گو این که این روش در بیشتر منطقهها همچنان شیوهی غالب است، اما در دو سه دههی اخیر، روشهای دیگری مورد آزمون قرار گرفتهاند که بعضاً موفقتر و کمهزینهتر بودهاند. در رویکردهای نوین، به نقشآفرینی مردمی که در داخل یا اطراف یک منطقهی حفاظتشده زندگی میکنند، بیشتر توجه میشود.
اتحادیهی جهانی حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی (IUCN) هر ده سال یک بار کنگرهای با حضور نمایندگان همهی کشورهای عضو، برای ارزیابی برنامههای حفاظت برگزار میکند. در چهارمین کنفرانس آی یو سی ان که در سال ۱۹۹۲ در شهر کاراکاس ونزوئلا برگزار شد، رویکرد «حفاظت مشارکتی» مطرح شد و از آن پس بهشکل جدی پیگیری شد. در این رویکرد، مردم محلی را مزاحمانی تلقی نمیکنند که باید از منطقه یا اطراف آن بیرون رانده شوند، بلکه در بسیاری جاها، بهویژه در منطقههای جدیدی که قرار است برای حفاظت معرفی شوند، آنان را بخشی از هویت و تاریخ منطقه میدانند. مردم محلی، میتوانند بار و هزینهی سنگین دولتها را برای حفاظت از محیط زیست سبک کنند و زیست پایدار انسان و طبیعت در کنار هم را رقم بزنند.
در چند سال اخیر، سازمانهای مردمنهاد و دیگر گروههای مردمی، در نقاط مختلف کشور حمایتهای جانانهای از کوهها، جنگلها، مراتع، و تالابها داشتهاند. اینها کار خود را به نقد و مطالبهگری محدود نکرده و در زمینههای بیشماری وارد عمل شده و طرحها و پروژههای محیط زیستی را به اجرا رساندهاند. در چندین مورد، افراد داوطلب و اعضای انجمنها، با نثار جان از سرمایههای طبیعی کشور دفاع کردهاند. برای نمونه میتوان از شریف باجوَر و امید کهنهپوشی از اعضای انجمن سبز چیا نام برد که در کنار محمد پژوهی و رحمت حکیمینیا از جنگلبانان کردستان، در شهریور ۱۳۹۷ هنگام مهار آتشسوزی جنگلها جان باختند؛ یا از البرز زارعی کوهنورد طبیعتدوست و عضو انجمن سبزگامان کهکیلویه و بویراحمد که در تلاش برای خاموش کردن آتش جنگلهای دیل در گچساران در خرداد ۱۳۹۹ جان باخت؛ و نیز مختار خندانی، یاسین کریمی، و بلال امینی از سازمان مردمنهاد ژیوا که در تیر ماه ۱۳۹۹ در تلاش برای خاموش کردن آتش در جنگلهای حفاظتشدهی مرخیل و بوزین اورامان در آتش سوختند.
از دیگر موردهایی که نیروهای مردمی توانستهاند در حفظ محیط زیست نقش در خور توجه داشته باشند، میتوان این چند نمونه را (از میان بسیار موارد دیگر) ذکر کرد: احیای تالاب کمجان در استان فارس با کوششهایی که اهالی منطقه از اوایل دههی نود داشتهاند؛ ارتقای وضعیت حفاظتی منطقه شکارممنوع کُلمُرز در کهنوج استان کرمان با تلاش «انجمن دوستداران محیط زیست کُلمُرز» که توانستهاند خرس سیاه منطقه را از انقراض نجات دهند و جمعیت کل و بز، و قوچ و میشهای منطقه را به چند برابر سابق برسانند؛ بسته شدن چند معدن پوکه در دماوند که موجب تخریب شدید بلندترین کوه کشور بود، در پی تلاشهای انجمن دوستداران دماوندکوه؛ تعطیل شدن معدن سنگ کوه بیرمی در استان بوشهر با تلاش کممانند فرهنگیان و دیگر قشرهای مردم منطقه؛ افزایش شمار قوچ و میش، و کل و بزهای منصورآباد با تلاشهای انجمن دوستداران طبیعت رفسنجان؛ شکلگیری «یگان دوچرخهسوار حفاظت از جنگلهای سردشت» که نقش چشمگیری در مهار آتشسوزی جنگلهای منطقه داشته است؛ حراست از یک منطقهی شکارممنوع توسط کنشگران محیط زیست جیرفت که سبب افزایش شمار «مرغ جیرفتی» شده است؛ اجرای چندین طرح حفاظت کوهستان و تولید هزاران صفحه محتوا در زمینهی محیط زیست کوهستان در نشریهها و فضای مجازی توسط انجمن کوهنوردان ایران؛ پاکسازی درهی شمخال قوچان و اجرای طرح ضابطهمند کردن ورود گردشگر به این دره و حذف سفرههای یکبارمصرف از مراسم روستای مایوان توسط کوهنوردان قوچان؛ و... .
جا دارد به «طرح حفاظت مشارکتی منطقهی روشنکوه» در استان فارس نیز اشاره کنم. روشنکوه در بخش سرچهان از شهرستان بوانات، یک منطقهی شکارممنوع و زیر مدیریت ادارهی کل محیط زیست فارس است. از سال ۱۳۹۱ به همت چند تن از اهالی روستای ساغویه یک گروه همیار محیط زیست در منطقه شکل گرفته است که از حدود دو سال پیش با همکاری مؤسسهی مردمنهاد «گنجهی پشتیبان زیستبوم» حراست از میراث طبیعی منطقه را در قالب طرح یادشده بهشکل منضبطتری پیش میبرند. این گروه توانسته آگاهی محیط زیستی را در منطقه افزایش دهد، جمعی از شکارچیان منطقه را از شکار منصرف و بدل به محافظان طبیعت کند، ارزشهای طبیعی منطقه را مستند و معرفی کند، و یک گروه «آتشبان» را سازمان دهد که نقش تعیینکنندهای در مهار آتشسوزیهای منطقه داشته است.
هدف از این یادداشت، اشاره به این نکته است که یکی از راههای بسیار مهم و مؤثر در حفاظت از تنوع زیستی سرزمین و حراست از منطقههای ارزشمند طبیعی، میدان دادن به سرمایههای اجتماعی است که همانا ارتباط تفاهمآمیز میان گروههای اجتماعی از یک سو و نهادهای حکومت از سوی دیگر است.
* کنشگر محیط زیست
۴۷۲۳۲
نظر شما