این حمله کمتر از دو ماه پس از انفجار رستوران خوانسالار در تهران که از محلهای اصلی گردهم آمدن اتباع امریکایی بود، بار دیگر نگاهها را به سوی گروههای چریکی اسلامگرا چرخاند. موضوعی که چندان هم بیراه نبود که چند روز بعد از حادثه اصفهان، با پایان اعتصاب مطبوعات که آن زمان در جریان بود، گروه توحیدی صف عامل واقعه رستوران خوانسالار، مسئولیت عملیات اصفهان را نیز برعهده گرفت.
خبرگزاری فرانسه روز 26 مهرماه در خبری اعلام کرد گروه توحیدی صف مسئولیت انفجار بمب در اصفهان را برعهده گرفته است. انفجاری که هشت آمریکایی در آن مجروح شدند. به نوشته روزنامه اطلاعات این بمب توسط چند ناشناس به سوی یک اتوبوس دولتی که حامل 12 کارمند آمریکایی بود، پرتاب شده بود. این روزنامه نوشت: «در این حادثه که روز 19 مهرماه اتفاق افتاد، تروریستها موفق به فرار شدند و زخمیشدگان به بیمارستان انتقال یافتند.»
همزمان گزارش دیگری نیز از انفجار در یک هلیکوپتر واحدهای هوانیروز در اصفهان حکایت داشت. موضوعی که در دومین اطلاعیه گروه توحیدی صف نیز مورد توجه قرار گرفت، چرا که آنان در این اطلاعیه که حاوی انتقاداتی تند از حکومت وقت بود، علاوه بر پرتاب بمب به سوی اتومبیل حامل نظامیان آمریکایی، مسئولیت انفجار هلیکوپتر را نیز به عهده گرفتند. بعدها برخی اعضای گروه صف با تشریح چگونگی انفجار هلیکوپتر هوانیروز، از کشته شدن بیش از سی نفر در این عملیات سخن گفتند: «کسانی که روی هلیکوپتر کار میکردند، از طریق کارکنان هوانیروز بمب را به داخل هلیکوپتر رساندند. هلیکوپتر از نوع شنوک بود، بیش از سی نفر را با خود حمل میکرد. آن روز چند مستشار آمریکایی برای انجام مأموریت سوار هلیکوپتر شدند. هلیکوپتر پانزده دقیقه پس از پرواز در آسمان شهر اصفهان منفجر شد و کلیه افراد کشته شدند. هلیکوپتر منهدم شده در حوالی شهر به زمین اصابت کرد...»
گروه توحیدی صف در پی تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق و توسط برخی اعضای مسلمان جداشده از این سازمان و افرادی از اعضای محافل و هیاتهای مذهبی در سال 1354 بنیان گذاشته شد. محور این افراد محمد بروجردی مشهور به میرزا بود. او پس از فرار از خدمت در ارتش، هنگامی که قصد داشت برای دیدار با امام خمینی به عراق برود، در مرز دستگیر شد و پس از شش ماه زندان و تحمل شکنجههای فراوان آزاد و برای خدمت راهی تهران شد. بروجردی پس از اتمام دو سال خدمت اجباری، مبارزات سیاسی خود را از طریق تشکیل یک گروه چریکی آغاز کرد. محمد بروجردی پس از آشنایی با محسن کنگرلو از اعضای گروه فجر اسلام که اعتقاد به فعالیت فرهنگی داشت، تشکیلاتی را پایهریزی کرد که دارای شاخهای نظامی بود. اعضای هیچ تیم و شاخهای، از اعضای تیمهای دیگر خبر نداشتند و یکدیگر را نمیشناختند.
بروجردی خود مسئول عضوگیری در قسمت تشکیلاتی نظامی گروه بود. اکبر براتی از جمله کسانی بود که در این شرایط به عضویت گروه صف درآمد. او پیش از پیوستن به گروه با سازمان مجاهدین خلق همکاری داشت و پس از تحولات ایدئولوژیک سازمان، در حالی که در پی تاسیس گروهی به دور از انحرافات ایدئولوژیک بود، با محمد بروجردی آشنا شد و به عضویت گروه صف درآمد. از دیگر اعضای گروه، یکی از فراریان ارتش به نام علی تحیری بود. وی بیش از سه سال زندگی مخفی داشت و در آغاز به افراد «موتلفه اسلامی» آموزش نظامی و تیراندازی میداد. او با آشنایی با محمد بروجردی به عضویت گروه درآمد و آموزش نظامی کسانی را که به عضویت گروه در میآمدند، برعهده گرفت. او هر روز آنها را به بیابانهای اطراف ورامین میبرد و آموزش میداد.
گروه صف از میان دانشجویان نیز بسیاری را جذب تشکیلات خود کرده بود. محسن آرمین از جمله آنها بود که از طریق برادرش که در اصفهان دانشجو بود به گروه صف معرفی شد. گروه صف دارای دو هسته اصلی بود. هسته اصلی و مرکزی گروه در تهران و هسته دیگر در اصفهان فعالیت میکرد. افراد عضو هسته مرکزی شامل محمد بروجردی، مجید بیگزاده، هادی بیگزاده، محسن آرمین، عباسعلی احمدی و حسین صادقی بود و در هسته اصفهان نیز افرادی چون سلمان صفوی، محمد منتظری، سیدمهدی هاشمی و... عضویت داشتند. محمد بروجردی به عنوان یکی از بنیانگذاران گروه توانست با شناسایی و جذب نیروهای مستعد و کارآمد که فعالیتهای محفلی و هیاتی میکردند یا بعد از تغییر ایدئولوژی از سازمان مجاهدین خلق جدا شده بودند، پایه یک تشکیلات نیرومند چریکی را پیریزی کند.
در آغاز، جلسات شبانهای در منزل بروجردی تشکیل میشد و به دلیل مسائل امنیتی، افراد با چشمهای بسته به آنجا هدایت میشدند. در یکی از همین جلسات در اوایل سال 1356 بود که پس از بحثهای مختلفی که درباره نام گروه صورت گرفت، چون حوزه کار این گروه از گروه فجر اسلام جدا بود و فجر اسلام کار اصلیاش را تکثیر و توزیع اعلامیهها و بیانیهها قرار داده بود، تصمیم گرفته شد برای تشکیلات جدید، نامی انتخاب شود. در این جمع تفالی به قرآن کریم زده شد و چون سوره مبارکه صف آمد، بنابراین اسم گروه بر این اساس «صف» گذاشته شد. گروه توحیدی صف برای مبارزه، استراتژی جنگ مسلحانه را انتخاب کرده بود. گروه با جمعبندی و تجزیه و تحلیلی که از مبارزات و مشی سازمان داشت با رد نظریه پیشتاز، معتقد بود باید به عنوان بازوی مسلح جنبش عمل کند. بنابراین با روش جنگ چریکی، عملیات نظامی خود را علیه حامیان نظام، شاه و آمریکاییها آغاز کرد. برای ارتقای توان نظامی، گروه صف دو تن از اعضای خود یعنی حسین صادقی و محمد بروجردی را به سوریه و لبنان فرستاد. آنها ضمن گذراندن دوره آموزش نظامی در سازمان الفتح فلسطین، با امام موسی صدر و محمد منتظری ارتباط برقرار کردند و پس از چندی و در حالی که توانسته بودند مقادیری مواد منفجره نیز از طریق الفتح برای گروه وارد کنند، به ایران بازگشتند.
همان زمان بود که برای تهیه اسلحه گروه، تصمیم گرفته شد، سپهبد شفقت آجودان مخصوص شاه، خلع سلاح شود. این ماموریت را علی تحیری که از توان نظامی فوقالعادهای برخوردار بود، با موفقیت انجام داد. خلع سلاح پاسگاه مامازن، عملیات بعدی گروه برای تهیه سلاح بود. فرماندهی تیم عملیات برعهده علی تحیری بود. آنها با استفاده از کلت مصادره شده از سپهبد شفقت، وارد اسلحهخانه پاسگاه شده و با تخلیه کلیه سلاحها، محل را ترک کردند و بدون خونریزی و سلامت به پایگاه بازگشتند. گروه پس از به دست آوردن سلاحها، به ساخت مواد منفجره قوی دستساز اقدام کرد و سرانجام طراحی و ساخت نارنجک، پس از ساخت مواد منفجره، صورت عملی به خود گرفت. با افزایش امکانات و تواناییهای نظامی، تشکیلات گروه صف در تهران توانست حدود 400 تا 500 فرد را تحت آموزشهای سنگین خود قرار دهد و بدین طریق نیروهای کارآمد و زبدهای را برای ادامه مبارزه مهیا سازد.
در دی ماه 1356 که کارتر رئیس جمهور امریکا سفری به ایران داشت، گروه عملیات بسیار گستردهای را در سطح شهر تهران انجام داد. انفجار موتورخانه کاخ جوانان و انهدام بزرگترین دکل برقی که بخش عظیمی از برق تهران را تامین میکرد، انفجار و اشتعال کارخانه کیان تایر و تخریب مشروب فروشیها، از جمله این عملیات بود. یکی از مهمترین عملیات گروه توحیدی صف، شناسایی و انفجار رستوران خوانسالار بالاتر از میدان آرژانتین تهران بود.
پس از انفجار رستوران خوانسالار، گروه اعلامیههای بسیار زیادی به دو زبان انگلیسی و فارسی در سراسر کشور پخش کرد. عملیات انفجار رستوران خوانسالار بازتاب بسیار گسترده جهانی داشت و برای امریکا، ضربهای جبرانناپذیر و باورنکردنی بود. پس از انفجار بسیاری از امریکاییها کشور را به قصد وطن خود ترک گفتند. تنها بخشی از نظامیها و مستشاران امریکایی در ایران باقی مانده بودند. انفجار هلیکوپتر هوانیروز و اتوبوس امریکاییها، در کنار حمله به برخی دیگر از مراکز تجمع آنان بخشی از فعالیتهای گروه صف را تشکیل میداد. به گفته حسین مظفر از اعضای این گروه، گروه توحیدی صف همزمان با سفر ژنرال هایزر فرستاده ویژه امریکا طرح ترور وی را برنامهریزی کرده بود که با خروج ناگهانی وی از کشور ناکام ماند.
هنگامی که امام خمینی به پاریس مهاجرت کرد، گروه صف یکی از اعضای خود را به پاریس فرستاد تا از نظرات رهبر انقلاب مطلع شود. این عضو گروه پس از بازگشت از پاریس نظر نه چندان مثبت امام به عملیات مسلحانه را به اطلاع یارانش رساند. پس از این ملاقات گروه صف سمت و سوی خود را به روحانیت به ویژه امام و یارانش نزدیکتر کرد.
هنگامی که برای راهپیمایی اربعین در منزل آیتالله طالقانی جلسهای برگزار شد اعضای گروه صف که در این جلسه شرکت داشتند، تصمیم گرفتند طبق نظر دکتر بهشتی در صورت لزوم با چند گروه مبارز مسلمان دیگر جبهه متحدی را تشکیل دهند و از مردم دفاع کنند. برای این منظور از سوی گروه صف دو تیم عملیاتی مورد آموزش قرار گرفت تا در یک تظاهرات مسلحانه شرکت کرده و در صورت لزوم مطابق دستور عمل کنند. گروه صف در این ایام موفق شده بود سلاح بیشتری به دست آورد. این اسلحهها از پولی که امام از پاریس برای گروه میفرستاد تهیه شده بود. این پول از خاک ترکیه به دست گروه میرسید و دکتر ابراهیم یزدی در این زمینه نقش مهمی ایفا میکرد. زمانی که زمینه بازگشت امام به ایران فراهم شد تشکیلاتی از سوی انقلابیون بنام «کمیته استقبال امام» تشکیل شد. در این کمیته گروههای مختلف مبارزان مسلمان، مسئولیتهای حساس و تعیینکنندهای داشتند. از جمله این گروهها گروه توحیدی صف بود. مسئولیت نظامی این کمیته به دو تن از اعضای صف یعنی اکبر براتی و محمد بروجردی سپرده شده بود. علی تحیری عضو دیگر گروه مسئولیت آموزش نیروها را برعهده داشت. حدود شش تا هشت تیم تعیین شدند تا حفاظت امام را از لحظه ورود تا پایان مراسم برعهده گیرند. دو نفر از افراد صف با لباس روحانی و در حالی که مسلسلی زیر لباس داشتند حفاظت از امام را در زمان سخنرانی بر عهده داشتند.
چریکهای گروه توحیدی صف همچنین در جریان تسخیر پادگان سلطنت آباد، جمشیدیه، آرامگاه، قصر فیروزه، عشرت آباد، کلانتری 6، ژاندارمری پشت سفارت امریکا و فرح آباد فعالترین و تعیینکنندهترین نقش را ایفا کردند. در جریان تسخیر رادیو و تلویزیون و نبرد باغشاه بود که دو تن از چریکهای گروه به نامهای هادی بیگزاده و زکریا حبیبی در درگیری با نیروهای گارد شاهنشاهی کشته شدند تا این گروه شهدایی را نیز به انقلاب تقدیم کرده باشد.
در پی مسجل شدن پیروزی انقلاب و احتیاج انقلابیون به یک تشکیلات نظامی و انقلابی منسجم، گروه توحیدی صف با شش گروه دیگر تلفیق شده و «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» را تشکیل دادند. محمد بروجردی رهبر گروه توحیدی صف پس از انقلاب در زمره بنیانگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. با آغاز درگیریها در مناطق کردنشین راهی پاوه شد. وی در دوران حضور در جبهه غرب گروه پیشمرگان کرد مسلمان را بنیان نهاد و رهبری آن را برعهده گرفت و در عملیاتهای سپاه در کردستان نقشی کلیدی ایفا کرد. وی سرانجام در اوایل خرداد 1362 بر اثر برخورد یا مین ضد نفر در حوالی مهاباد به شهادت رسید.
منابع:
مسیح کردستان، زندگینامه شهید محمد بروجردی
گروه توحیدی صف در گفتوگو با حسین مظفر، روزنامه جوان، فروردین 1389
خاطرات اکبر براتی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، حوزه هنری
جنگ چریک شهری، امام و گروههای اسلامی انقلابی دهه 50، نشریه عصر ما، مهر 1378
آرشیو روزنامه اطلاعات، مهرماه 1357
/6262
نظر شما