۰ نفر
۳ مهر ۱۳۸۸ - ۲۰:۰۰

پژوهشگران ام.آی.تی و تحریریه نیوساینتیست در تحقیقی شگفت‌انگیز، مسیر حرکت انواع زباله‌ها را بررسی و سرنوشت انواع مختلف آنها را مشخص کردند.

اگر شما در جایی زندگی می‌کنید که دارای یک سیستم مدون و منظم بازیافت زباله است، احتمالا با دقت مقوا را از شیشه جدا می‌کنید، قوطی‌های حلبی را می‌شویید و گیره و منگنه را از کاغذها جدا می‌کنید. آنها را در چند کیسه جداگانه می‌ریزید و بیرون از خانه و در جاهای مخصوص می‌گذارید تا مردانی نارنجی‌پوش آنها را به همراه باقی مانده غذاها و دیگر خرده آشغال‌ها با خود ببرند. و بعد، با خیالی آسوده از این که سهم خود را در حفظ محیط زیست ادا کرده‌اید، همه چیز را فراموش می‌کنید.

ولی در حقیقت داستان زندگی زباله‌های هفتگی شما تازه از این نقطه شروع می‌شود. برای مثال، قوطی آلومینیومی کنسرو شما، می‌تواند چندین سرنوشت متفاوت داشته باشد. ممکن است خرد شود و به کارخانه قوطی سازی بازگردانده شود تا دوباره به یک قوطی کنسرو تبدیل شود. یا شاید هم سر از نزدیک‌ترین محل دفن زباله در بیاورد، یا این‌که بارگیری شود و به جایی بسیار دور برود و در آنجا یا بازیابی شود و یا دفن شود. ولی حقیقت این است که، هیچ کس به درستی نمی‌تواند مطمئن شود که یک قطعه مشخص از زباله‌هایی که بیرون در گذاشته شده‌اند، سر از کجا در می‌آورد یا این‌که چیزی که در محل دفن زباله انداخته شده دقیقا از کجا آمده است.

ولی، اکنون مجله نیوساینتیست به همراه پژوهشگران انستیتوی فناوری ماساچوست، ام.آی.تی می‌خواهند پاسخی برای این سوال پیدا کنند. در یک پروژه آزمایشی در ماه‌های تیر و مرداد، تیم دانشگاه ام.آی.تی 60 قطعه آشغال را در حالی که مسیر خود را در اطراف سیاتل می‌پیمودند، رهگیری کردند. حال که نتایج اولیه جمع‌آوری شده‌اند، فاز بعدی آزمایش شروع می‌شود. ماه آینده فاز دوم آزمایش شروع می‌شود که در آن، یک هزار قطعه زباله دیگر در نیویورک، سیاتل و لندن و به مدت دو ماه ره‌گیری می‌شوند. در این مرحله ده نفر از خوانندگان نیوساینتیست نیز با محققین همراه خواهند شد تا سرنوشت این زباله‌ها را دریابند.

این آزمایش چیزی بیش از یک تلاش برای ارضای حس کنجکاوی شخصی در مورد سرنوشت زباله‌ها است. هدف اصلی این است که به هموار‌ شدن راه برای رسیدن به یک دنیای آرمانی بازیافت زباله کمک شود، دنیایی که در آن تقریبا همه چیزها یا بازیافت می‌شود و یا دوباره مورد استفاده قرار می‌گیرد، و در آن دیگر سرعت ارسال مواد به اماکن دفن زباله از سرعت تولید آنها در طبیعت پیشی نمی‌گیرد.

در حال حاضر، این آرمان‌شهر سبز بیشتر شبیه به یک رویا است. قسمتی از مشکل این است که ما نمی‌دانیم با چه چیزی سر و کار داریم. در حالی که سعی و تلاش زیادی صرف این می‌شود که «زنجیره تولید» تا رسیدن کالاها به دست مصرف کننده سبز شود، تقریبا هیچ چیزی در مورد این که در «زنجیره نابودی» چه چیزی اتفاق می‌افتد نمی‌دانیم. البته روند نابودی زباله‌ها نیز تحت کنترل قرار دارد، ولی تنها برای این که ببینیم چند تن از انواع مختلف زباله وارد مرکز جداسازی، محل دفن و یا کارخانه زباله سوزی می‌شوند، و این که چقدر از این مواد از آنجا خارج می‌شود. این‌ها تحت سرفصل‌هایی مانند زباله‌های الکترونیک و یا خانگی طبقه‌بندی می‌شوند. والری توماس از دانشگاه صنعتی جورجیا در آتلانتا و عضو هیئت مشاوره علمی آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده امریکا می‌گوید: «این‌ها بیشتر بر اساس حجم کلی اندازه‌گیری می‌شوند. محتوای آنها اصلا در این اندازه‌گیری لحاظ نمی‌شود».

ردیاب زباله
ولی برای تاثیرات زیست محیطی، این محتوای آشغال‌ها است که اهمیت دارد. برای مثال در گروه به ظاهر بی‌اهمیت «زباله‌های خانگی» تقریبا هر چیزی از پوست هویج گرفته تا پوشک‌های استفاده شده و حباب‌های لامپ کم‌مصرف حاوی جیوه، با هم در یک گروه قرار می‌گیرند، در حالی که هر یک از آنها چالش‌های زیست محیطی خاص خود را دارند. و در دنیای آرمانی ما، باید با هر یک از آنها، به نحوی متفاوت با دیگری برخورد کرد.

ولی قبل از این که این امر اتفاق بیفتد، ما باید تصویر شفاف‌تری از چرخه عمر انواع مختلف زباله‌ها داشته باشیم، و این همان جایی است که «ردیاب‌های زباله» وارد می‌شوند. گروه تحقیقاتی که از مهندسین، طراحان، و پژوهشگران تشخیص چرخه عمر در «آزمایشگاه شهر حساس» دانشگاه ام.آی.تی تشکیل شده، برچسب‌هایی را طراحی کردند که تقریبا به هر نوع زباله‌ای می‌چسبد. این برچسب‌ها در یک بازه دو ماهه هر 15 دقیقه یک بار، پیامی می‌فرستند که موقعیت آنها را مشخص می‌کند. هر ردیاب از یک سیم‌کارت تلفن همراه، یک باطری و یک حسگر حرکتی تشکیل شده است. یک ریزپردازنده کم توان حسگر حرکتی را کنترل می‌کند و هنگامی که این حسگر، حرکتی را احساس کرد، سیم‌کارت را روشن می‌کند و یک فرایند جستجو را برای نزدیک‌ترین آنتن موبایل در آن نزدیکی شروع می‌کند. سپس پیامکی حاوی این اطلاعات را به ام.آی.تی ارسال می‌کند، و در آنجا یک نرم‌افزار با استفاده از اطلاعات دریافتی از شدت سیگنال دریافتی، موقعیت دقیق آن را مشخص می‌سازد.

لوئیس گیراد طراح این برچسب‌ها اذعان دارد که دقت برچسب‌ها در حد متر نیست. در شهرها، جایی که یک شبکه متراکم از دکل‌های آنتن موبایل وجود دارد، گروه می‌تواند موقعیت هر برچسب را با دقتی در حدود 100 تا 500 متر تعیین کند. اما در مناطق حاشیه‌ای این دقت به یک کیلومتر یا بیشتر تقلیل می‌یابد. گیراد می‌گوید: «ما موقعیت هر جسم را از اماکن مرتبط و موقعیت‌های نهایی احتمالی حدس می‌زنیم. برای مثال، در جریان اولین آزمایش در ماساچوست، ما حدس زدیم که برچسبی که آخرین بار در لاورنس پیدا شده بود، به یک کارخانه زباله‌سوزی در هاورهیل رفته است که در همان نزدیکی بود».

برچسب‌های جاسوس
محققین ام.آی.تی این رویکرد را به تزریق یک ماده رادیواکتیو به خون بیماران برای تشخیص انسداد رگ‌ها که ممکن است علت بیماری باشند، تشبیه می‌کنند. برای مثال، این رویکرد می‌تواند جاهایی را که مواد قابل بازیافت به محل دفن زباله ریخته می‌شوند و یا جاهایی را که زباله‌های سمی به طور غیر قانونی در کشتی بارگیری و به دریا برده می‌شوند، آشکار کند. این کار همچنین می‌تواند برای مقایسه روش‌های مختلف جمع‌آوری نوع خاصی از زباله (از طریق دریا، هوا یا زمین و یا ترکیب هر سه) استفاده شود. با تخمین بهره‌وری انرژی و میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای برای یک نوع خاص از زباله در هر یک از زنجیره‌های نابودی زباله‌ها، یافتن بهترین و کارامدترین زنجیره نابودی ممکن برای آن نوع خاص از زباله ممکن می‌شود.

برای توماس، یک دلیل بنیادی‌تر نیز برای برچسب زدن به آشغال‌ها وجود دارد: برای یافتن این که جامعه بشری، در چه جایی موادی را که از زمین بیرون می‌کشد و به طور موقت تبدیل به محصول می‌کند، ذخیره می‌کند. مکان‌های امروزی دفن زیر نور خورشید می‌درخشند، چرا که سرشار از فلزاتی مانند طلا، آلومینیوم، نیکل، مس، سرب، روی، کادمیوم و جیوه هستند؛ و در خیلی از موارد تراکمی حتی بیشتر از معادن طبیعی این فلزات دارند، به این فلزات می‌توان مقادیر عظیمی از شیشه‌های قابل بازیافت و پلاستیک را نیز اضافه کرد. و در حالی که به تدریج معادن خالی می‌شوند، احتمالا در آینده نزدیک ما مجبور خواهیم شد که فعالیت‌های معدن‌کاوی را به اماکن دفن زباله منتقل کنیم و فلزات را از آنجا استخراج کنیم، به این ترتیب دانستن مکان دقیق این اماکن به معنی یافتن مناسب‌ترین مکان برای معدن‌کاوان آینده است.

البته این سطح از جزئیات خارج از حوزه کار آزمایش ردیابی زباله‌ها است؛ چرا که عملا غیر ممکن است که به هر محصولی که روزی ساخته شده یک برچسب سیم‌کارت دار بزنیم و آن را تا انتها ردیابی کنیم. ولی گروه‌های دیگر، به دنبال راه‌های ارزان‌تر و ساده‌تر برای رهگیری تمام محصولات و عناصری می‌گردند تا مطمئن شوند که به نحو صحیحی بازیافت یا نابود شده‌اند.

برای مثال، توماس پیشنهاد کرده که بارکد یا برچسب‌های شناسایی فرکانس رادیویی (RFID) به هر محصول و مولفه‌های قابل بازیافت آن افزوده شود تا بتوان آنها را به دقت و به طور اتوماتیک اسکن و طبقه‌بندی کرد. او می‌گوید:‌» به همان نحوی که محصولاتی که تولید و وارد زنجیره خرده فروشی می‌شوند، دارای بارکد و یک سیستم کاملا پیوسته هستند و می‌توان فهمید که هر چیزی کجا تولید شده و در کجا فروخته شده است، ما هم نیاز داریم که از رویکرد مشابهی استفاده کنیم تا تمام محصولاتمان را دوباره بازیافت کنیم». توماس محاسبه کرده که هزینه چنین سیستمی کمتر از فواید اقتصادی و زیست محیطی آن خواهد بود و در مجموع استفاده از آن به صرفه خواهد بود. هیولت پاکارد و وال مارت از چنین سیستمی استقبال کرده‌اند، و دولت‌های کره جنوبی و ژاپن نیز در حال سرمایه‌گزاری بر روی استفاده از برچسب‌های آر.اف.آی.دی برای رهگیری زباله‌ها و کاستن از هزینه‌های بازیافت هستند.

البت هنوز این نوع از جامعه بدون زباله فراکارامد، رویایی است. به گفته برنامه محیط زیستی سازمان ملل متحد (UNEP) برای تامین سطح کنونی مصرف در جهان، سیاره ما باید به اندازه یک سوم بزرگ‌تر شود. و اگر مصرف تمام انسان‌ها به اندازه یک فرد متوسط آمریکایی باشد، در آن صورت ما نیاز به پنج سیاره برای تامین این نیاز خواهیم داشت.

برای این که این روش زندگی سرشار از ولخرجی به داستانی از گذشته تبدیل شود، ما اول باید بفهمیم که چیزهایی که مصرف می‌کنیم به کجا می‌روند. رهگیری زباله‌ها تازه شروع کار است.

آزمایش سیاتل
در ماه‌های جولای و آگوست / تیر و مرداد، گروه رهگیری زباله‌های آزمایشگاه ام.آی.تی به 60 قطعه زباله برچسب چسباند و آنها را در سطح شهر رها کرد. شاید تعجب‌انگیز باشد، ولی تنها 2 تا از آنها به مرکز اصلی دفن زباله‌های سیاتل در آرلینگتون اورگان رسیدند، جایی که 300 کیلومتر از سیاتل فاصله دارد.

از بقیه آنها، 11 زباله شامل یک کفش اسپایدرمن، یک صفحه کلید و یک باطری لپ‌تاپ در ‌دایره‌ای به شعاع 700 متر در سطح سیاتل پراکنده شده بودند و در نهایت سر از جایی در مجاورت دو مرکز بازیابی زباله‌ها آوردند.

یکی از این دو مرکز که Total Reclaim نام دارد، زباله‌های الکترونیک را بازیابی می‌کند؛ در نتیجه احتمالا باطری لپ‌تاپ و صفحه کلید به آنجا رفته‌اند. بیشتر دورریزهایی که توسط توتال ریکلیم بازیابی می‌شوند به مواد خام خود تفکیک می‌شوند، مانند پلاستیک، شیشه، استیل، مس و آلومینیوم و بعد فروخته می‌شوند تا دوباره در ساخت محصولات جدید استفاده شوند.

از آنجا که زباله‌های قابل بازیافت شهرداری سیاتل به مرکز دیگر که مرکز بازیافت زباله‌های یکپارچه نام دارد برده می‌شوند، منطقی است که تصور کنیم دورریزهای غیر الکترونیک سر از اینجا در آورده باشند. برت استاو از خدمات عمومی سیاتل می‌گوید: «از اینجا، این مواد به بازارهایی در سراسر حاشیه اقیانوس آرام، کانادا و ایالات متحده فروخته می‌شوند».

یکی از چیزهایی که احتمالا در 15 جولای / آخر تیر سر از این مرکز در آورد، یک دستکش باغبانی پارچه‌ای بود که در روز 11 جولای و به همراه یک بطری از روغن موتور در یک سطل زباله انداخته شده بود. جالب اینجا است که این بطری روز 23 جولای در نزدیکی نیوبرگ اورگان پیدا شد، یعنی در همان جهتی که مرکز دفن زباله قرار داشت. به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که احتمالا هر دوی این‌ها سر از مرکز بازیافت زباله‌های یکپارچه در آورده بودند و در آنجا تقسیم شده بودند. ابزار رهگیری بطری روغن موتور از فرایند جداسازی جان سالم به در برد، در حالی که احتمالا برچسب دستکش باغبانی یا خراب شد و یا اینکه در محفظه‌ای قرار گرفت که جلوی ارسال سیگنال را می‌گرفت.

سه قطعه از آشغال‌ها سر از اسکله‌های سیاتل در آوردند. سیگنالی که از یک ردیاب متصل به یک سویتشرت کلاه‌دار آبی رنگ ارسال می‌شد، روز 25 جولای از محوطه‌های نگه‌داری کانتینرها در یکی از اسکله‌های سیاتل ارسال شد. دو مورد دیگر، که یک بطری بزرگ نوشیدنی و یک تایر مستعمل بودند، در نهایت سر از یک اسکله در تاکوما در جنوب غربی سیاتل در آوردند.

ولی کشف مقصد و مسیر برای موارد دیگر به این راحتی نبود. برای مثال یک کامیون اسباب‌بازی در غرب سیاتل که در روز 12 جولای رها شده بود، نهایتا 5 روز بعد روی تپه‌ای در جنوب شهر و در نزدیکی شهر کوچک میپل ولی پیدا شد. یک پیمانه پیرکس در نهایت در دریاچه واشینگتن یافت شد، البته می‌توانست در حال عبور از روی پل باشد و یا حتی در ساحل دریاچه افتاده باشد.

البته از نتایج آنهایی که رهگیری شدند می‌شود چنین استنباط کرد که استراتژی جداسازی زباله‌های سیاتل کار می‌کند. ولی حتی با این وجود، در سال 2008 و بر طبق آمار ارائه شده توسط خدمات عمومی سیاتل، نزدیک به 200 هزار تن از مواد قابل بازیابی و کمپوست این شهر سر از مرکز دفن زباله‌های آرلینگتون در آوردند.

این ظاهرا سرنوشت یکی از آشغال‌های رهگیری شده ما نیز بود: سه روز بعد از این که یک جعبه خوراکی استیروفوم به یک سطل زباله در سیاتل انداخته شد، در شعاع 20 کیلومتری این مرکز دفن زباله پیدا شد.

بازیابی شهروندان
در ساعت 1:58 بعد از ظهر روز 12 جولای، موستانسر تیناولی، یکی از مسئولین پروژه رهگیری زباله‌ها در آزمایشگاه شهر حساس ام.آی.تی، دوربین دیجیتال کارولین ویلیامز، ویراستار بخش ویژه نیوساینتیست را درون یک سطل آشغال کنار جاده‌ای در جنوب سیاتل انداخت. دوربین 5 سال عمر داشت و به خوبی کار می‌کرد، ولی به لطف یک دوربین جدید و قوی‌تر، زائد تشخیص داده شده بود.

کارولین می‌خواست که بداند که اگر این دوربین به جای بخشیده شدن به کسی، به دور انداخته شود، از یک مرکز دفن زباله سر در خواهد آورد، بازیابی خواهد شد و یا این که به یک کشور در حال توسعه ارسال خواهد شد تا در آنجا فروخته شود. ولی در عمل، این مورد سرنوشتی کاملا متفاوت با تمام پیش بینی‌ها داشت. دو روز بعد، این دوربین تنها 2.6 کیلومتر دور شده بود و به یک منطقه مسکونی در جنوب شهر رفته بود. به نظر می‌رسید که از سطل آشغال بیرون آورده شده و صاحب جدیدی پیدا کرده بود.

این تنها وسیله الکترونیکی نبود که خلاف جهت رفته بود. دو روز بعد از این که یک تلویزیون کنار پیاده رو در حاشیه شمال شرقی وستوود رها شد، تنها یک کیلومتر آن طرف‌تر و در یک خیابان مسکونی دیگر پیدا شد.

یک لپ‌تاپ قدیمی دل که به ایوان کالاوی خبرنگار نیوساینتیست تعلق داشت، به مرکز بازیابی کامپیوتر در منطقه حاشیه‌ای گرین لیکز، در شمال شهر تحویل داده شد. در عرض چند روز، در خانه‌ای که تنها 500 متر با آنجا فاصله داشت منزل کرد. ولی، از آنجا که 500 متر نزدیک به مرز دقت برچسب است، تایید این جابجایی به خصوص کمی مشکل است.

این نوع خاص از بازیابی هم یک متغیر ناشناخته دیگر در جریان مصرف است. فیلیپ وارد از WRAP؛ گروه مشاوره‌ای نابودی زباله‌ها برای دولت انگلستان می‌گوید: «اگر در دادن وسایلتان به افراد دیگر از خرید کالای جدید توسط یک نفر دیگر جلوگیری می‌کنید، در آن صورت شما مقدار وسایلی که به مرکز دفن زباله می‌رود، و تقاضای کلی برای منابع را کاهش داده‌اید. هیچ کس به درستی نمی‌داند که شما با این کار چه مدت می‌توانید اشیا را خارج از مرکز دفن زباله نگاهدارید».

نیوساینتیست، 24 سپتامبر- ترجمه مجید جویا

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 18028

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 11 =