گزارش هاي اخير حکایت از آن دارد كه دستگاه هاي امنيتي و اطلاعاتي امريكا براي اثبات ادعاي خود مبني بر تلاش ايران در ترور سفير عربستان در واشنگتن ، رايزني هاي گسترده اي را با مقامات كشورهاي مختلف آغاز كردند و در اين مسير عربستان نيز با همراهي و همگامي شتاب زده با سناريوي طرح ريزي شده امريكايي ها بر اعمال فشار سياسي بيشتر بر ايران در شوراي امنيت سازمان ملل متحد تاكيد دارند.
مساله اي كه به عنوان نقطه تاريك ، تحركات جديد باراك اوباما را نسبت به اقدامات قبلي متمايز
مي سازد ، وارد كردن پارامتر كاملاً سياسي و اصرار بر به كارگيري اهرم شوراي امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران است. در صورتيكه امريكايي ها بايد طبق نظر اكثر كارشناسان مسايل حقوق بين الملل ، طرح اتهامي عليه ايران را قبل از ورود و طرح در شوراي امنيت سازمان ملل متحد از مجاري قضايي بررسي مي كردند و در صورت اثبات اتهام مي توانست در شورا نيز مطرح گردد.
در واقع تصميم شتاب زده امريكا در مورد طرح اقدام عليه ايران در سازمان ملل متحد ابعاد گسترده تحركات سياسي و ديپلماتيك دولتمردان امريكا نشان مي دهد كه كاخ سفيد با مستمسك قرار دادن اين ادعا و نيز تركيب اتهامات ديگر نظير انحراف ايران از مسير فعاليت هاي صلح آميز هسته اي به نظامي و نيز نقض حقوق بشر طبق گزارش اخير احمد شهيد مامور حقوق بشري ايران و با ياري طلبيدن از قوانين بين المللي و شوراي امنيت سازمان ملل متحد در راستاي افكار عمومي در سطح جهان عمل مي كند. در اين راستا عمده تلاش امريكا مسلماً بر اين محور متمركز يافته است كه اين اتهام از محدوده خاص منطقه اي بين رياض – تهران خارج شده و به آن جنبه بين المللي داده شود ، موفقيت امريكا در اين ابتكار عمل خام ، از يك سو ناشي از ضعف سياست هاي كشورهاي منطقه و از سوي ديگر ناشي از شتاب زدگي عربستان در جلب حمايت هاي بين المللي است.
در هر حال روند بحران به گونه اي پيش مي رود كه اين منازعه به رويارويي تهران – رياض مبدل شده است. در حالي كه عربستان سعودي اين امكان را دارد كه خارج از هرگونه جنگ رسانه اي عليه ايران براي رفع سوء تفاهمات اخير و مشكلات فيمابين از طريق گفتگوي ديپلماتيك اقدام كند. با اين وجود ارتباط ويژه رياض با واشنگتن و وجود رقابت منطقه اي و تحولات بهار عربي باعث شده است كه طرح اتهامي امريكا عليه ايران دستاويزي براي پيگيري سياست هاي ضد ايراني عربستان سعودي در منطقه باشد.
امريكايي ها با اذعان به وجود اختلاف فزاينده بين ايران و عربستان نفع خود را در به دست گرفتن و هدايت و رهبري بحران اخير دانسته و تمايل ندارند كه امكان و فرصت هرگونه گفتگو ميان دو كشور همسايه برقرار گردد. به طوريكه امريكايي ها پس از غفلت در پيش بيني تحولات منطقه و گسترش موج اعتراضات به متحدين نزديك خود نظير عربستان و بحرين تلاش هايي را براي ساماندهي اوضاع آغاز نمودند ، با اين وجود به رغم مساعي گذشته دولتمردان كاخ سفيد وجه غالب تحولات منطقه به ويژه در شمال افريقا (تونس ، مصر و ليبي) براي آنها نگران كننده بوده است. از ديد امريكايي ها ايران يكي از برندگان اصلي مسايل منطقه است. چراكه با سقوط مبارك و قذافي و تلاطم در اركان حكومتي ، پادشاهي آل خليفه و آل سعود ، ايران توانسته است به متغير مستقل و تاثيرگذار در منطقه بدل گردد. لذا بعد از طرح اتهام ترور سفير عربستان و بدون ريشه يابي دقيق و علمي موضوع بلافاصله رسانه هايي امريكايي و صهيونيستي و برخي از سياستمداران عربي ، ايران را مورد هجمه سنگين تبليغاتي قرار دارند و اوباما با به كار بردن واژگاني چون وجود استاد متقن و ادله سند عليه ايران بر لزوم همراهي و همگامي كشورهاي منطقه بر عليه كشورمان تاكيد مي ورزد.
در طرح اتهامي امريكا عليه ايران بر تنش آفريني در منطقه خاورميانه چهار هدف مشخص را مي توان تبيين نمود :
هدف 1 : تثبيت رهبري در سطح جهان و تاكيد بر مديريت بحران هاي منطقه اي ، به نظر رسيد كه اوباما به رغم تلاش هاي صورت گرفته براي بازيافت قدرت در سطح جهان و هماوردي با رقباي نوظهور نظير چين ، هند و روسيه به دليل شكست در تثبيت صلح و ثبات در عراق و افغانستان با چالش هاي جدي مواجه شده است. طرح اتهام عليه ايران و تشديد فشار سياسي و اقتصادي مي تواند امريكا را بار ديگر به عنوان قدرت برتر در سطح مديريت جهان معرفي نمايد.
هدف 2 : حفظ منافع اسراييل در واقع پاسخ مثبت به گروه هاي فشار يهودي در داخل امريكا ، لابي صهيونيستي معروف به آپيك يكي از گروه هاي ذي نفوذ در كاخ سفيد و كنگره است كه پس از بهار عربي و تداوم خيزش هاي مردمي عليه منافع غرب و اسراييل اقدامات خويش عليه ايران را دوچندان ساخته است. لذا به نظر مي رسد گروه هاي افراطي صهيونيستي – مسيحي در دستگاه هاي امنيتي و اطلاعاتي امريكا به عنوان تئوري پرداز و تصميم گيرنده حضور دارند ، يگانه راه نجات اسراييل از بحران داخلي و منطقه اي ، تمركز بر ايران و معرفي آن به عنوان معضل امنيتي در منطقه مي دانند. تحت تاثير همين القائات تيم اوباما نيز براي جلب نظر مساعد گروه هاي صهيونيستي و حمايت آنها از دموكراتها در انتخابات آتي بر لزوم مقابله با ايران تاكيد مي ورزند.
هدف سومي هم مي توان براي اين اتهام مطرح ساخت اينكه موقعيت دموكراتها در سال اخير به دليل ركود اقتصادي و مشكلات معيشتي مردم امريكا متزلزل شده است و رقيب آنها جمهوري خواهان توانسته اند با بسيج نيرو و رسانه اي نمودن ضعف دولت اوباما بر مقبوليت و محبوبيت نزد افكار عمومي بيافزايند تحت همين شرايط و تداوم اعتراضات گسترده معروف به وال استريت ، اوباما تلاش مي كند با بحران سازي در منطقه خاورميانه و اتهام زني به ايران ضمن انحراف افكار عمومي از مسايل داخلي موقعيت متزلزل دموكراتها را در عرصه انتخابات امريكا بهبود بخشد.
هدف ديگر هم اين است كه در طول 32 سال گذشته با توجه به روند تصادع منازعه ميان تهران – واشنگتن و تشديد تحريم هاي اقتصادي از طريق مكانيزم شوراي امنيت سازمان ملل متحد ، ايران توانسته است با پشت سر گذاشتن بحران ها همچنان نقش آفريني خود را در مسايل منطقه اي و جهاني داشته باشد. با توجه به تشديد فضاي جنگ رسانه اي عليه ايران اوباما مي خواهد در سايه وضعيت موجود مهار ايران در منطقه قطعيت بخشد.
البته امريكايي ها در اقدام و طرح ريزي اهداف با مشكلات فراواني روبرو هستند. ترديد جدي روسيه و چين نسبت به سناريوي اخير و رد آن از سوي مراكز مستقل امنيتي و اطلاعاتي غرب از يك سو و توانمندي نظامي براي دفاع مطلق از منافع ملي در مقابل تهديدات دشمن از دشواري هاي موجود است.
*عضو هیئت علمی پژو هشکده مطالعات میان فرهنگی دانشگاه آزاد
/214
نظر شما