خبرنگار در انجام رسالت خود باید علیرغم اراده مخالفان سنتگرا در محدود نگه داشتن انتشار آگاهی، توجه خود را برکانون موضوعی مشکلات و منازعات متمرکز کرده و منافع ملی و بالتبع آن منافع عمومی را درچارچوب نگاه خود قرار دهد. خبرنگار نباید و نمیتواند وسیله پیروزی و یا شکست یکی از طرفهای رقیب باشد. کشف راه حل منطقی با ایجاد شرایط مناظره و گفتوگو، شیوه عمل خبرنگار است. وظیفه او به عنوان شریک منصف و ناظر بیطرف، جست وجو برای پیدا کردن راه حل درست از میان گزینههای متنوعی است که همه طرفها در شرایط برابر قادر به ارائه نظرات خود بودهاند.
خبرنگار باید قادر باشد راههای غلبه برحریفانی را بیابد که به شیوههای ناهنجار در صدد حذف رقیبان خود هستند. خبرنگار به اقناع مخاطب و نه القاء و فریبکاری نزد افکار عمومی میاندیشد. رمز ماندگاری اعتبار خبرنگار نزد افکار عمومی، مشروعیت و ماهیت عملی است که به عنوان محصول کار او نزد افکار عمومی مورد قضاوت قرار میگیرد. اگر فرصتهای بالا از خبرنگار دریغ شود، حق شهروندان در عصر مدرن انکار شده است. بنابراین در روز "خبرنگار" به جای تعریف و تمجیدهای معمول و کسالتبار از این حرفه، خوب است حق خبرنگار به رسمیت شناخته شود. خوب است اراده چنین اقدامی هم از سوی نهادهای حاکمیتی و هم مردم به نمایش گذاشته شود. اگر چنین باشد، میشود به روزخبرنگار دلخوش کرد؛ چون سرانجام باور عمومی از جایگاه و صنعت هنری حرفه خبرنگاری در طراز عصر مدرن به رسمیت شناخته میشود.
خبرنگار در جامعه امروز ایران، شریک منصف غمها، شادیها و تلخ و شیرینهای مردم است، اما هیچ شریکی در برون رفت از مشکلات صنفی و معیشتی خود ندارد. او همواره از دو سو زیر فشار است؛ نزد افکار عمومی به "کم کاری" و نزد نهادهای حاکمیتی به "تشویش افکار عمومی" متهم است. از یکسو خواست عمومی این است که از اخبار و رخدادها، شجاعانه رمز گشایی کند. از سوی دیگر خواسته میشود هر آنچه میشنود را بازتاب دهد. تازه وقتی به همین خواست هم بسنده میکند، با رکیکترین الفاظ روبرو میشود که برای مثال: « تو (خبرنگار) غلط کردی که روی حرفهای من تفسیر کردی». در این مواقع هیچ یاری نیست که به پشتیبانی از خبرنگار بایستد و هشدار دهد که توهین به خبرنگار، توهین به پرسشگری و عقلانیت و مهمتر از همه، جسارت به افکار عمومی است. خبرنگار امنیت شغلی ندارد. حقوق او هم سطح بسیاری از کارگران است. مثل آنان ممکن است با چند ماه تأخیر حقوق خود را دریافت کند. مانند آنان اتحادیه و یا انجمن صنفی فعال ندارد. وقتی روزنامهاش تعطیل میشود، مثل کارگران همراه و همدردی چون خبرنگاران ندارد که مشکلات او را نزد افکار عمومی بازتاب دهد. خلاصه که خبرنگار نمیتواند به یک روز که به نام او سکه زدهاند، دلخوش کند. باید خبرنگار به رسمیت شناخته شود.
پرسشگری جانمایه خبرنگاری است. رمزگشایی کارویژه خبرنگار است. هنر خبرنگار، کشف چرایی و چگونگی رخدادهاست. او نمیتواند و نباید افکار عمومی را نادیده بگیرد. کار خبرنگار ارائه نقش میانجی میان مردم و نظام سیاسی در خدمت به حل مسائل و برونرفت از مشکلات است. خبرنگار، کارگزار رقیبان سیاسی برای چانهزنی نیست. خبرنگار، وظیفه ایجاد مصالحه میان رقیبان را ندارد بلکه رسالتش، کشف پاسخ به شبهات و تردیدهایی است که در بزنگاههایی مانند اوضاع اینروزها نزد افکارعمومی ایجاد شده و گاه میتواند تا آسیب زدن به وحدت ملی دامنگستر شود.
کد خبر 795044
نظر شما