی تقاضا کردیم همانطور که کار سعید و بهداد را انجام داد، کار بهادر را هم انجام بدهد. من خودم با بهادر صحبت کردم و قرار شد ما پیگیر کارهایش باشیم و ایشان هم مطالباتش را رودررو از فدراسیون بخواهد ولی اینکار را نکرد. ما ولی گفتیم کار تو را پیگیری می‌کنیم.

بهادر گفته بود قبل از وزنه زده به او گفته بودند با خانواده‌ات تماس بگیر می‌خواهی بروی.

دکتر باقری: پرداختن به این موضوع به خود بهادر ضربه می‌زند.این برای ما هم سوال است. خود من، آقای دکتر، مدیر کل استانش، آقای نصیری، خانم موسوی از باشگاه خبرنگاران بود و ... من خودم برای مراسم ریاست جمهوری با او صحبت کردم و گفتم شورای عالی فنی هنوز تصمیم نگرفته، شما هنوز بازی‌های آسیایی هست با سجاد انوشیروانی هم صحبت کردم گفتم ایشان را سعی کنید نگه دارید. اسم ایشان برای مراسم ریاست جمهوری بود، چه کسی فرستاده؟ از آقای رحیمی بپرس چه اتفاقی افتاده؟ فدراسیون برای این جوایز ده میلیونی ریاست جمهوری اسم داده بود. برگشتن به این موارد درست نیست چون ما که نمی‌خواهیم خودمان را اثبات کنیم. می‌خواهم بگویم آنچه که گفته می‌شود با آنچه که اتفاق افتاده اصلا انطباق ندارد. اتفاقا نقطه ابهام ما همین است که بیاید بگوید چه کسی این حرف‌ها را زده؟

صراحتا گفته سرمربی تیم ملی.

خب بیاید بگوید.

دکتر باقری: بهادر نگران است و اعتراض دارد، کسانی دارند از او استفاده می‌کنند حرف خودشان را می‌زنند. این وسط خود بهادر ضربه می‌خورد.

مرادی: ما نگران این جوان هستیم چون خیلی جوان سالمی است. من به او گفتم بازی‌های آسیایی هست الان برای خود ما سوال است که چه کسی شبانه او را برده و اصلا چرا او پشت فرمان نشسته؟ مگر او سرمایه این مملکت نیست و مگر برایش هزینه نشده؟ خود ایشان می‌گوید زمانی که آسیب دیدم یک نفر از فدراسیون سراغ من نیامده. من خودم به آنجا رفتم و از شهری که بوده با هلی‌کوپتر او را به ساری فرستادم. ما اخلاقا وظیفه خودمان می‌دانستیم این کارها را بکنیم و الا خارج از فدراسیون بوده چون او یک قهرمان و سرمایه ملی ما است. ما می‌خواهیم خود این جوان آسیب نبیند و بهادر جزئی از افتخارات ما است ولی با گفتن در رسانه که چیزی حل نمی‌شود بیاید ببینیم چه کسی گفته برود؟ من که خودم لیست اسامی را بستم. حرف‌هایش هم ضد و نقیض است. در مصاحبه بعدی‌اش هم گفته اگر سجاد انوشیروانی به من می‌گفت من بار و بندیلم را می‌بستم می‌رفتم. بهادر جوان سالم و سلامتی است و ما می‌خواهیم او حفظ شود. برخوردهای اینچنینی برای خودش مشکل به وجود می‌آورد.

با آسیب‌هایی که دیده می‌تواند برگردد؟

دکتر باقری: وزنه‌بردارها گاهی ریسک می‌کنند ولی من خودم که حرفه‌ای نگاه می‌کنم سلامتی که وظیفه‌ام است، جوری باید عمل شود که بتواند برگردد درباره بهداد هم همینطور فکر می‌کردیم. آقای دکتر شفیعی رئیس بیمارستان ساری به من زنگ زد و گفت ایشان باید به تهران منتقل شود چون لگنش شکسته و هر چه جا می‌اندازیم در می‌رود. باید یک متخصص لگن او را عمل کند. به دکتر کیهانی زنگ زدیم. به امین نوروزی هم زنگ زدم گفتم می‌خواهیم بهادر را به تهران و بیمارستان اختر بیاوریم. گفت شان بهادر بالاتر از این حرف‌هاست او را به بیمارستان کسرا ببریم دکتر مسعود نوروزی عمل کند. به غلامرضا نوروزی زنگ بزن اوکی هزینه را بگیر. زنگ زدم او هم گفت ما حمایت می‌کنیم. دکتر امین نوروزی گفت من عکس‌ها را برای مسعود نوروزی فرستادم، ببیند بعد بهادر را راه بیندازیم. نیم ساعت بعد زنگ زد گفت خودت به مسعود نوروزی زنگ بزن. زنگ زدم ایشان گفت او را به کسرا نیاورید، 140 کیلو وزنش است، لگنش بدجوری شکسته و آرنجش هم ممکن است عفونت کند. او را به بیمارستان شریعتی ببرید، دکتر کامرانی برای آرنج آنجاست من هم اگر دعوت کنند می‌آیم. به غلامرضا نوروزی زنگ زدم گفتند شما بهداد را آوردید و کارهایش را کردید، بهادر را هم همانطور پیگیر باشید ما حمایت می‌کنیم. به آقای مرادی زنگ زدم و گفتم من ماندم و نمی‌دانم باید چه کنم؟ اگر با هلی‌کوپتر بیاورم در چند ماه گذشته سه هلی‌کوپتر در چند ماه گذشته سقوط کرده از طرفی هم اگر با ماشین بیاورم، می‌گویند از آمل تا ساری را با هلی‌کوپتر آوردند تا تهران را با ماشین آوردند. خلاصه کلی ماجرا داشتیم و آوردنش هم بماند که چقدر داستان داشت. اینکه سه لیتر سرم زدیم که خونش لخته نشود و آمپول ضد انعقاد زدیم و کارهای تخصصی دیگر هم بماند. به هر حال او را آوردیم و عمل کردیم و خدا را شکر عمل خوبی هم بود. ماجرا اینجا تمام شد و ما به المپیک رفتیم و تازه جریانات حاشیه‌ای شروع شد. مصاحبه کرد که من را اینجا در یک اتاق انداخته‌اند و ... خب در بیمارستان دولتی و آموزشی ترنوول بیمار خیلی زیاد است، سه تخت را به یک نفر داده بودند و او را به بخشی آورده بودند که کمتر دیده شود، مبایل آنتن نمی‌داد. او هم مصاحبه اعتراضی می‌کرد و وارد حاشیه‌هایی شد که خودش ضرر می‌کند.

شما دیکتاتور هستید؟

اگر دیکتاتوری را مساوی با نظم و انضباط بدانید به هر حال من مقید به نظم و دیسیپلین هستم و با لجام گسیختگی مشکل دارم.

حتما مصاحبه کوروش را دیدید؟

زیادش را نه.

کمش را که دیدید؟

تیترها را دیدم.

چه موضعی دارید؟

بالاخره باید حرف‌هایشان را بزنند.

مستقل از حسین رضازاده ممکن است بخواهید از کوروش استفاده کنید؟

این بحث شورای فنی است. ما در شورای فنی به خیلی افراد رسیدیم که در نهایت به سجاد انوشیروانی رسیدیم. شورای عالی فنی حتی در برخی موارد افرادی را معرفی می‌کند چون ما بحث ارزیابی هم داریم. یعنی مربی‌هایی که در رده‌های مختلف و در سطح کشور کار می‌کنند دیده و ارزیابی می‌شوند. باید ببینیم در نهایت مصلحت چیست.

ما از کوروش درباره زالای پرسیدیم توضیح نداد و گفت از دوستان درباره نقش گارچیف بپرسید که چرا آمد و چرا رفت و چقدر اثرگذار بود؟ شما جایی او را گاریچی خطاب کردید؟

دوستانی که در شورا بودند سوالی کردند من هم گفتم بستگی به تصمیم شورا دارد، شورا او را انتخاب کرد ما هم تا زمانی که لازم بود از او حمایت کردیم. زالای هم با همین دیدگاه آمد.

ولی مشخص بود زالای کارهای دیگری می‌کند. مجارستانی بود و می‌توانست با آیان صحبت کند.

دوستان زحمات خودشان را زیر سوال می‌برند. من فکر می‌کنم مجموعه ایرانی‌ها زحمت کشیدند. مربی‌های ما فارغ از این مواردی که گفته می‌شود، خودشان روی پای خودشان ایستادند ما به کسی نیاز نداشتیم و نداریم. یک موردی را شما درباره سهراب گفتید خوب زحمت کشیده شد و این کار انجام شد. هر کاری زحمت دارد اینکه دوستان خودشان زحمات خودشان را زیر سوال ببرند درست نیست. می‌گفتند چرا بعد از آمریکا آقای حسین توکلی را کنار نگذاشتید. اتفاقا یکی از موفقیت‌ها همین بود. آنجا هم با این دیدگاه سنگین و حساس که در آی دبلیو اف آمد و کنترل نتایج هم گرفته شد، فدراسیون وزنه‌برداری موفق بود و آقای توکلی هم در آن بخش موفق بود. ما به کسی نیاز نداریم و روی پای خودمان ایستادیم.

ممکن است باز هم از امثال گارچیف استفاده کنیم؟

نه. الحمدلله آنقدر دستمان پر است که در بخش متدولوژی علم تمرین و در بخش پزشکی الان به عنوان یک نمونه برای المپیک موفق بودیم. در بخش تربیت مدرس ممکن است از بهترین مدرس‌های دنیا در جهت مسائل استعدادیابی بیاوریم. برای کلاس‌های مربیگری و توسعه این ورزش در بخش مربیگری ممکن است کسانی بیایند یا اگر بودجه داشته باشیم اعزام به کلاس بین‌المللی داشته باشیم. من می‌خواهم بگویم امروز متدلوژی علم تمرین امروز، با سال پیش و دو سال قبل خیلی فرق کرده و الحمدلله الان ایران از روس‎ها و چینی‌ها در این بخش موفق‌تر است. این یک واقعیت موجود است.

برای انتخابات چه خواهید کرد؟

اگر صلاح این باشد که به عنوان نماینده حضور داشته باشیم...

برای هیات اجرایی می‌روید یا نایب رئیسی؟

باید ارزیابی کنیم. باید تیمی جلو برویم.

تحلیل‌تان چیست؟

فکر می‌کنم قاره‌ها به کمک ما توجه خواهند داشت.

فکر می‌کنید در فدراسیون تغییرات بنیادی اتفاق خواهد افتاد؟

بعد از مالزی و ژاپن می‌توانم صحبت کنم.

ممکن است با آمریکا در یک تیم قرار بگیریم؟

این دیگر خیلی سیاسی است. آنچه به صلاح و مصلحت وزنه‌برداری ما باشد انجام می‌شود. باید کار را با مطالعه بیشتر و بهتری جلو برویم.

می‎توانیم روی مدال سبک‌وزن در المپیک 8 سال بعد حساب کنیم؟

این مساله به کمیته استعدادیابی و به سرمربی تیم ملی نوجوانان گفتیم که در این دیدگاه حرکت کنند. حتی بعد از المپیک به جشنواره نونهالان رفتیم، استعدادهای خیلی خوبی دیدم. همانطور که 20 سال پیش سهراب مرادی را دیده بودیم. در نوجوانان در دو گروه سنی استعدادهای ویژه‌ای حضور داشتند. در این زمینه داریم کار می‌کنیم. از نظر ارتقای سطح بهداشتی و ارتقای سطح تغذیه‌ای که نگاه می‌کنیم در خانواده‌ها الان اضافه وزن داریم و باید سعی کنیم روی گروه وزنی زیر 50 کیلو بیشتر کار کنیم. من خودم اعتقادم این است که در این بخش می‌توانیم آینده بهتری داشته باشیم.

عکس‌ها: عارف طاهرکناره

251 41

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =