۰ نفر
۱۵ آبان ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۴

روزنامه خراسان گزارش داد:

خودروی سواری پراید در مقابل تیم گشتی کلانتری 15 مشهد توقف کرد و راننده جوان این خودرو با عجله پیاده شد و به ماموران گفت: یک خانم فراری داخل خودرو من نشسته است خواهش می کنم او را دستگیر کنید. افسران گشت پلیس مشهد بلافاصله این خانم را دستگیر کردند و همراه راننده پراید به کلانتری انتقال دادند. مرد جوان در دایره اجتماعی کلانتری 15 مشهد اظهار داشت: من و همسرم اهل یکی از شهرستان های خراسان جنوبی هستیم و برای ادامه تحصیل به مشهد آمده ایم. ما یک دختر سه ساله داریم و هر دو کار می کنیم تا بتوانیم از پس هزینه های تحصیل و زندگی خود برآییم. من از چندی قبل یک خودروی سواری خریدم تا هر موقع بیکار هستم مسافرکشی کنم و کمک خرجی برای زندگی ام در بیاورم. امروز خانم جوانی را در میدان سپاد مشهد سوار خودرو کردم. از همان لحظه اول متوجه نگاه زیرچشمی و رفتارهای عجیب این خانم شدم و پس از گفت وگوی کوتاهی او گفت: از خانه فرار کرده است و جایی ندارد برود. با شنیدن این حرف ها و غمزه های شیطانی دلم لرزید و متاسفانه اسیر هوی و هوس های کثیف خود شدم. ما تصمیم گرفتیم به منطقه تفریحی طرقبه و شاندیز برویم اما در طول مسیر من که سی دی داخل ضبط و پخش خودرو را درآوردم تا یک سی دی دیگر داخل آن بگذارم ناگهان نجوای دعای بعد از اذان مغرب و عشا را از رادیوی خودرو شنیدم که با نوای دلنشینی در آن غروب غم انگیز، طلب عفو و بخشش گناه تمامی بندگان گناهکار و دوری از گناهان و بلاها را داشت.

در این لحظه ناگهان چشمم به عکس دختر کوچولویم افتاد که از قاب عکس آویز زیر آینه داخل خودرو به من لبخند می زد. از خودم بدم آمد و در دل تقاضای عفو و بخشش کردم. من با دیدن خودروی گشت پلیس تصمیم گرفتم این خانم را تحویل بدهم و خودم را از دام گناه نجات بدهم. با پی گیری کارشناس اجتماعی کلانتری سناباد مشهد، مشکلات زن جوان نیز که به دلیل اختلاف با شوهرش از خانه متواری شده بود مورد بررسی قرار گرفت. او گفت: شوهرم مردی چشم چران و فاسد است و من امروز در تصمیمی احمقانه می خواستم از او انتقام بگیرم اما احساس نگرانی عجیبی داشتم چون من اهل این حرف ها نیستم. فکر می کنم خدا واقعا مرا دوست داشت که توانستم از گام اول گناه برگردم.
 

4517

کد خبر 182248

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 30
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۱:۰۹ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    14 5
    چه رمانتيك
  • بدون نام IR ۱۱:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    15 1
    داستان بود یا ... آخه از بس وقایع ناگوار شنیدیم شنیدن این نوع رفتارها کمی قصه گونه می نماید
  • بدون نام IR ۱۲:۱۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    16 3
    عجب فیلم هندی ای بوده !!!
  • بدون نام IR ۱۲:۵۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    96 27
    اون اجازه نداشت به زن نامردي كنه نميخواي گناه كني، زن رو پياده كن بره پي كارش، خودت هم برو توبه كن به اون چه كه كاسه داغ تر از آش شده و آبروي زنه رو برده؟
    • علی IR ۱۳:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
      8 20
      بروخجالت بکش اگه اون پیادش میکرد یکی امثال تو سوارش میکرد اونم تا الان خیانت رو کرده بود
    • بدون نام IR ۱۳:۴۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
      12 1
      آفرین به تو ... برای اولین بار از خواندن کامنتی این قدر لذت بردم و به فهم نویسنده غبطه خوردم.
    • بي نام IR ۱۳:۴۶ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
      2 14
      مي خواي آدرسشو واست بگيرم؟؟؟؟
  • بدون نام IR ۱۳:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    6 8
    واقعا چه مطلب مهمي....ياد داستاناي اول دبستان مدرسه افتادم.
  • بدون نام IR ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    13 1
    بيشتر شبيه داستانهاي كتاب قصه هاست
  • god of war IR ۱۴:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    20 3
    اون راننده به جای این که اون رو تحویل پلیس میداد بایدبه او میگفت که من منصرف شدم و دیگه با تو کاری ندارم واقعا که خیلی مردی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  • بدون نام IR ۱۴:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    23 3
    آخه اين اتفاق ارزش خبري داره؟؟؟؟؟
  • بدون نام IR ۱۴:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    4 9
    خوب کاری کرد
  • علی از کرمانشاه IR ۱۴:۱۵ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    20 4
    سر تیتر این خبر رو باید میزاشتید (مردی که خیلی نامرد بود).. اخه این شازده اب براش نبوده وگرنه اصل شناگره است. چرا ابروی زن مردم رو میبری؟ تو رفتی مشهد و زن شوهر دارو سوار میکنی بعد مخ ظرفو میزنی بعد میبریش باغ یهو تو راه ترسیدی یا از مقصد مطمین نبودی ابروی زن بیچاره رو میبری . واسه اینکه خودتو نجات بدی پا گذاشتی روی سر یکی دیگه اونو خفه کردی. حکمت با امام رضا!
  • رامين IR ۱۴:۵۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    24 5
    خود اون آقاي راننده مشكلش بيشتر از اون خانم بوده ، اون خانم تحت يك شرايط بحراني قرار داشته .بقول دوست عزيزمون آدم نبايد كاسه داغ تر از آش بشه، پيادش ميكردي بره .توآبروشو بردي،وگناهت بيشتره،آقاي تحصيل كرده!!!!
  • علی IR ۱۷:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    12 13
    حرکت این اقا واقعا عجیب بوده تو این دوران........ شاید اگه من بودم........!!!
  • بدون نام IR ۱۹:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    0 5
    بهترین کاروکردخانمه تاییدکرده
  • بدون نام IR ۲۱:۱۶ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۵
    29 1
    تیتر خبر خیلی مسخره بود.
  • سعید IR ۰۰:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۶
    9 3
    ان شا الله در هر موقعیت گناهی با کمک باری تعالی بتوانم سربلند بیرون بیایم.
  • بدون نام IR ۰۱:۱۵ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۶
    3 2
    سر کاریه اگه نمی رفت سراغ مامور می گفتم فیلم فارسی زیادی دیده
  • حمید IR ۰۵:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۶
    12 3
    تیترتان مثل روزنامه های زرد است .مگرقصدفریب خوانندگان رادارید
  • مهندس شرافت IR ۰۵:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۶
    6 8
    انسان باید اموزش دینی یادبگرید ما از دین جداشدیم.. حضرت یوسف ع از خدا کمک می خواهد به گناه نه افتد
  • امیر مهدی IR ۱۰:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۶
    8 6
    خدا با هزاران راه کمک می کند .اگر فقط یک مقدار کمی ایمان به خدا داشته با شیم خدا دریا دریا به ما لطف میکند و راه چا ره ازما بهتر می داند
  • یک متاثر IR ۱۲:۲۱ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۶
    5 4
    آفرین به این پاک طینت
  • بدون نام US ۱۳:۰۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۶
    10 4
    خیلی ساده اید، با برنامه ریزی بوده ، دیدند که گشت پلیس وایساده با این برنامه خواستن از شلاق و آبرو ریزی بیشتر جلوگیری کنند.
  • بدون نام IR ۱۴:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۶
    7 8
    دروغ میگن جفتشونو اعدام کنید
  • بدون نام DE ۱۵:۴۱ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۶
    8 3
    چه ماجرای مسخره ای.... بیشتر خنده داره تا عبرت اموز.... آخرش نفهمیدیم مرده زنه رو اغفال کرده یا مرده زنه رو
  • هلیلا IR ۱۹:۵۸ - ۱۳۹۰/۱۱/۰۸
    4 1
    وای خدای من تاحالا اینقدرازیه داستان عبرت نگرفته بودم زنه خیلی احمق بود بخدا مگه شوهرت بهت خیانت کرد توهم باید این کارو کنی طلاق واسه همین روز هاست دیگه
  • سحر IR ۰۱:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۶
    1 0
    کاراین آقاهم درست بوده هم اشتباه
  • ali EU ۰۲:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۵
    0 0
    خیلی ما بی تمدن شدیم
  • بی نام A1 ۱۰:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۴
    0 0
    اقای رابینهود حالا این داستان مسخره رو واسه کی تعریف کنیم از خنده نمره

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین