مروری بر حوادث ایران در دوشنبه 21 شهریور 1390

56 نفر براثر گاز گرفتگی درگذشتند

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان پزشکی قانونی کشور،'جابر قره داغی' در خصوص چاه هایی که خفه شدگی در آن ها بیشتر اتفاق می افتد، افزود: کندن چاه در مجاور چاه‌های دیگر و یا در مناطق مسکونی با تراکم بالا از خطر بیشتری برخوردار است چرا که در این شرایط امکان تولید گازهای سمی و یا بی‌اثر زیاد است.وی اظهار داشت: بعضی از گازهای سمی تولید شده در چاه‌های در حال استفاده و یا چاه‌های مجاور آن ها به قدری خطرناک است که با تنفس چند باره آن ها فعالیت تنفسی متوقف می‌شود و یا آسیب شدید در ریه‌ها رخ‌ می‌دهد و منجر به مرگ می‌‌شود.این مسئول سازمان پزشکی قانونی افزود: در چاه‌هایی که در زمین‌های غیر مسکونی کنده می‌شود و در اطراف آن چاه دیگری قرار ندارد هر چند خطر کمتر از سایر چاه‌ ها است ولی در این گونه چاه‌ها نیز امکان اختلال تهویه و کمبود اکسیژن وجود دارد به خصوص اگر عمق آن‌ها قابل توجه باشد.
قره داغی در توضیح شیوه گازگرفتگی اظهار داشت: به طور طبیعی انسان به سختی متوجه کمبود اکسیژن در محیط اطراف خود می‌شود چرا که در بدن ما مرکز عصبی برای تشخیص سریع کمبود اکسیژن وجود ندارد و انسان به طور طبیعی به افزایش گاز دی‌ اکسید ‌کربن در محیط اطراف خود حساس است. وی افزود: در صورتی که در چاه کنده شده تهویه مناسب وجود نداشته باشد ممکن است فرد حین کار در اثر کمبود اکسیژن خفه شده و فوت کند و یا دچار عوارض قلبی شود. مدیرکل تشریح سازمان پزشکی قانونی درخصوص راه های پیشگیری ازگازگرفتگی درچاه ها گفت: برای پیشگیری از خفگی در چاه‌ها لازم است همیشه به امکان تولید گاز‌های سمی در این گونه چاه‌ها و یا پر شدن چاه با گاز‌های بی‌اثر و جایگزینی هوا با این گازها توجه داشته‌ باشیم.
وی تصریح کرد گازهای سمی تولید شده در چاه‌ها می‌تواند در مدت چند دقیقه منجر به مرگ شود بنابر این قبل از ورود به چاه‌های مستعمل باید برای زمان قابل توجهی آن ها را تهویه کنیم و از خالی شدن چاه از گازهای سمی و یا بی‌اثر مطمئن شویم و همیشه در حضور افراد، وارد چاه شویم تا در صورت بروز حادثه امکان خروج سریع فراهم باشد.

پنج نفر از مرتکبین جرائم سنگین مواد مخدر در استان سمنان اعدام شدند

 به گزارش روابط عمومی دادگستری کل استان سمنان 'احمد سیاوش پور' گفت: احکام اعدام پنج زندانی به جرم قاچاق مواد مخدر که در دادگاه انقلاب اسلامی سمنان مستقر در شاهرود صادر شده بود، بعد از تأیید در دادستانی کل کشور و طی تشریفات قانونی در زندان شاهرود اجرا شد.
وی گفت: پرونده های قضایی این متهمان در دادگاه انقلاب اسلامی رسیدگی و با سیر مراحل قانونی و انجام تحقیقات قضایی رای نهایی در خصوص این افراد صادر شد و پس از اعتراض متهمان، پرونده ها در دادستانی کل کشور نیز مورد بررسی مجدد و تائید قرارگرفت.
سیاوش پور با بیان اینکه هر کدام از این قاچاقچیان مواد مخدر دو بار تقاضای عفو کرده بودند، گفت: پس از انجام بررسی های لازم و احراز نشدن شرایط عفو و بخشودگی در نهایت حکم متهمان صبح امروز به اجرا درآمده است.
نماینده قوه قضائیه در استان سمنان تصریح کرد: بیشترین جرائم مورد ارتکاب در سطح استان سمنان مربوط به مواد مخدر است و وجود بخش وسیعی از محور مواصلاتی شرق به غرب کشور در حوزه استحفاظی این استان نقش زیادی را در افزایش دستگیری مجرمان این بلای خانمانسوز در این استان دارد.

سارقان حرفه ای خودروی سمند را برش زدند

روزنامه خراسان نوشت: سارقان پس از سرقت یک خودروی سمند مدل ۸۲ در مشهد، این خودرو را به طور کلی اوراق کردند و با برداشتن لوازم آن، اسکلت سمند را در خیابان رها کردند.
این خودرو دو هفته پیش سرقت شد و سارقان پس از سرقت لوازم با ارزش آن، خودرو را در یکی از مناطق حاشیه ای شهر رها کردند.
این گزارش حاکی است، دزدان حرفه ای حتی سقف خودرو را همان گونه که در تصویر مشاهده می شود، برش زدند و صندلی ها، داشبورد، باند و ضبط، مخزن گاز و بنزین، سپرها و موتور آن را باز کردند و به سرقت بردند. دزدان حتی از رینگ و لاستیک های خودرو نیز چشم پوشی نکردند و با باز کردن رینگ و لاستیک این سمند مشکی، رینگ و لاستیک مستهلک زیر خودرو انداختند تا آن را بتوانند در کنار خیابان رها کنند. در تصویر دیده می شود که در صندوق عقب خودرو، شیشه های جلو و عقب، فرمان، چراغ ها و گلگیر این خودرو نیز به سرقت رفته است. حتی پدال های گاز و ترمز و کلاچ و لیوردنده آن هم باز شده است و معلوم نیست سارقان چگونه با این وضعیت توانسته اند، خودروی سرقتی را به خیابان رسانده و آن را رها کنند.ماموران پلیس آگاهی این خودرو را هفته پیش در شهرک رضوی مشهد کشف کردند. خودروی مذکور بیمه بدنه بوده است و هم اکنون در پارکینگ بیمه ایران قرار دارد.
یک مسئول در بیمه ایران گفت: پرونده این خودرو در شرکت بیمه در حال بررسی و کار کارشناسی است و چون خودرو بیمه بدنه می باشد پس از قیمت گذاری و کسر فرانشیز، مبلغ کارشناسی شده به مالک خودرو داده می شود.

car

 

 

آتش سوزی منزل مسکونی هنگام ایزوگام پشت بام

روزنامه خراسان نوشت: صبح روز گذشته یک منزل ویلایی که کارگران در پشت بام آن در حال ایزوگام بودند، دچار آتش سوزی شد. بر اثر این آتش سوزی دود بسیار غلیظی آسمان بولوار سجاد مشهد را پوشانده بود و موجب نگرانی مردم شده بود.
شادی، مدیر حوزه ۲ آتش نشانی مشهد درباره علت بروز این حادثه گفت: صبح دیروز تعدادی کارگر در خیابان پامچال ۲ بولوار سجاد در حال ایزوگام پشت بام یک منزل ویلایی بودند که بر اثر شدت حرارت تعدادی از ورق های ایزوگام آتش گرفت که در نتیجه این آتش به سایر ورق های ایزوگام دپو شده در پشت بام سرایت کرد و شعله ور شد.
وی افزود: پس از آن آتش به کولرگازی های این منزل که در حال کار بودند سرایت کرد که با تلاش ماموران آتش نشانی از گسترش آتش سوزی جلوگیری شد و ۱۰ آتش نشان با کمک ۳ دستگاه خودروی اطفای حریق نسبت به خاموش کردن آتش اقدام کردند.
شادی اضافه کرد: اگر در همان دقایق اولیه کارگران ایزوگام کار کپسول اطفای حریق همراه می داشتند، می توانستند آتش را بلافاصله خاموش کنند. وی افزود: ایزوگام کارها دوره آتش نشانی ندیده بودند و کپسول اطفای حریق هم همراه نداشتند.
وی توصیه کرد: در این گونه موارد باید کارگران حرارت بیش از حد به ورق های ایزوگام ندهند و از دپوی ورق ها نیز در پشت بام خودداری ورزند.

 

 

اسرار قتل کارخانه‌دار ثروتمند

روزنامه شرق نوشت: همسر سوم مردی ثروتمند ناگفته‌های قتل این مرد را در جلسه محاکمه‌اش تشریح کرد و جزییات به آتش کشیدن جسد او را برای قضات توضیح داد.
اولین کسی که در جلسه محاکمه دیروز در جایگاه حاضر شد تا برای قضات شعبه 74 دادگاه کیفری‌ استان تهران درباره این پرونده قتل صحبت کند، عطار، نماینده دادستان بود.
او در توضیح پرونده گفت: پسر جوانی 16بهمن دو سال قبل به پلیس مراجعه کرد و گفت پدرش محمد از خانه خارج شده و دیگر نیامده‌ و تلفن همراه او هم خاموش است.
با توجه به شکایت این مرد، پلیس تحقیقات گسترده‌ای را آغاز کرد و متوجه شد محمد یکی از مردان ثروتمند تهران است که کارخانه‌ای بزرگ دارد و چند ماه قبل از گم شدن با زنی به نام مریم به صورت صیغه‌ای ازدواج کرده ‌بود.
مریم- همسر سوم و صیغه‌ای مقتول- بعد از بازداشت شدن اعتراف کرد، با همدستی دو نفر از دوستانش به نام‌های مهدی و لیلا، شوهرش را به قتل رسانده و جسدش را آتش زده ‌است. با توجه به اعترافات متهم مهدی و لیلا هم بازداشت شدند و اتهام خود را قبول کردند. بنابراین به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست دارم مریم، متهم ردیف اول پرونده به اتهام قتل عمدی محمد، معاونت در آتش زدن جسد او، شرب‌خمر و مخفی کردن ادله جرم، مهدی متهم ردیف دوم به اتهام معاونت در قتل محمد، مباشرت در آتش زدن جسد و مخفی کردن ادله جرم و لیلا به اتهام معاونت در قتل و معاونت در آتش زدن جسد محاکمه و به مجازات قانونی محکوم شوند.
در ادامه جلسه دادگاه اولیای‌دم خواسته‌شان را مبنی بر قصاص متهمان به قتل مطرح کردند و سپس مریم، متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهام قتل عمد را قبول دارم اما در آتش زدن جسد نقشی نداشتم. چند سال قبل از شوهرم جدا شدم و مسوولیت نگهداری دو بچه‌ام به من واگذار شد. برای تامین هزینه‌های زندگی‌ام دنبال کار می‌گشتم که در خانه دوستم به نام پروین با محمد آشنا شدم. محمد به من گفت صاحب یک کارخانه است و به یک منشی احتیاج دارد. او پول خوبی به عنوان حقوق پیشنهاد داد و من هم این شغل را قبول کردم. محمد با اینکه خیلی ثروتمند بود، اما سواد نداشت و حتی نمی‌توانست شماره‌هایی را که در موبایلش داشت، بخواند. چندماهی منشی‌اش بودم و کارهایش را انجام می‌دادم. او هم از کارم راضی بود.
مریم ادامه‌ داد: محمد بعد از چندماه گفت از من خوشش می‌آید و می‌خواهد با من ازدواج کند. من از بچه‌های کارخانه شنیده ‌بودم او دو زن دارد، برای همین مخالفت کردم اما محمد گفت زن اولش مریض است و می‌خواهد همسر دومش را هم طلاق بدهد. موضوع را با پدرم مطرح کردم.
پدرم گفت محمد را می‌شناسد و از دوستان قدیمی‌اش است. او گفت محمد مرد خوبی است و اگر با او ازدواج کنم، خوشبخت می‌شوم. من هم قبول کردم اما محمد امروز و فردا می‌کرد و فقط اسمش روی من بود با اینکه ما زبانی صیغه کرده ‌بودیم اما گفته ‌بود می‌خواهد من را عقد دایم کند. مدتی بعد به سرطان مبتلا شدم و پزشکان گفتند باید جراحی کنم. هزینه درمانم را خودم دادم مبلغی هم پول داشتم که آن را به محمد دادم تا هزینه جانبی را بپردازد. بعد از اینکه خوب شدم، محمد من را به عقد خودش درآورد.
مریم در ادامه اعترافاتش گفت: محمد خانه‌ای در پایین شهر تهران اجاره کرد و من و بچه‌هایم با هم زندگی می‌کردیم تا اینکه یک روز دختر 13 ساله‌ام به من گفت محمد او را بغل کرده و قصد داشته اذیتش کند. حرف دخترم را باور نکردم اما این موضوع فکرم را مشغول کرده ‌بود. چند روز بعد نیمه‌شب متوجه شدم محمد کنارم نیست، بلند شدم و بیرون رفتم و دیدم چراغ اتاق دخترم روشن است وقتی وارد شدم، دیدم محمد به سمت دخترم خم شده‌ است. عصبانی شدم و یک سیلی به صورت او زدم. از آن به بعد رابطه من و محمد خراب شد و او گفت باید جدا شویم و او، می‌خواهد خانه را پس دهد. گفتم که این کار را نکن من خانه‌ای ندارم اما با عصبانیت از من خواست خانه را تخلیه کنم. بعد از مدتی بحث از او مهلت گرفتم. من و محمد مرتب با هم جروبحث داشتیم تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم او را بکشم. نقشه‌ام را به مهدی و لیلا که از دوستانم بودند، گفتم. آنها قبول کردند به من کمک کنند. روز حادثه وقتی محمد به خانه من آمد، آب‌هویج‌بستنی درست کردم و مقدار زیادی داروی خواب‌آور در آن ریختم و آن را به محمد دادم. وقتی خورد حالش بد شد و تلوتلو می‌خورد. من او را به اتاقش بردم تا روی تخت بخوابد. بعد با مهدی و لیلا نشستیم و شیشه کشیدیم. محمد بعد از چند ساعت بیدار شد. من بچه‌ها را مخفی کرده بودم. شوهرم تریاک خواست و من عصبانی شدم وقتی به اتاقش رفت، چند ضربه به سرش زدم، مهدی آمد و دستانش را دور گردن او حلقه کرد تا خفه‌اش کند اما محمد نمرده بود او را لای پتو پیچیدیم و مهدی به من گفت چاقو بیاور من هم چاقو بردم و چندین ضربه از روی پتو به او زدم.
لیلا با دیدن این صحنه حالش بد شد. مهدی او را به خانه‌اش برد و با مردی به نام حسین برگشت. جسد را داخل صندوق عقب گذاشتیم و فردای آن روز لیلا را هم سوار ماشین کردیم، به جاده بهشت زهرا(س) رفتیم و من روی جنازه بنزین ریختم و مهدی آن را آتش زد.
در ادامه مهدی متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد. او گفت: من اتهاماتم را قبول ندارم چون در جریان قتل نبودم آن روز در خانه مریم شیشه کشیدیم بعد من و لیلا بیرون رفتیم تا شیشه بخریم که گیرمان نیامد. برگشتیم و دیدیم مریم در حال کشتن شوهرش است خواستم جلویش را بگیرم، اجازه نداد و گفت به شما ربطی ندارد شوهر خودم است و می‌خواهم او را بکشم. من هم از ترسم بیرون رفتم. لباس‌هایم خونی شده ‌بود، دوش گرفتم و لیلا لباس‌هایم را شست و اتو کرد بعد هم لیلا را به خانه‌اش بردم. مریم با من تماس گرفت و برای از بین بردن جسد کمک خواست من هم کمکش کردم تا جسد را به جاده بهشت زهرا(س) ببریم و آتش بزنیم.
بعد از مهدی،لیلا نیز اتهامش را رد کرد و مدعی شد اصلا در جریان قتل نبود. او گفت: من اتفاقی به خانه مریم رفته ‌بودم و دیدم مریم قرص در آب‌هویج‌بستنی محمد ریخته است. به او گفتم این کار را نکن توجهی نکرد. من از ترسم از خانه بیرون رفتم فردای آن روز گفتند چون حالت بد شده، بیا برویم دوری بزنیم. نزدیک جاده بهشت زهرا(س) بودیم که گفتند جسد در صندوق عقب است. من خیلی ترسیده ‌بودم اصلا آدم ترسویی هستم و از ترس هم زن صیغه‌ای مهدی شدم. او من را تهدید کرده و گفته بود اگر زنش نشوم، بچه‌هایم را نابود می‌کند.
بنا بر این گزارش، بعد از پایان دفاعیات متهم و وکیل مدافع او هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.

 

 

سرقت اینترنتی از حساب مشتریان کافی‌نت

روزنامه شرق نوشت: دو جوان که با نصب نرم‌افزار جاسوسی در کافی‌نت‌شان به اطلاعات محرمانه حساب‌های بانکی مشتریان‌شان دسترسی پیدا کرده بودند، به حساب 10 نفر از آنان دستبرد زدند. 
تلاش‌ها برای رازگشایی از اقدامات تبهکاران اینترنتی زمانی آغاز شد که مردی نزد پلیس رفت و گفت سارقان به پول‌هایی که در حساب بانکی‌اش پس‌انداز کرده بود، دستبرد زده‌اند.
او در این‌باره گفت: چند روز قبل به بانکی که در آن حساب دارم رفتم تا مبلغی پول برداشت کنم و از طریق یکی از دوستانم برای پسرم که در شهرستان دانشجو است، بفرستم اما کارمند بانک گفت پولی در حسابم باقی نمانده است. این در حالی بود که آخرین مرتبه مبلغ پنج میلیون تومان موجودی حسابم بود. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده و گیج شده بودم. وقتی صورت‌حسابم را از بانک خواستم و آن را کنترل کردم، فهمیدم طی چند مرحله و از طریق اینترنت پول‌هایم به حساب دیگری واریز شده است. وقتی به کارمند بانک گفتم من طی یک ماه گذشته هیچ برداشتی از حسابم انجام نداده‌ام، گفت امکان دارد سارقان اینترنتی به حسابم دستبرد زده باشند.
در پی ثبت این شکواییه، پرونده به پلیس فتا ارسال شد تا کارآگاهان در این‌باره تحقیق کنند. در نخستین گام، افسران پلیس به بررسی دقیق حساب بانکی شاکی پرداختند. صورت‌حسابش نشان می‌داد او پیش از این به طور اینترنتی به حساب پسرش مبلغی پول واریز کرده است.
شاکی در این‌باره گفت: «پسرم در شهرستان درس می‌خواند. حدود یک ماه قبل چون به پول نیاز داشت از من خواست برایش مبلغی بفرستم. معمولا این کار را از طریق اینترنت انجام می‌دادم اما آن روز چون اینترنت محل کارم قطع شده بود به یک کافی‌نت رفتم و با استفاده از رمز دوم، پول‌ها را به حساب پسرم واریز کردم.»
این اظهارات شاکی، اولین سرنخ را در اختیار پلیس گذاشت، زیرا پیش از این نیز در پرونده‌های مشابه، سارقان اینترنتی با نصب نرم‌افزارهای جاسوسی در برخی کافی‌نت‌ها توانسته بودند به اطلاعات محرمانه حساب‌های بانکی برخی شهروندان دست یابند و پول‌های آنها را سرقت کنند. از این رو ماموران با کمک شاکی به کافی‌نت موردنظر رفتند و به‌طور نامحسوس درباره آنجا تحقیق کردند. زمانی که یکی از کارشناسان پلیس یکی از سیستم‌های این کافی‌نت را بررسی کرد، مشخص شد طبق فرضیه اولیه نرم‌افزاری روی سیستم‌های آنجا نصب شده که با کمک آن اطلاعات کاربران کپی می‌شود. این کافی‌نت در مرکز شهر قرار داشت و روزانه تعداد زیادی از شهروندان از جمله دانشجویان به آنجا رفت‌و‌آمد می‌کردند و این موضوع نشان می‌داد به‌جز شاکی، اطلاعات محرمانه افراد دیگری نیز در آنجا لو رفته است. بنابر این مسوولان آنجا که دو پسر جوان به نام‌های آرش و سعید بودند، بازداشت شدند. دو جوان دستگیرشده ابتدا دسترسی غیرمجاز به اطلاعات مشتریان‌شان را رد کردند اما زمانی که فهمیدند کارآگاهان به پشت پرده نقشه‌شان پی برده‌اند به ناچار لب به اعتراف گشودند.
آرش در این‌باره گفت: «‌ما حدود یک سال است که کافی‌نت را راه انداخته‌ایم و در این مدت هم هیچ مشکلی نداشتیم. مدتی قبل از طریق یکی از دوستانم فهمیدم نرم‌افزاری وجود دارد که با استفاده از آن می‌شود اطلاعات مشتریان را کپی کرد. ابتدا یک نسخه از این نرم‌افزار را برای تفریح و سرگرمی روی سیستم‌هایمان نصب کردیم اما وقتی از این طریق توانستیم اطلاعات افرادی را که از طریق اینترنت پول پرداخت می‌کردند، به دست بیاوریم وسوسه شدیم تا سری هم به حساب‌های بانکی‌شان بزنیم. به این ترتیب بعد از مدتی کار اصلی‌مان را رها کردیم و از طریق دستبرد به حساب‌های مشتریان‌مان زندگی‌مان را می‌گذراندیم.»
وی ادامه داد: «می‌دانستیم اگر از هر حساب مبلغ زیادی برداشت کنیم، ممکن است صاحب حساب بفهمد و برایمان دردسر درست شود، به همین دلیل معمولا از هر حساب مبلغ کمی برداشت می‌کردیم. اما سرانجام دست‌مان رو شد و نقشه‌مان لو رفت.»
بنا بر این گزارش، بررسی اعترافات دو متهم نشان می‌دهد آنان تاکنون با این ترفند به حساب‌های بیش از 10 نفر دستبرد زده‌اند. بر اساس این گزارش، هم‌اکنون آرش و سعید در بازداشت به سر می‌برند و تحقیقات از آنان ادامه دارد.

 

 

همسرکشی در جلسه رفع اختلاف

روزنامه شرق نوشت: مرد معتاد بعد از مدت‌ها بدبینی به همسرش، در جلسه خانوادگی که برای رفع اختلافات ترتیب داده شده بود، او را کشت. این مرد سعی داشت با کمک خاله همسرش بر قتل سرپوش بگذارد اما نظریه پزشکان اسرار جنایت را فاش کرد.
پزشکان اورژانس بیمارستان امام‌خمینی‌(ره) تهران روز 9‌شهریور معالجه زن 30‌ساله‌‌ای به نام نفیسه را آغاز کردند که بیهوش و ضریب هوشیاری‌اش پایین بود. نفیسه توسط شوهر و خاله‌اش به بیمارستان منتقل شده بود و مرد 40‌ساله که عباس نام دارد، درباره علت بی‌هوشی همسرش به پزشکان گفت نفیسه در خانه ناگهان دچار سرگیجه شد و به زمین خورد.
هشت‌روز بعد از انتقال زن جوان به بیمارستان او به علت خونریزی مغزی جان سپرد و موضوع به پلیس و بازپرس ویژه قتل تهران گزارش داده شد.
عباس بار دیگر همان اظهاراتی را که در بدو امر به زبان آورده بود، تکرار و خاله نفیسه نیز که زمان حادثه میهمان خواهرزاده‌اش بود این اظهارات را تایید کرد، ولی گزارش پزشکان نشان می‌داد مرگ نفیسه طبیعی و عادی نیست. در قسمت‌های مختلف بدن این زن آثار کبودی وجود داشت و از آن حکایت داشت که این زن بارها مورد ضرب و جرح قرار گرفته است. از سوی دیگر وقتی خانواده نفیسه موضوع را پیگیری کردند به این نتیجه رسیدند که دخترشان در روز حادثه توسط عباس کتک خورده است. آنها از داماد خود شکایت کردند و خواستار پیگیری موضوع شدند.
به این ترتیب ماموران برای دستگیری عباس به خانه او واقع در فاز چهار شهرک پردیس رفتند و مشاهده کردند خاله نفیسه نیز که زنی 31‌ساله به نام محبوبه است، در آنجا حضور دارد. بودن محبوبه در آن خانه و در حالی که وی قبلا مرگ خواهرزاده‌اش را یک حادثه ذکر کرده بود، به نظر کارآگاهان مشکوک آمد به همین سبب او نیز همراه عباس بازداشت شد.
افسران جنایی، بازجویی از شوهر مقتول را در شرایطی آغاز کردند که شواهد نشان می‌داد این مرد از یک‌سال پیش با همسرش به شدت دچار مشکل شده و بارها او را به باد کتک گرفته بود اما عباس همچنان اصرار داشت نفیسه در روز حادثه صرفا به علت سرگیجه به زمین افتاد و بدحال شد.
در حالی که کاملا آشکار بود این مرد از بازگو کردن واقعیت طفره می‌رود، محبوبه تحت بازجویی قرار گرفت و بالاخره اسرار مرگ خواهرزاده‌اش را فاش کرد. او گفت: «‌آن شب قرار بود من به عنوان واسطه در جلسه حل اختلاف بین خواهرزاده‌ام و همسرش حضور داشته باشم. صحبت‌های ما نزدیک صبح ادامه داشت و چند بار هم این گفت‌وگوها به مشاجره و درگیری منجر شد. تا اینکه صبح زن و شوهر با هم درگیر شدند و «عباس» در حالی که همسرش به زمین افتاده بود، با لگد به پشت سر او کوبید و لحظاتی بعد حال «‌نفیسه» بد شد و او را به بیمارستان رساندیم.»
«عباس» وقتی دید شاهد جنایت همه حقایق را گفته‌ است به جرمش اعتراف کرد و گفت: «من چندین سال است که اعتیاد دارم و از یک سال قبل این موضوع باعث بدبینی‌ام نسبت به همسرم شد. چند بار بر سر این موضوع با نفیسه صحبت کردم و گفتم فکر می‌کنم او با فرد دیگری رابطه دارد اما با هر بار طرح مساله درگیری‌هایی بین ما به وجود آمد. کم‌کم مشاجره‌های لفظی تبدیل به درگیری‌های فیزیکی شد و به راحتی با هم کتک‌کاری می‌کردیم. در شب درگیری با همسرم قرار گذاشتیم تا برای آخرین بار اختلافات‌مان را در حضور محبوبه که کاملا ‌در جریان درگیری‌های ما بود، مطرح کنیم اما آن اتفاق رخ داد و نفیسه فوت شد. من هم با محبوبه قرار گذاشتم تا علت مرگ او را افتادن عنوان کنیم.
بنا بر این گزارش، سرهنگ آریا حاجی‌زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران با تایید این خبر گفت: با توجه به اظهارات متناقض متهم و نیز اظهارات خاله مقتول در لحظات اولیه، تحقیقات کارآگاهان در مورد جزییات بیشتر قتل و چگونگی وقوع درگیری‌ها ادامه دارد.
56282

کد خبر 172709

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ایرانی IR ۰۴:۳۸ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۲
    1 0
    چه کسی باید مقابل بی عدالتی بازپرسها بایستد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آخرین اخبار