دکتر اسماعیلی درباره برجسته ترین اخلاق پیامبر اسلام نوشته است : در میان همه آنچه از آن «اسوه حسنه» خوانده و شنیدهایم رعایت حرمت انسانها (و نه فقط مسلمانها) و ادای حقوق آنان از برجستگی بیشتری برخوردار است. او برترین مخلوق و علت خلقت بود ولی در همان حال کرامت هیچ بشری را نادیده نمیگرفت. پیامبر ما چنان به انسان و حرمت او میاندیشید که حتی پیکر بیجان را نیز شایسته احترام میدید.
در چندین روایت آمده است که به هنگام گفتگو با اصحابش، جنازهای را عبور دادند. تمام قد به احترام آن برخاست. یارانش با بیرغبتی و تعجب گفتند که این جنازه یک یهودی است!! (یعنی او از ما نیست و چنین حرمتی را سزاوار نمیباشد) اما حضرت با توبیخ این همه تنگ نظری فرمود: مگر انسان نیست؟! هرگاه جنازهای دیدید به احترام آن برخیزید (بدون آنکه به دین و آئینش بنگرید)!
وی افزوده است : راز دلدادگی به محمد (ص) آن بود که خود را از دیگران برتر نمیپنداشت و بدون آنکه امتیازی برای خود بطلبد، همواره همچون دیگران میزیست، او شرافت و فضیلت خود را مایه سرزنش کسی قرار نمیداد و سبق و سابقه خود را دلیل نفی آنها نمیدید. وقتی با یاران به سفر میرفت و در جایی برای رفع خستگی بار بر زمین مینهادند، هرکس به کاری میپرداخت. یکی ذبح حیوان را میپذیرفت و دیگری کندن پوست آن را. این پختن غذا را بر عهده میگرفت و آن یکی کاری دیگر را ...
در این میان پیامبر نیز مشتاقانه و فروتنانه جمع کردن هیزم را وظیفه خود قرار میداد. جمعیت یک صدا التماس میکرد که شما راحت باشید که ما به خدمت شما افتخار میکنیم. اما او پاسخ میداد: «خداوند دوست ندارد بندهای را در میان دوستانش با وضعی متمایز ببیند که برای خود نسبت به آنان امتیازی در نظر گرفته است.»
متن کامل مطلب وی را اینجا بخوانید.
نظر شما