رسول سلیمی : تندروها در هر جمعی و گروهی که خود را بر حق و طیف مقابل را فاقد جایگاه حقانیت می بینند، یا حقیقت را فقط نزد خود و گفته های دیگری را دروغ می پندارند، از ابزار برهم زدن جلسه یا دعوا به جای استدلال و گفتگو استفاده می کنند. از این رو در نهایت، یا جلسه ای را به آشوب می کشند یا با راه انداختن اغتشاش، توجه همگان را به خود جلب می کنند.
اشتباه تندروها در تشخیص و تحلیل واقعیت
در تازه ترین تحرکات تندروها ، شاهد بر هم زدن مراسم بزرگداشت شهادت آیت الله صدوقی و ناتمام گذاشتن سخنرانی مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی بودیم . در ویدئویی که از این اغتشاش منتشر شده، فردی به مهاجری می گوید : « شما دروغ می گویید. پیغمبر گفته اگر مسجدی ضرار بود ، خرابش کنید. این مسجد هم ضرار است و من باید آن را خراب کنم»
مشابه این گفته ها را می توان در شعار علیه سید حسن خمینی هم مشاهده کرد. در دو سال متوالی شعار علیه او که با واکنش رهبری همراه شد، اغتشاشگران در حین سخنرانی شعار «مرگ بر منافق» سر دادند.
با مرور شعارهای تندروها که آغازگر برهم زدن هر سخنرانی است، میتوان دریافت آنان در تشخیص معنای نفاق یا تفسیر نصوص دینی به بیراهه می روند. فردی که تشخیص می دهد مسجدی که مسیح مهاجری در آن سخنرانی می کند به دلیل گفتن سخنی از هاشمی رفسنجانی یا میرحسین موسوی، مسجد ضراری است که پیغمبر اسلام آن را خراب کرد، با «بحران تشخیص» رو به رو است.
چنین افرادی، تفسیری متعصبانه و غیرواقعی از دین دارند . از این رو، حتی در تفسیر متون دینی دچار اشتباه می شوند. این افراد، نه فهم درستی از جایگاه رهبری در جمهوری اسلامی دارند نه با ابزارهای تفسیر دین و یا متودهای تحلیل سیاسی آشنا هستند. رفتار این افراد پیروی از «غریزه سیاسی» است. در تعریف کنش های غریزی سیاسی، به رفتارهای خارج از مبانی عقلی گفته می شود که منافع سیاسی را دنبال می کند.
تندروها ، گرفتار عدم تشخیص واقعیت
مشاهده چهره افرادی از جنس برهم زنندگان سخنرانی سیدحسن خمینی یا مسیح مهاجری، نشان می دهد این افراد، فهم درستی از جریان وقایع سیاسی که در آن به مهره بازی اتاق فکرهای سیاسی تبدیل شده اند ، ندارند. تندروها به دلیل عدم تشخیص واقعیت از بازنمایی تصاویر موهوم یا غیرواقعی، در کنش های سیاسی خود، تصمیماتی می گیرند که در دستگاه فکری آنها صحیح است. غافل از آنکه در گرداب پروپاگاندا یا دروغ های ساختگی گرفتار شدند. در یک نمونه می توان باور گروهی از افراد در دهه ۷۰ به مقالات چاپ شده با اسامی شهدا،در نشریه شلمچه به سربیری مسعود ده نمکی اشاره کرد. ده نمکی درباره چاپ این مقالات می گوید «آدم نداشتیم، مقالات شلمچه را خودم مینوشتم و با نام شهدا منتشر میکردم! و این مقالات با واکنش رسانه های دیگر همراه می شد»
بیشتر بخوانید :
-
آجرلو: سخنرانان، جای نقد سلاخی نکنند/ بازی به همزن ها همیشه بوده اند
-
فعال سیاسی اصولگرا : سوپرانقلابیها شبیه سراب هستند / آنان جامعه را سرخورده می کنند
-
فاضل میبدی : نمی خواهند با تندروها برخورد کنند
-
تندروها مراسم بزرگداشت شهید صدوقی را هم به آشوب کشیدند
در نمونه جدیدتر در دهه ۹۰، که بسیاری از افراد تحت تاثیر خبرسازی ها و جعل خبرهای یک جریان خاص قرار گرفتند و نتیجه آن تهیه هیزم برای خشم تندروها بود، ساختن اکانت های جعلی به نام افراد تاثیرگذار مقیم خارج از کشور بود. در این خصوص، روح الله مومن نسب رئیس جبهه انقلاب در فضای مجازی می گوید « ما به اسم افراد تاثیرگذار ضدانقلاب توییتر اکانت فیک میساختیم و شروع به فعالیت میکردیم.»
سوء استفاده احزاب سیاسی از احساسات تندروها
اغتشاش تندروهای اصولگرا، معمولا در مراسمات مذهبی یا سخنرانی های سیاسی نمود دارد. سابقه برهم زدن سخنرانی ها به بعد از پیروزی سیدمحمدخاتمی باز می گردد. زمانی که خاتمی بر گفتگو میان جریان های سیاسی برای رسیدن به وحدت ملی تاکید می کرد. در سوی مقابل میدان، تندروها تلاش می کردند با برهم زدن سخنرانی ها، صدای منتقدان خود را خاموش کنند. سکوت نهادهای نظارتی در برابر تندروها به مرور، مهر تاییدی بر شیوه اشتباه آنها گذاشت.
تا آنجا که علیرغم دوبار تذکر رهبرانقلاب در مراسم بزرگداشت امام خمینی(ره)، رویه تندروها متوقف نشد و آنها تذکرات رهبری را نادیده گرفتند. چه آنکه، اخباری از برخورد یا مقابله نهادهای نظارتی بر این شیوه اشتباه تندروها هم منتشر نشد. از این رو، این پیشبینی وجود دارد تا در آینده نیز شاهد تکرار برهم خوردن سخنرانی ها و مراسمات رسمی توسط تندروها باشیم. موضوعی که سکوت نهادهای مسئول، مجوزی به پیروان این افراد می دهد تا این شیوه و کنشگری را استمرار دهند.
سوابق برهم زدن سخنرانی ها به دهه هفتاد و هشتاد باز می گردد. در دو دوره دولت اصلاحات و در دولت دوم احمدی نژاد، انصار حزب الله، مشهورترین گروه در ایجاد تجمع یا برهم زدن سخنرانی ها بود. عبدالمجید محتشم دبیرکل وقت انصار حزب الله می گوید «انصار حزبالله در حال حاضر رشد تکاملی پیدا کرده است و به جای اعتراض های میدانی به مانند سالهای دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ نسبت به آنچه که نقد دارد از راههای مدنی مانند شکایت استفاده میکند.»
استفاده از راه های مدنی مانند شکایت در دعاوی حقوقی، ثمره عقلانیت بعد از دو دهه برهم زدن سخنرانی ها یا مراسماتی بوده که انصار حزب الله در دولت های خاتمی و احمدی نژاد تجربه کردند. عقلانیتی که برخی از اعضای مرکزی انصارحزب الله، همچون امیرفرشاد ابراهیمی را از انتهای محور سوپرانقلابی ها به خروج از کشور هدایت کرد.
سکوت نهادهای نظارتی ، عامل استمرار تندروی ها
حالا بعد از۲۵ سال از اوج وقایع تلخ برهم زدن سخنرانی ها و جلسات در کشور، شاهد ظهور افرادی از همفکران تندروها در سال۱۴۰۱ هستیم. تندروهایی از نسل جدید که بدون توجه به تجربه گذشتگان، راهی را می روند که انتهای آن عقلانیتی از جنس پشیمانی یا بریدگی از جمهوری اسلامی است. مسیری که رهبری آن را خلاف شرع و مصالح کشور معرفی کرده است.آیت الله خامنه ای بعد از شعار «مرگ بر منافق» عده ای علیه سید حسن خمینی در مراسم ارتحال امام خمینی(ره)، در آغاز سخنرانی گفتند«کسانی که راه می افتند و شعار می دهند اگر واقعا حزب اللهی و مؤمن هستند بدانند که این کارها به ضرر کشور و خلاف شرع است و اگر هم اعتنایی به این حرفها ندارند که حسابشان جداست».
حالا باید دید با وجود تجربه دو دهه گذشته و اجماع مردم و نخبگان سیاسی و مقامات عالی نظام در ضرورت کنترل تندروها در کشور، آیا نهادهای نظارتی همچون گذشته در برابر رفتارهای خلاف شرع و قانون این اقلیت قانون شکن و ضدنظم خمومی ، سکوت خواهند کرد یا تدبیری متفاوت از قبل خواهند داشت؟
۲۱۲۱۳
نظر شما