براساس مبانی نظری شناخته شده دو نوع اقتصاد انگلی داریم: یکی، اقتصاد انگلی متعارف، و دیگری اقتصاد انگلی راهزنی است. در شکل دوم، کارکرد انگلی اقتصاد با خشونت توأم است یعنی منجر به شکلگیری مافیا میشود.
به طوری که پیشتر دولت روسیه گزارشی راجع به کنترل اقتصاد کشور توسط مافیای روسیه با فروپاشی روسیه منتشر کرده بود که نشان می داد، همان افراد حزب کمونیست که در داخل حکومت بودند، شروع کرده بودند به خریداری شرکتهای دولتی. این راه به مرور بدل شده بود به منبع اصلی تراکم ثروت نزد آنها. در واقع این گروه با زد و بند و تطمیع افراد داخل حاکمیت و حتی ترور یکسری افراد، کنترل بخش عمدهای از ثروت عمومی را در قالب خصوصیسازی شروع کرده بودند. این گزارش نشان میدهد، فقط 40 هزار بنگاه در سالهای 94-1995 در اختیار مافیای روسیه بوده و در این دوره تعداد بسیار زیادی از رؤسای بانکها در روسیه ترور شده بودند.علت این ترور ها هم این بوده که این روسای بانک ها در برابر درخواست انتقال پول از طریق شیوه های خاص مقاومت می کردند.
بنابراین، اقتصاد انگلی از نوع راهزنی هیچ کار مولدی انجام نمی دهد، یعنی نه تنها تولید نمیکند بلکه از تولید دیگران استفاده میکند.
در این شرایط این خطر وجود دارد که این شکل از خشونت و راهزنی به الگوهای دیگر فساد در سایر کشورهای درگیر آزادسازی اقتصاد اضافه شود. به عنوان نمونه ای دیگر، یک الگوی اقتصاد انگلی، راهزنی چریکهایی است که در کشورهای آمریکای لاتین فقط یکصد میلیون دلار از محل باجگیری از شرکتهای نفتی درآمد دارند. یعنی خودشان کاری نمیکنند و این شرکتهای نفتی هستند که ناگزیرند به آنها پول بدهند. این موارد نشان می دهد که یک اقتصاد رانتی چه ظرفیتهای بزرگی برای شکلگیری فساد دارد.
از جمله تأثیرات دیگر این الگو این است که تلههای فقر در کشور شکل میگیرد و فساد گسترده منجر به پایداری و گستردگی این تلهها میشود. تلههای فقر نوعی تعادل بد است. همانطور که اگر کسی در تله افتاد ناگزیر شخصی از بیرون باید بیاید و او را نجات دهد در اینجا هم باید سازوکاری تعبیه شود تا بتوان مجموعه را نجات داد.
تله فقر به شرایطی گفته میشود که در آن در یک تعادل پایدار نازل یا با درآمد بسیار پایین شکل میگیرد. به نحوی که افراد داخل دور باطلی میافتند که چون فقیرند بهداشت و تحصیلات نخواهند داشت. ظرفیتهای انسانی خود را شکل نمیدهند و بنابراین فقرشان تشدید میشود و چون استخدام نمیشوند بستر مناسب برای شکلگیری جرم و جنایت فراهم میشود و این میشود که بخش سرمایههای انسانی مافیایی میتواند برای استقرار و استمرار خود، خشونت را تولید و بازتولید کند.
اما نشانه ها و زمینه های شکل گیری این نوع از اقتصاد انگلی چیست؟
در واقع از عوارض فساد، رشد بازار کار غیررسمی و به تبع آن رشد اقتصاد زیرزمینی است. این رشد اقتصاد زیرزمینی منجر به افزایش اقتصاد انگلی و مافیایی میتواند باشد و میتواند به گسیختگی هرچه بیشتر نظام اجتماعی منجر شود.
اتفاقاتی از این دست هم همانگونه که اشاره شد محصول یک نظام رانتی است. چرا که مشکل نظام اقتصادی – اجتماعی رانتی این است که در آن فقدان نهادهای کنترلی و نظارتی در دو بخش وجود دارد. یکی درون حاکمیت ها مثل مجلس و نهادهای مالی مثل سازمان برنامه ریز اقتصادی که کم اهمیت می شوند و دیگری نهادهای نظارتی بیرون از حکومت ها مثل رسانههای آزاد و احزاب سیاسی که از کارکرد ذاتی خود خارج شدهاند. در چنین شرایطی به طور طبیعی شرایط برای تمرکز قدرت و سوءاستفاده از این قدرت فراهم میشود و قطبهای قدرت و ثروتی شکل می گیرد که به هیچکس پاسخگو نیستند.
*استادیار اقتصاد دانشگاه الزهرا
/3131
نظر شما