۰ نفر
۴ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۵۲

همایون علیدوستی شهرکی شاعر 45 ساله اهل استان چهار محال و بختیاری مجموعه‌ای از دوبیتی‌های خود را در کتابی با عنوان «کاکتوس» به رشته طبع درآورده است.

او در این دوبیتی‌ها بسیاری از واقعیت‌های جامعه را که صحبت بی‌پرده و صریح راجع به آن‌ها مقدور نیست با استفاده از زبان طنز، به نقد کشیده است.

بخشی دوم این دوبیتی‌ها را [در ادامه بخش نخست] در زیر می‌خوانید:

«ترم»
اگر پایم به کفشم کرده آماس
ندارم چاره‌ای یا ای‌ها الناس

از این واحد به آن واحد نشینم
که ترم زندگانی را کنم پاس

«درس و مشق»
زدرس و مشق و تمرین رنج ‌داری
معدل زیر چار و پنج داری

ریاضی هفت شیمی دو زبان صفر
تو با این نمره‌هایت گنج‌ داری


«ایمیل» 
به مجنون زد شبی لیلی ایمیلی
که دیگر نیستت با بنده میلی

جوابش داد مجنون من چه سازم
که مجنون اندک و لیلی‌ست خیلی

«وحشت»
نه هرکس نام او الله دارد
به اوصاف الهی راه دارد

گهی خوانند کس را هیبت الله
که در دل وحشت از روباه دارد

«کفش»
به سهراب سپهری گفت مردی
زمن پرسی که کفشم را چه کردی

بکن کاری که از بی‌انضباطی
دگر دنبال کفش خود نگردی

«رفیق»
رفیق است آنکه دل را تازه دارد
چه سودی دارد ابری که نبارد

برو قی‌قی به قاقای کسی نه
که او لی‌لی به لالایت گذارد

«زمین شوره»
سری که شد کویر لوت کرمان
نگردد سبز با دارو و درمان

زمین شوره سنبل بر نیارد
درو تخم عمل ضایع مگردان

«عاقبت»
اگر که دیپلماتی عاقبت هیچ
وکیل کایناتی عاقبت هیچ

اگر شطرنج بازی در سیاست
در آخر کیش و ماتی عاقبت هیچ

«عالی‌جناب»
نمی‌شد پیش از این کس هم رکابت
نمی‌برد از فشار قرض خوابت

بگو با من در این یک ماه و اندی
که را دیدی که عالی شد جنابت

«من و تو»
سیه کاری زتو پوشیدن از من
چاخان کردن ز تو نشنیدن از من

من و تو دست در یک کاسه داریم
نگهبانی ز تو دزدیدن از من

«دنیا»
بزرگان را شکسته بال اقبال
زمن اُف بر تو‌ای دنیای دجال

که ابراهیم و اسماعیل‌هایت
شده منت‌کش ابرام و اسمال

«شهر بافرهنگ»
نشان شهر بافرهنگ این است
که از پاکیزگی خلدبرین است

نه آن شهری که پیش شهروندش
تمام کوچه‌ها حمام فین است


«سیخ و سنگ»
رفیق شوخ وشنگ آمد خوش آمد
برای سیخ و سنگ آمد خوش آمد

پلیسی گر برای دستگیری
به همراه تفنگ آمد خوش آمد

«پشت‌ فرمان»
به در چون می‌رسند ابنای آدم
بفرما گو کنند از یکدگر رم

نمی‌دانند اما پشت فرمان
چسان گیرند هر دم سبقت از هم

«املا»
کسی در درس تنبل‌تر زمن نیست
ندارم تاکنون یک بیست‌ در لیست

ضعیفم در زبان و جبر و شیمی
ولی با این همه عملایم آلیست

«صفر»
بیا چون صفر ترک ادعا کن
درون را خالی از روی و ریا کن

نه همچون هفت بهر نمره‌ای بیش
به نزد شش دو پایت را هوا کن

«توبه»
به مسجد می‌روی و ز سوی دیگر
به شیطان می‌دهی درس‌ای برادر

خدا را باز قول توبه دادی
تو گفتی و خدا هم کرد باور

«عبادت»
عبادت در جوانی می‌برد دل
که نیرو و نشاطی هست حاصل

نه هنگامی که در رفتن به مسجد
وضویت می‌شود ده‌بار باطل

برگرفته از کتاب «کاکتوس»/نشر آصف

242

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 163364

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 6 =