حالت بعدی می تواند مانور ظاهری آمریکا برای لغو تحریم های حداقلی در ازای قبول درخواست های آژانس بین المللی انرژی اتمی از سوی ایران باشد تا در این صورت زمینه های حفظ وضع موجود فراهم آید.
مذاکرات وین در یک مسیر لغزان در حال انجام است. از طرفی ایالات متحده درگیر سیاست داخلی با توجه به برگزاری انتخابات میاندوره ای کنگره و همچنین لغزندگی دولت بایدن در برابر مخالفت های موجود است. اگرچه سیاست خارجی چندان اثری بر تصمیم رأی دهندگان در حوزه مسائل آمریکا ندارد، اما می تواند به عنوان عاملی موثر بخشی از ناکامی های دولت بایدن را در این زمینه ترمیم کند.
از طرف دیگر اسرائیل در منطقه عزمی جدی را برای ایجاد یک فضای مداخله جویانه در مذاکرات هسته ای به نمایش گذاشته است که چنین عزمی موجب انعکاس پژواکی آن، در ارتباط با رفتار نظام جمهوری اسلامی شد که طی آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حمله به نیروگاه هستهای اسرائیل را شبیهسازی کرد.
در داخل نیز شاهد نوعی لغزندگی در فضای بحران های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هستیم، به ویژه مسائل اقتصادی که تحریم ها اثرات مخربی بر آن داشته است. ایران همچنین در یک جنگ هیبت و حیثیت با دولت یکدست شده ابراهیم رئیسی با تفکر حاکم بر نظام جمهوری اسلامی تحت عنوان تفکر انقلابی روبروست که اگر بخواهد زمینه های یک نوع مبادله و سازش را با طرف مقابل فراهم آورد، مفهوم انقلابی به عنوان ستون فقراتی این دولت و رویکرد نظام حکومتی با پرسش های جدی منتقدین و مخالفین روبرو خواهد شد. اگر چه توافق و رفع تحریم ها می تواند نسیمی را برای توده های مردم به همراه داشته باشد ولی پس از آن می تواند به ضد خود تبدیل و زمینه انتقادهای مردم را نسبت به سیاست های بلندمدت دهه های اخیر فراهم آورد. به همین جهت باید عنوان کرد که لغزندگی در مذاکرات پیش رو به چشم می خورد و متن مورد مذاکره نیز از سوی طرفین نیز در چنین وضعیت مشابهی قرار دارد.
وجود چنین وضعیتی بازتاب دهنده چالش های دیگر خواهد بود: اگر بایدن بخواهد نرمشی را در قبال ایران انجام دهد در این صورت با دموکرات های رادیکال و جمهوری خواهان فرارادیکالی مواجه خواهد شد که از یک طرف مخالف نظامی جمهوری اسلامی ایران هستند و از طرف دیگر سازش احتمالی و عقب نشینی بایدن در ارتباط با تهران را به صورت پتکی بر سر او در انتخابات 2024 فرود خواهند آورد و از همین رو به نظر می رسد که در مذاکرات وضعیت فعلی تداوم یابد.
در طرف دیگر یعنی اسرائیل در تلاش است تا در صورت شکست مذاکرات، اتمام مذاکره با تهران را در فرآیند پرونده هسته ای رقم بزند و بدین ترتیب ماندن در وضعیت موجود برای تهران و واشنگتن را محدود کند. در چنین حالتی شاید عدم تطبیق دولت های عربی یعنی عربستان و کشورهای همسوی آن با وضعیت فعلی احساس شود و در فضای بیرونی بیانگر نوعی آرامش در پایتخت های عربی نسبت به ایران باشد، اما در عمل هماهنگی های بیشتر این کشورها در این زمینه با اسرائیل احساس می شود.
با این وجود می توان گفت لغزندگی مذاکرات می تواند منجر به یک تصمیم بزرگ شود: عقب نشینی تهران و یا عقب نشینی واشنگتن. یا در حالت دیگر عقب نشینی آشکار و هماهنگ دو طرف برای خروج وضعیت کنونی از بن بست. حالت بعدی می تواند مانور ظاهری آمریکا برای لغو تحریم های حداقلی در ازای قبول درخواست های آژانس بین المللی انرژی اتمی از سوی ایران باشد تا در این صورت زمینه های حفظ وضع موجود فراهم آید.
به نظر می رسد سناریوی آخر متحمل تر باشد. چرا که هر دو طرف یعنی واشنگتن و تهران به راحتی نمی توانند به یکباره بن بست کنونی را بشکنند. چرا که پیامدها و پژواک های شکست این بن بست می تواند بر روی دولت های ایران و آمریکا اثرات تخریبی جانبی خود را به جا بگذارد. از همین رو به نظر می رسد تلاش ها برای حفظ وضع موجود ادامه یابد و برای ماندن در پشت میز مذاکره عقب نشینی های تاکتیکی را در آینده در حوزه ادبیات و گفتار از خود نشان دهند ولی در رفتار رویکردهای تقابل جویانه خود را تقویت کنند.
310311
نظر شما