مروری بر حوادث ایران در شنبه 19 شهریور 1390

رمز عبور به جای حلقه نامزدی

روزنامه شرق نوشت: تبادل پسورد به جای حلقه سبب شد دختری که از نامزدش جدا شده بود برای انتقام‌گیری صفحه فیس‌بوک او را هک کند.
تحقیقات پلیس «فتا» در این‌باره زمانی آغاز شد که پسر جوانی به دادسرای رسیدگی به جرایم رایانه‌ای تهران رفت و مدعی شد فرد ناشناسی صفحه فیس‌بوکش را هک کرده است. او در این‌باره به عبدالرضا طرزی، دادیار شعبه سوم دادیاری گفت: چند روز قبل وقتی قصد داشتم وارد صفحه فیس‌بوکم شوم، فهمیدم صفحه‌ام هک شده و پسورد آن تغییر پیدا کرده است. بعد از آن بود که چندین تصویر خصوصی از من در این صفحه به نمایش گذاشته و حرف‌های نامربوطی از طرفم منتشر شد. هر چقدر تلاش کردم، نتوانستم فیس‌بوکم را پس بگیرم و از طرفی به‌خاطر مطالبی که در آنجا منتشر می‌شد آبرویم در خطر بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم پیش از آنکه آبروریزی شود این ماجرا را از طریق قانونی پیگیری کنم.
در پی ثبت این شکایت، تحقیقات در این‌باره آغاز شد و متخصصان پلیس فتا با تفحص‌های سایبری‌شان تلاش کردند فرد ناشناسی که این صفحه را هک کرده بود، شناسایی کنند. شواهد نشان می‌داد اطلاعات مجازی شاکی توسط یکی از نزدیکانش ربوده شده است. از این رو وی به دادسرا احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت. زمانی که دادیار پرونده از او خواست افرادی را که به آنها مظنون است، معرفی کند پسر جوان، دختری به‌نام شیما را معرفی کرد و گفت: چند ماه قبل قرار بود با او ازدواج کند اما ازدواج آنها سر نگرفت و در همان مرحله کار به جدایی رسید.
وی در این‌باره گفت: من و شیما را یکی از دوستان مشترک‌مان با یکدیگر آشنا کرده بود و در همان ابتدا به جای تبادل حلقه، پسورد فیس‌بوک‌هایمان را در اختیار یکدیگر گذاشتیم. ما کار را تمام‌شده می‌دانستیم و فکر می‌کردیم به زودی می‌توانیم زندگی مشترک‌مان را شروع کنیم اما در ادامه با یکدیگر دچار اختلاف و پیش از عقد از یکدیگر جدا شدیم. بعد از آن شیما چند مرتبه من را تهدید کرد اما حرف‌هایش را جدی نگرفتم.
در حالی که اظهارات این جوان نشان می‌داد نامزد سابقش این دسیسه را برایش چیده است دختر جوان بازداشت شد و در جریان بازجویی‌ها اتهامش را پذیرفت و انتقام‌جویی را انگیزه اصلی‌اش از این کار اعلام کرد. در حال حاضر تحقیقات در این‌باره ادامه دارد.

 

 

شوهرسابق، رازدار قتل زن‌جوان

روزنامه شرق نوشت: راز قتل زن جوانی که جنازه‌اش به آتش کشیده شده بود، با اعترافات شوهر سابق او فاش شد.
کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی مشهد، روز 11‌مرداد وقتی با گزارشی از اهالی محل از کشف جنازه سوخته‌ای در منطقه خین‌عرب مطلع شدند به آنجا رفتند و تحقیقات‌شان را آغاز کردند. جسد به حدی سوخته بود که امکان شناسایی آن وجود نداشت و حتی علت مرگ را هم نمی‌شد تشخیص داد. با این وجود، افسران جنایی تحقیقات‌شان را از همان محل شروع کردند و به این نتیجه رسیدند که زن ناشناس در مکان دیگری به قتل رسیده و سپس پیکرش به آنجا منتقل شده است.
کارآگاهان همچنین سه رد لاستیک‌هایی را هم در آنجا پیدا کردند. لاستیک‌ها، کوچک و سبک به نظر می‌رسید و تنها حدسی که می‌شد زد این بود که قاتل جسد را با سه‌چرخه موتوری به آنجا منتقل کرده است. بعد از انتقال جسد به پزشکی‌قانونی تحقیقات با بررسی مشخصات زنانی پی گرفته شد که در آن دوره زمانی مفقود شده بودند و کارآگاهان احتمال دادند جنازه متعلق به زنی به نام مهین باشد که والدینش گم‌شدن او را اطلاع داده بودند. خانواده مهین بعد از رویت جسد اعلام کردند به احتمال زیاد مقتول، دخترشان است اما برای اطمینان بیشتر آزمایش‌های دی‌ان‌ای انجام و این حدس تایید شد.
مهین، زنی مطلقه بود که شب حادثه برای انجام کاری از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود و اعضای خانواده او اطلاع نداشتند این زن به کجا و به ملاقات چه کسی رفته است. ماموران ابتدا چند نفری را که از دوستان نزدیک این زن بودند بازداشت کردند و تحت بازجویی قرار دادند اما مشخص شد جنایت کار هیچ‌یک از آنها نیست. به همین سبب در گام بعدی، فهرست مکالمات تلفنی مقتول استخراج شد و افسران جنایی فهمیدند مهین در روز قتل و روز پیش از آن، چند بار با یک شماره تلفن مکالمه داشته است. این خط متعلق به شوهر سابق مهین به نام علی بود.
این جوان 25‌ساله وقتی برای انجام تحقیقات بازداشت شد اتهام قتل را انکار کرد و گفت: «من و مهین به دلیل اختلافات زیادی که با هم داشتیم سه ماه پیش از هم جدا شدیم و بعد از آن من دیگر او را ندیدم و خبری هم از او ندارم.»
این ادعا با کشف کارآگاهان تناقض داشت، به همین دلیل بازجویی‌ها از علی تا آنجا ادامه پیدا کرد که وی اتهام کشتن همسر سابقش را پذیرفت و نام پدرش را نیز به فهرست متهمان این پرونده اضافه کرد. او درباره انگیزه‌اش از جنایت گفت: «من از اول هم با طلاق مخالف بودم. درست است که با مهین اختلافاتی داشتم ولی همچنان به او علاقه‌مند بودم و نمی‌توانستم دوری‌اش را تحمل کنم. به همین دلیل بعد از جدایی دنبال راه و فرصتی بودم تا دوباره او را به ازدواج با خودم راضی کنم.»
متهم به قتل افزود: «بعد از مدتی تلاش، بالاخره توانستم با او قرار ملاقات بگذارم تا در این‌باره صحبت کنم. آن شب ما به یک آبمیوه‌فروشی رفتیم و در آنجا حرف دلم را به او زدم ولی مهین به من بی‌توجهی می‌کرد و تمام مدت سرگرم بازی با گوشی موبایلش بود.»
این رفتار همسر سابقم خیلی آزارم داد با این وجود خونسردی‌ام را حفظ کردم و در ماشین به مذاکره ادامه دادم. ولی او باز هم اعتنایی به من نداشت تا اینکه از کوره در رفتم و اعتراض کردم. مهین هم وقتی داد و فریاد من را شنید شروع به مشاجره کرد. در یک لحظه نتوانستم خودم را کنترل کنم و روسری مهین را دور گردنش پیچیدم و فشار دادم. وقتی به خودم آمدم که او خفه شده بود و دیگر کاری نمی‌شد کرد. با پدرم تماس گرفتم و به او گفتم چه کرده‌ام. او با من قرار گذاشت و با سه‌چرخه‌اش- که با آن ضایعات جمع می‌کرد- به کمکم آمد و او جنازه را در قسمت بار سه‌چرخه گذاشت و با خودش برد که بعداً فهمیدم جسد را با استفاده از بنزین آتش زده است.»
کارآگاهان بعد از شنیدن این اعترافات، پدر علی را هم بازداشت کردند ولی او برای اینکه خودش را از هرگونه اتهامی مبری نشان بدهد این طور وانمود کرد که حافظه‌اش را از دست داده است؛ به‌گونه‌ای که حتی ادعا کرد پسرش را نیز نمی‌شناسد. بنابر این گزارش، دو متهم پرونده اکنون در بازداشت به سر می‌برند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.

 56282

کد خبر 172313

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین