بالاخره تابستان و روز های گرمی که بعضی انتظارش را می کشیدند و برخی دیگر اضطراب رویارویی با حرارت آن را داشتند فرا رسید. تابستان سال جاری از چند ساعت پیش از آنکه فرا رسد حضور خود را با گرمای شدید هوا اطلاع رسانی کرد. دماسنج آنقدر درجه های خود را به سرعت رو به بالا اوج گرفت که ناگهان تهران از گرما « گُر » گرفت و بسیاری از شهروندان را در شرایطی قرار داد که توان حرکت از آنان زیر گرما از دست رفت.
گرمایی که با آغاز تابستان، شروع شد مشخص نکرده است که طی روزهای باقی مانده تابستان می خواهد به چه شکل باشد اما طبیعی است در چنین شرایطی شاهد پند های آموزنده و توصیه های ایمنی برای حفظ سلامت خودمان باشیم. توصیه هایی که جملگی، شیوه برخورد و نحوه زندگی در زیر آفتاب سوزان تابستان را گوشزد می کند تا بتوانیم در سلامت کامل تابستان مان را به انتها برسانیم.
در همین روز هایی که تهران « گر » گرفته بود در برخورد با یکی از شهروندان که وقتی من را گرما زده دید پی برده بود از شدت حرارت هوا کلافه شده ام با جدیت تمام مورد خطاب قرار گرفتم که « هوا آنقدر ها هم که فکر می کنی گرم نیست ». او در واقع اعتقاد داشت بیش از آنکه هوا گرم باشد این ما هستیم که به همدیگر « تلقین » می کنیم هوا گرم است و همین موضوع سبب می شود تا گمان کنیم درجه حرارت هوا بسیار بیشتر از آن چیزی است که واقعا هست. شما اگر در چنین شرایطی قرار بگیرید چه پاسخی خواهید داشت؟ من که گفته های این شهروند را تایید کردم و تا دو روز بعد هم هر کسی گفت : « هوا گرم است » به او پاسخ دادم: « بیخود تلقین نکنید هوا گرم است اینطوری گرمای هوا در ذهن تان بیشتر می شود. »
کلمه « تلقین » نکته کلیدی تمام پاسخ ها بود و در موارد زیادی آنقدر کارایی داشت که دیگر کسی بحث را ادامه ندهد، بنا براین « رد پای » آن را به موضوع های مختلف کشاندن می تواند چندان بی اثر نباشد. به طور مثال این روز ها خبر های زیادی در رابطه با قیمت محصولات مختلف در بازار انتشار پیدا می کند که فحوای اکثریت آنها تاکید مسئولان بر « آرامش » بازار است. هنگامیکه اخباری در رابطه با قیمت کالا های مختلف در بازار منتشر می شود طبیعی است اظهار نظر های مختلفی در رابطه با آن وجود داشته باشد. تهیه اقلام مورد نیاز از بازار خود آن قدر واگویه است که نمی توان با « ادعا » و فقط در حد حرف گفت گرانی و تورم این روز ها چندان احساس نمی شود.
اختلاف جزیی را می توان نادیده گرفت اما وای از آن روزی که محاسبه مسئولی با آنچه شهروندان با چشم خود محاسبه کردند اختلافی چشم گیر داشته باشد. سیل « نظر » هایی است که در انتهای خبر مربوطه نوشته می شود که چه نشسته اید که خودمان فلان محصول را خریداری کردیم و با آنچه گفته شده زمین تا آسمان تفاوت دارد. حتی برخی آدرس هم می دهند که ذره ای جای تردید باقی نماند.
در رابطه با یکی از همین اخباری که پیرامون آخرین قیمت محصولی در بازار بود با اظهار نظر های زیادی به این شکل مواجه شدیم. جملگی ما را نقد کرده بودند که آنچه نوشتید با آنچه می بینیم همخوانی ندارد. اول فکر کردیم شاید داریم به خودمان « تلقین » می کنیم که همین عامل هم سبب شده این داستان از ریشه اشتباه برداشت شود. در واقع ذهن مان حول این چرخید که تلمباری از « تلقین » ها مبنی بر گران شدن یک محصول فکر ما را به سمتی برده است که واقعا « گرانی » را مشاهده می کنیم اما وقتی چند نفر از دوستان همگی تایید کردند آنچه گفته می شود با آنچه هست فرق دارد دیگر نمی شد از « تلقین » برای پاسخ به سبک توجیه وام گرفت.
در حال و هوایی اینچنینی بودم که چگونه این پدیده را می توان با « تلقین » توجیه کرد که در انتهای شب پیامکی اینچنینی از یکی دوستانم دریافت کردم: « دوست عزیزم امروز صبح به رحمت خدا پیوست. بیچاره تو گرمای 50 درجه اینقدر به خودش تلقین کرد هوا سرده که همین بعد از ظهری سرما زده شد و فوت کرد. »
/39/39
نظر شما