وی می گوید: " در جهان امروز، بدلیل نقش روزافزون علم در مناسبات انسانی، توسعه و پیشرفت جوامع، هرگونه برنامه ریزی، فن آوری بدون علم، سست و بی بنیان است. اما علوم انسانی چیست و چه وظیفه و کاربردی در زندگی و توسعه علمی دارد. به عبارت ساده، علوم انسانی به چه درد مردم و پیشرفت یک جامعه و کشور می خورد؟ "
واعظزاده می افزاید: "یکی از وظایف مهم علوم انسانی (علوم اجتماعی، اقتصاد، علوم سیاسی، روانشناسی، جامعه شناسی، مدیریت و...) یافتن راه حل برای مشکلات انسانی از نظر اخلاقی، تربیتی، آموزشی و... است. مشکلات انسانی روبه افزایش است و پرسشهایی که زندگی روزمره در پس خود ایجاد می کند نیازمند پاسخ های درست و قانع کننده است. علوم انسانی باید قادر باشد بفرض مثال بگوید چرا دختران در دروس دانشگاهی موفقتر از پسران هستند اما در یافتن شغل مناسب ناموفقترند؟ علوم انسانی باید بگوید که فرزند کمتر یا بیشتر چگونه موجب خشنودی یا گرفتاری والدین و یا جامعه می شود؟ علوم انسانی باید بگوید چرا افزایش یا کاهش مشارکت سیاسی در یک کشور موجب استحکام یا اضمحلال نهادهای مدنی می شود؟ علوم انسانی باید بگوید چرا و چگونه یک نرخی شدن و یا دونرخی شدن ارز موجب شکوفایی و یا رکود اقتصادی می شود؟ علوم انسانی باید بگوید چگونه انشقاق یا اتحاد داخلی بر سیاست خارجی یک کشور تاثیر منفی یا مثبت دارد؟ علوم انسانی باید بگوید چرا پیشرفت یا عقب ماندگی علمی و صنعتی باعث همگرایی یا واگرایی ملی می شود؟ علوم انسانی باید بگوید اگر انسان چنین اندیشید، چنان سخن گفت و فلان عمل کرد نتیجه و آینده چه می شود؟
وی با طح این پرسش ها ادامه می دهد : " بنظر می رسد این پرسشها بی پایان باشد. بنابراین دامنه علوم انسانی از دامنه سایر علوم تجربی و فنی بسیار گسترده تر، پیچیده تر و چند بعدی است، و مهمتر از همه، وظیفه اش یافتن حقیقت و ارائه راه حلی است که تبیین آن بسیار دشوارتر و پیچیده تراست، زیرا با اموری در ارتباط است که با نام موجودی چون انسان، این اشرف مخلوقات عالم مواجه است. چون انسانها و روح و روان آنها مختلفند یافتن راه حل واحد برای مشکلات آنها همچون فیزیک و شیمی نیست و بسیار صعب و سخت تراست. بنابراین، قواعد علوم طبیعیه و تجربیه را ندارد و تلاش برای استفاده از آن قوانین در علوم انسانی راه به جایی نمی برد. علوم انسانی بشدت دینامیک وپویاست و همچون علوم تجربی و فنی نیست که بکارگیری یک قانون برای همه آنها وافی و جاری و مثمر ثمر باشد. ضمن آنکه آزادی تحقیق و پژوهش در علوم طبیعیه و تجربیه چه در حوزه تفکر و تحقیق بیشتر و گسترده تر است در حالیکه در علوم انسانی بایستی بسیار دقت و ممارست شود هم در ارائه تئوری و هم در عملیاتی کردن آن."
برای مطالعه متن کامل این یادداشت لطفا اینجا را کلیک کنید.
نظر شما