وقتی کف آشپزخانه نشستم روی سینه اش و او آنقدر خندید که قطره اشکی از گوشه چشمش راه باز کرد تا لای گوش...نه...نمی‌توان اینها را نوشت. صدای قهقهه و تکان تکان خوردن زبان کوچک آدم را چطور باید بنویسم...

به گزارش خبرآنلاین، مجموعه داستان رگبار نوشته میثم کیانی که از یازده داستان کوتاه با محتوایی از فضای سیاه و روزمرگی زندگی شهری کنار هم گرد آمده، گاهی به‌وضوح تلخ و گاهی با زبان بی‌زبانی طنز، گویای عذاب‌های جسمی توأم با زخم‌های روحی‌ است که تمام انسان‌های امروز چون راوی این کتاب به نوعی بر تن و روح دارند.

نویسنده خود درباره این کتاب می‌گوید: با تغییر زبان و روایت از نظرگاه‌های گوناگون که به طریقی هم نشان از وسواس راوی در شیوه روایت هر ماجرا دارد و هم تا جایی پیش می‌رود که نفس بریدگی شخصیت‌ها به‌خوبی نمایان شود، بی‌ربط نیست اگر بگوییم دغدغه‌های راوی غیر از بیان حسی جاری در هر داستان و رعایت اصول علمی داستان‌نویسی که منتهی به ایجاد ارتباط بین راوی و خواننده می‌شود، چیز دیگری هم هست؛ تصویرسازی و طراحی روایت داستان با تنوع در به کارگیری فضا، که امید دارد خوب از کار درآمده باشد.

وی در ادامه می نویسد: خالی از لطف نیست اگر برای معرفی کتاب از نامش برای دسته‌بندی داستان‌ها استفاده کنیم. شاید چاشنی سوغات مانده از مشق نظام یا همان خدمت سربازی البته اجباری باشد که در زبان و طراحی برخی از داستان‌ها چون «بیسکویت لجنی» درگیر روایت شده و اشخاص و تصاویر را به سمتی می‌برد که این اسم با مشق تفنگ بی‌ارتباط نباشد و در برخی دیگر چون «بُرد کلاغی»، «عکس» یا «طعم کال» که کاملاً فضای سیاه شهرنشینی دارند کاربرد کلمه رگبار توضیح واضحاتی به‌نظر می‌رسد که بر سر ساکنانش باریدن گرفته. از «بالا به پایین» نام کوتاه‌ترین داستان نویسنده است که در انتهای مجموعه آورده شده که خود پایانی است بر پایان داستان‌ها.

در پشت جلد کتاب آمده است: «این طوری راحت تر بودم. نوشتم داد و بی داد کردن راه گلوی آدم را باز می کند. خنده هایش را اما نمی توانستم بنویسم. مثل شکل آن چند قطره خون دلمه روی بازوهای گوشتی یا دسته مویی که از خیسی خاک چاله نرم شده بود یا وقتی کف آشپزخانه نشستم روی سینه اش و او آنقدر خندید که قطره اشکی از گوشه چشمش راه باز کرد تا لای گوش...نه...نمی‌توان اینها را نوشت. صدای قهقهه و تکان تکان خوردن زبان کوچک آدم را چطور باید بنویسم...لااقل برای من که تازه کارم، توصیف آن کوچه یا آن همه جوی پر از خونابه خیلی کار سختی است!...این چند خطر را هم به زور می شود این لا به لا جا داد. هنوز پشت حلقم درد آشنایی آوار شده. با پشت دست قطره های اشک را از چشم پاک می کنم. یک قطره را هم به اجبار می نویسم چون روی کاغذ چکیده و کاری اش نمی شود، کرد.»

رگبار را نشر چشمه با قیمت 2300 تومان روانه بازار کرده است.

برای تهیه این کتاب‌‌ و هر کتاب دیگری که می‌خواهید می‌توانید با شماره تلفن 88453188 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی(‌سام) تماس بگیرید و آن را در منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.

191/60

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 118060

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 13 =