این پاسخ برای مردم ایران بسیار ملموس است؛ چراکه در موقعیتهای اینچنینی قرار گرفتهاند. در انتخابات سال 84 که به پیروزی محمود احمدینژاد منجر شد، بسیاری در پاسخ به این پرسش که به چه کسی رأی خواهید داد اینگونه ابراز کردند: «متأسفانه هاشمی!».
مردم ایران از این بابت میتوانند خرسند باشند که در تجربه این احساس نسبت به مردم آمریکا فضل تقدم دارند. گویا دولتهای سرمایهداری نئولیبرال و دولتهای رانتی جملگی به این بلا دچار شدهاند که دیگر قادر به خلق رقابتها و انتخابهای تمامعیار نیستند؛ چراکه سیاست به ایده زنده است و نامزدهای کنونی آمریکا هیچکدام ایدهای در سر ندارند.
نباید ایده را با برنامه اشتباه گرفت. یقینا حزب دموکرات و بایدن بعد از رسیدن به قدرت، برنامه اقتصادی و سیاسی دارند، با نقشه راهی پیشرو، گیرم خوشبینی چندانی برای پیروزی آنان وجود نداشته باشد اما حزب دموکرات و بایدن ایدهای برای دولت ندارد. ایده محتوای یک جامعه را بیان میکند. محمد خاتمی چندان برنامه اقتصادی و سیاسی نداشت اما ایده جامعه مدنیاش دولت او را سامان داد و به پیروزیاش رساند.
میرحسین موسوی هم در انتخابات 88 واجد ایدهای بود که به سرانجام نرسید. دولت هاشمیرفسنجانی برنامه داشت اما ایده نداشت. از همین منظر بود که هرگز ارتباط عمیق و وثیقی بین مردم و دولت سازندگی ایجاد نشد.
با اینکه دولت هاشمی سرمنشأ تحولات بسیاری بود اما دولتی مردمپسند نبود و هاشمی دیر به این نتیجه رسید، بین او و مردم باید پیوندی باشد مبنی بر اینکه او مردم را به واسطه ایدهای درک میکند. آنچه باعث پیروزی ترامپ در دوره اول انتخابات 2016 شد، چیزی جز ایده "آمریکا برای آمریکاییان" نبود، ایدهای که هنوز از کارکرد خودش تهی نشده است خاصه اینکه بایدن در برابر او دست خالی است.
دولتهای ایدهمحور معمولا با محبوبیت روی کار میآیند چراکه ایده تخیلبرانگیز است، به تخیل مردم دامن میزند و این تخیل راه را برای «تصویرسازی» و «هنر باوراندن» باز میکند. اکنون نه بایدن و نه ترامپ قادر به تصویرسازی برای آینده سیاسی آمریکا نیستند و حتی اگر قادر به چنین کاری باشند، باوراندن آن به مردم آمریکا نباید چندان کار راحتی باشد.
این وضعیت بیشباهت به وضعیت سیاسی ایران نیست با این تفاوت که راه تخیل سیاسی برای مردم ایران بسته است و بدون تخیل سیاسی تصویرسازی از سیاست و باوراندن آن کار سختی است. در شرایط کنونی همه جریانهای سیاسی ایران چه در داخل و چه در خارج حامل هیچ ایدهای نیستند. جریانهای مخالف بیش از هر چیز بر نقاط ضعف یکدیگر انگشت میگذارند و در بهترین حالت تصاویری نوستالژیک از دوران خود را تصویر میکنند، تصاویری که ارجاع به تخیلی سوخته و رؤیایی ازدسترفته دارد که با آن نمیتوان سیاست خلق کرد.
خلق سیاست با ایده شکل میگیرد. دولتها میآیند و میروند و جایگزین خوب یا بدی برای یکدیگر میشوند. آنچه دولتها را در اذهان ماندگار میکند، ایدهای است که دولتها به کار گرفتهاند. البته ناگفته پیداست همواره ایدهها مردمساز نبودهاند و گاه موجب فجایع تاریخی شدهاند اما همین ایدهها نیز انکشافی از محتوای یک جامعه بوده است و چرایی و چگونگی آن بیش از آنکه به دولتها بازگردد که برمیگردد، به مردم همان دوران برمیگردد. برای روشنشدن این منظور میتوان از دولت فاشیستی هیتلر نام برد.
تنها ایدههای دولتهای پوپولیستی است که انتخاب آن چندان به مردم ربطی ندارد و در آن انکشاف و خلقی صورت نمیگیرد. ایدههای دولتهای پوپولیستی بر فریب مردم استوار است و فریبدادن مردم در کوتاهمدت کار چندان دشواری نیست چون مردم همواره آمادهاند آن چیزهایی را بپذیرند که رؤیایش را در سر دارند.
در همه جای دنیا گاهی دولتهای پوپولیستی روی کار آمدهاند. دولتهای پوپولیستی جامعه را از سیاست تهی میکنند و به بیاعتمادی مردم دامن میزنند چون با پمپاژ خیال به جای تخیل، سیاست را نابود میکنند. اما این ایدهها نیستند که گهگاه مورد سوءاستفاده دولتها قرار میگیرند. بلکه تصویرسازی و هنر باوراندن هم از سوی تحلیلگران سیاسی برای رویکارآوردن دولتها و ماندگاریشان به کار گرفته میشود.
تحلیلگران سیاسیای که کارشان بیشباهت به شرکتهای کارگزاری نیست، ایدههایی را میسازند و آن را ترویج میکنند. شاید یکی از دلایل پیروزی روحانی «ایده دفع شر» بود که توسط تحلیلگران سیاسی ساخته و پرداخته شد تا برخی مردم به دولت یازدهم رأی بدهند. از این رو باید گفت آرای دولت دوازدهم اصیلتر از آرای دولت یازدهم است. اگرچه بسیاری بعد از اینکه آرایی به حمایت از روحانی به صندوق ریختند پشیمان و دلسرد شدند.
باید گفت دولت روحانی ایدهای نداشت و کارگزاران سیاسی برایش ایده تراشیدند. کارگزاران سیاسی و پوپولیستها به یک میزان مردم را به سیاست بیاعتماد میکنند. اگر بخواهیم شرایط کنونی را درک کنیم باید این ملاکها و معیارها را در نظر داشته باشیم که مردم ایران یک دولت پوپولیست و هم یک دولت برآمده از ایده کارگزاری را تجربه کردهاند و بسیار بدیهی است بعد از این تجربه جامعه تهی از تخیل سیاسی شده و تصویرسازی و باورپذیری در آن ناممکن میشود. این عناصر سهگانه شرکت در انتخابات پیشرو را تحدید میکند و شاید مردم در پاسخ به این پرسش که به چه کسی رأی خواهید داد خواهند گفت: «متأسفانه...!».
1717
نظر شما