به گزارش خبرآنلاین، محمد تقوی 10داستان از میان کارهایش انتخاب کرده که در کتابی با عنوان «نیل» و در مجموعه «جهان تازه داستان» نشرچشمه منتشر می شود. «نیل، آس گشنیز، بازی، سفید، بینابین خطوط حامل، هرزهویل، قرمز، لیلیِ مجنون، قتل و بادکنک مشکی» عناوین داستانهای این مجموعه است.
داستانهای تقوی پیش تر در نشریات ادبی همچون «کارنامه» و «دوران» منتشر میشدند.
در بخشی از داستان «سفید» آمده است:
«بیرون تاریک است. برف میبارد، سریع و در خطهای مورب. نه از آن برفهایی که مثل پر فرود میآیند و آرام مینشینند، گلولههای پرآبی که در یک خط مورب، شلپ به شیشه میخورند و روی آن پهن میشوند. هر دانه به توده یخین پیش از خود تکیه میکند. بعد بخار نرمی آرامآرام گوشهها را پر میکند و پیش میآید و تمام پنجره را فرا میگیرد و مثل مخمل فشرده و مواج میشود. نه شب پیداست، نه برف، نه آن لایه یخین. رو به پنجره، روی تخت نشسته و زانوهایش را بغل کرده. کتری روی علاءالدین سوت میکشد. خودم پرش کردم. او را هم خودم اینجا نشاندم. احمق و مفتون به پنجره نگاه میکند. حالا دیگر مثل یک لایه ظریف مه سیال و درخشان شده. انعکاس نور لامپ است، اما او دلش میخواهد فکر کند چیز دیگری است. مضحک است. خیال میکند صدایی میشنود، ترنمی دور و گنگ. عضلات وارفته صورتش خنده و ترحم را باهم القا میکند، برای من که همهچیزش را میدانم. صدایی نیست غیر از صدای کتری و ِپرتِپرت علاءالدین، و البته سکوت که ذهن را بازی میدهد.»
6060
نظر شما