سمیه علیپور: نیمه نخست سال 90 با فروش میلیاردی سه فیلم «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی، «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان و «اخراجیها3» ساخته مسعود دهنمکی همراه بود. فروش تعداد دیگری از فیلمها نیز از نیم میلیارد گذشت که از آن جمله میتوان به «اینجا بدون من» ساخته بهرام توکلی و «جرم» به کارگردانی مسعود کیمیایی اشاره کرد. مجموع این فروشها روزهای خوبی برای سینمای ایران رقم زد، اما نکته قابل توجه در مورد این آثار تبلیغات خاص آنان و برخی دیگر از فیلمها بود که در کنار ویژگیهای خود فیلم تماشاگران را راهی سالن نمایش کرد.
ورود آقایان ممنوع
اکران «ورود آقایان ممنوع» که در جشنواره فیلم فجر نظر بسیاری را به خود جلب کرده بود با این تبلیغ آغاز شد که در هفته اول نمایش واقعا ورود آقایان ممنوع خواهد شد و فقط خانمها میتوانند به سینما بروند و این فیلم کمدی را ببینند.
البته این شیوه به مرحله اجرا نرسید و از همان روز اول آقایان هم به سینما رفتند و به قول بازیگران فیلم مردها طرفدار دبیر شیمی با بازی رضا عطاران شدند و زنها طرفدار مدیر مدرسه با بازی ویشکا آسایش و به این ترتیب بود که «ورود آقایان ممنوع» فروشی میلیاردی رقم زد.
البته دفتر پخش فیلم تبلیغات دیگری هم برای آن طراحی کرد، از جمله پخش تراکتهای فیلم از سوی گروهی که کاوری با عنوان ورود آقایان ممنوع و نماد ورود ممنوع به تن داشتند و در گوشه و کنار شهر افراد را از اکران چنین فیلمی آگاه میکردند.
زمانی که ماه مبارک رمضان از راه رسید، گروه سازنده فیلم از بازیگران تا تهیهکنندگان و دیگر عوامل مقابل سینما آزادی حاضر شدند و در کنار تماشاگران افطار کردند و در عین حال با علاقمندان کار به گفتوگو نشستند؛ همه این کارها صورت گرفت تا یکی از قابل اعتمادترین فیلمهای کمدی سالهای اخیر به فروش قابل توجهی دست پیدا کند.
مرهم
علیرضا داودنژاد فیلمسازی است که تا یک سال آثار جدیدش کمتر مورد پسند منتقدان قرار میگرفت، اما ساخت فیلم «مرهم» نقطه عطفی در کارنامه این کارگردان رقم زد و نشان داد که میتوان از او انتظار داشت که باز هم یاد «نیاز» و دیگر آثار محبوبش را در ذهنها زنده کند.
غافلگیری سینماگران و منتقدان بعد از تماشای «مرهم»، مواجه شدن با فیلمی دلنشین و گرم در عین ساده بود . این مواجهه چنان آنها را به وجد آورد که تا مدتها، همزمان با اکران فیلم یادداشتها و تک جملههایی از سینماگران سرشناس در مطبوعات منتشر میشد که محتوایش تمجید از آخرین ساخته این کارگردان بود. همین مسئله باعث شد تا تماشاگران به تازهترین ساخته داودنژاد بیشتر اعتماد کنند و برای دیدن آن ترغیب شوند.
بهرام بیضایی همزمان با برگزاری جشنواره فیلم فجر بود که «مرهم» را در آمریکا تماشا کرد؛ این فیلم در آن زمان با حضور داودنژاد در آمریکا به نمایش درآمده بود و این فرصتی بود تا هنرمند سفرکرده ایران فیلم تازه داودنژاد را ببیند.
بیضایی بعد از تماشای «مرهم» چنین نوشت: «خوشحالم که «مرهم» را به لطف تو دیدهام و به آن چنان نزدیکم که گویی از راه دور میان تماشاگران آن در تهران نشستهام. حالا همه میدانند که تو همیشه میتوانستهای «مرهم» یا بهتر از آن را بسازی، اگر سینمای مستقل ایرانی را اندکی امنیت مالی بود. در نبودِ شرایط یکسان برای سینمای پشتیبانی شده و سینمای مستقل، ساختن «مرهم» خطر است؛ و این خطری است که تو و هر فیلمساز مستقل دیگری به آن دست میزنید. زخمهای بسیاری هست که نیازمند «مرهم» است.»
سوت پایان
«سوت پایان» در نوبت دوم اکران تابستانی به نمایش عمومی درآمد. نیکی کریمی این فیلم را به عنوان سومین اثر سینماییاش کارگرانی کرد و در جریان گفتوگوی خود با خبرآنلاین در روزهای برگزاری جشنواره فیلم فجر اظهار کرد این بار آمده تا حق خود را بگیرد.
کریمی برای معرفی فیلمش به مخاطبان خود مقابل سالن سینما آزادی حاضر شد و بلیتهای «سوت پایان» را فروخت و با تماشاگران گفتوگو کرد. این اقدام کریمی که پیشینهای در ایران نداشت مانند هر حرکتی که در گامهای نخست با انتقاد مواجه میشود، برخی واکنشها را هم به همراه داشت، اما این بازیگر و کارگردان با اعتقاد به هدفش برای معرفی اثر تازهاش همچنان در کنار مخاطبان باقی ماند. گویا او قصد دارد زمان اکران فیلم در شهرستانها نیز «سوت پایان» را همراهی کند و در کنار تماشاگران فیلمش قرار بگیرد.
جرم
فیلمهای مسعود کیمیایی در سالهای اخیر پس از برگزاری مراسم فرش قرمز راهی سینما میشوند؛ بازیگران -که معمولا در مورد فیلمهای کیمیایی چهرههایی سرشناس هستند- در کنار کارگردان شناخته شده سینمای ایران روی فرش قرمز گام برمیدارند و از انتشار خبر برگزاری این مراسم تا منتشر شدن عکسهای آن مانوری جدی روی اخبار فیلم کیمیایی صورت میگیرد.
اما در مورد «جرم» دستاندرکاران این فیلم تصمیمی تازه برای تبلیغات گرفتند؛ ارسال اساماسهایی در مورد محتوای فیلم و مولفههای سینمای کیمیای شگردی بود که برای راهی کردن مخاطبان به سینماهای نمایش دهنده این فیلم به کار رفت. از جمله نوشتههایی که در مورد این فیلم انتشار یافت میتوان به «جرم رفاقت را نشانه رفته است» اشاره کرد.
کیمیایی که این فیلم را سیاه و سفید ساخت، برای زنده کردن خاطره فیلمهای قدیمیاش نسخهای دوبله شده هم از آن تهیه کرد و همین نسخه دوبله شده و نامهایی که در کنار آن به میان آمد دل دوستداران فیلمهای کیمیایی را به دست آورد و شمار مخاطبان «جرم» را بالاتر برد.
اینجا بدون من و شبانهروز
«اینجا بدون من» ساخته بهرام توکلی از ابتدا در تبلیغات با مشکلاتی روبرو بود، تغییر تیزری که قرار بود از تلویزیون پخش شود به نسخهای بدون حضور فاطمه معتمدآریا و ایجاد تغییراتی در تبلیغات شهری آن موانعی بر سر راه معرفی این اثر به مخاطب ایجاد کرد، اما استقبال از فیلم در حدی بود که فروش آن از نیم میلیارد بگذرد و بحثها صحبتهای مختلفی در مورد آن صورت بگیرد و در نهایت در جریان پانزدهمین جشن سینمای ایران هم شش تندیس را از آن خود کند.
در هفتههای پایانی اکران این فیلم در تبلیغات شهری آن به این جمله تاکید شد که این اثر محصولی از سینمای مستقل است و همین تا روزهای پایانی نمایش برخلاف تعداد پایین سالنهای نمایش موجب جلب نظر مخاطبان شد.
کیوان علیمحمدی و امید بنکدار هم برای تبلیغ «شبانهروز» از حضور پرتعداد بازیگران شناخته شده در کار استفاده کردند و بلیت فروشی آنان مقابل سینما گروهی از تماشاگران را راهی سالنهای نمایش کرد.
یه حبه قند
تازهترین فیلم رضا میرکریمی هنوز به نمایش عمومی درنیامده است، اما از جریان داوری نشدن فیلم در جشنواره فیلم فجر و در ادامه حواشی ایجاد شده برای آن در جشن سینمای ایران نام «یه حبه قند» بارها و بارها در رسانههای مختلف مطرح شده است.
در کنار اینها گروه پخش فیلم با استفاده از کارگردانان سرشناس سینما برای آمادهسازی تبلیغات فیلم شکل جدیدی از تبلیغات را برای فیلم میرکریمی در نظر گرفتهاند.
طراحی پوستر از سوی عباس کیارستمی و انتشار خبر آن در رسانهها به همراه ساخت آنونس و تیزر از سوی مجید مجیدی و رخشان بنیاعتماد نام کارگردانان پرافتخار سینمای ایران را در کنار اثر جدید میرکریمی قرار داد تا علاقمندی به دیدن نتیجه کار میرکریمی بیش از پیش شود.
پایاننامه
زمانی که «پایاننامه» ساخته حامد کلاهداری در جشنواره فیلم فجر به وجود آمد، موجی منفی در کنار آن شکل گرفت و در ادامه زمان اکران نقدهای صورت گرفته در مورد آن از جمله در برنامه تلویزیونی هفت نشان داد، مخاطبان از گروههای مختلف چندان نظر مثبتی نسبت به آن ندارند.
اما سازندگان فیلم قصد داشتند کارشان بفروشد و در نیتجه بلیتهای نیمبها را به صورت گسترده در سطح شهر پخش کردند و جایزه ماشینی برای تماشاگران در نظر گرفتند، البته با همه این تدابیر فیلم کلاهداری موفق نشد به فروش خوبی دست پیدا کند.
57243
نظر شما