نخستیـن ویـژگی اکـولـوژیک، نخستین حلقه شبکه حیات و نیاز تمامی موجودات زنده تغذیه است. همه موجودات از منابع طبیعی به همان صورت که هست، در همان جا که هست و به همان اندازه که هست تغذیه میکنند. انسان هم در آغاز به همینگونه تغذیه میکرد. فرهنگ تغذیه را به خوراک تبدیل کرد و به سفره کشانید.
سطوح مختلف فرهنگی را حتی میتوان بر حسب نوع تغذیه و ترکیب متناسب مواد طبقهبندی کرد و در این طبقهبندی، فرهنگ ایرانی یکی از بالاترین جایگاهها را دارد. نظم تغذیه در سالهای مختلف عمر، چگونگی استفاده از مواد مختلف، ترکیب متناسب مواد مختلف، استفادههای فصلی از غذاهای متناسب، خوراک مواد جانبی و شیرینیها و آجیلها و آشامیدنیهای سنتی جایگاهی ویژه در اکولوژی فرهنگ ایرانی دارند.
«سفره» یکی از مهمترین ویژگیهای فرهنگی ایران است. این واژه به هیچ زبان دیگر ترجمهپذیر نیست، سفرهای که بر زمین پهن میشود، نماد خود زمین است
بر سفره ایرانی چیزهایی قرار دارد که در نوع خود، در بین همه فرهنگها یگانه است.
نان بخش اصلی سفره است اما باید یادآوری کرد که در هیچ فرهنگی نان و سبزی، چنانچه در سفره ایرانی هست وجود ندارد. مطالعه سفره ایرانی به عنوان یک اکوسیستم فرهنگی میتواند بسیار ارزنده باشد.
سفره در تمامی آداب و رسوم فرهنگی نیز حضور دارد، منتها مطالعه مردمشناسانه برای موضوعی چنین گسترده (مخصوصاً اگر به روایت اکتفا شود) کامل نخواهد بود.
سفره نوروزی، سفره عقد، سفره حضرت زهرا(س)، سفره ابوالفضل(ع) و سفره امام حسن(ع) که آنچه بر سر سفره مینهند، سبز است، نمونه خوب یک کار اکولوژیک است. آن هم در جهانی که تعادل تغذیه و ارائه الگوهای مشخص فرهنگی از ارزشمندی خاصی برخوردار است.
مقصود این است که یک کار جدی مردمشناسانه باید روی «اکوسیستم سفرهها» در مناطق مختلف ایران انجام داد که مراتب فراتر از مردمنگاریهای روایتی خواهد بود و نتایج چنین تحقیقی دردهای زیادی را در کشور دوا خواهد کرد و ارزش ارائه جهانی خواهد داشت.
در دنیا بسیاری از مردم محتاج الگوهای سالم و سبز تغذیه هستند. در کمتر فرهنگی به اندازه فرهنگ ایرانی نمونههای تغذیه سالم است.
در برابر الگوهای سنتی تغذیه در ایران، وضع تغذیه در سراسر جامعه ایران فاجعهبار است. به الگوهای رستورانی در ادارهها، وزارتخانهها، رستورانها، میهمانیهای رسمی، عروسیها و... نگاه کنید، در چند کلمه خلاصه میشود: بدترین الگوهای تغذیه، بیشترین ضرر برای بدن، با بیشترین هزینه و خرج برای دور ریختن و حرام کردن. آن هم در جامعهای که گرفتار کمبود منابع غذایی است.
گزارشها میگوید که مصرف شیر در میان کودکان روستایی تقریباً به هیچ رسیده و مصرف چیپس به 4 برابر شهرها رسیده است. واقعاً چشم مان روشن.
میتوان بحث را درباره کاربردهای ارزشمند شناخت بهتر سفرههای ایرانی ادامه داد، ولی کار جدی را باید از جایی شروع کرد. چارچوب کار هم به دلیل دامنه آن و پیوندهایی با چرخههای مختلف زندگی و تأثیر آن بر خود و جامعه و کشور باید «اکولوژیک» باشد.
30145
نظر شما