به گزارش خبرآنلاین، کتاب «فتنه شیخ عبیدالله کُرد» با زیر عنوان «گزارش وقایع حمله اکراد به صفحات آذربایجان در دوره قاجار» با روایت یک تجزیه طلبی قومی -که برای چند سالی کشور را دچار بحران کرد و عاقبت با همت دولت و ملت، بساط آن برچیده شد- را در قالبی اسنادی و خواندنی پیش روی مخاطب می گذارد.
ناشر در مقدمه کتاب آورده است: «ایران نامی است که هزاران سال است جامع اقوام و طوایف مختلف با باورها و لهجه های گوناگون است. همه این اقوام، به رغم آن که گه گاه گرفتاری هایی از بابت های مختلف از جمله فشارهای اقتصادی یا توطئه های اجنبی داشته اند، علاقهمند به این سرزمین هستند. این اقوام از دیرباز آگاه بوده اند که تنها با حفظ حدود و ثغور این مرز بوم است که می توانند در سایه یک دولت بزرگ و فراگیر امنیت داشته و زندگی آرامی را پشت سر بگذارند. برای این اقوام، درک این مطلب که دشمنان مدام در پی تجزیه سرزمینی آنان هستند و اگر امروز کشوری از کرد هم درست کنند چندی بعد سخن از کردستان شرقی و غربی و شمالی و جنوبی سر خواهند داد و بار دیگر آنان را به جان هم خواهند انداخت. و شگفت آن که، در روزگاری که افریقا متحد می شود و اروپا یکپارچه، دشمنان یک سره در صدد ایجاد جدایی میان ما هستند. تاریخ هشتصد ساله تحولات سیاسی در آذربایجان نشانگر آن است که این خطه برای ایران نقش قلب را بازی کرده و در حراست از این مرز بوم با باور به یکپارچگی آن نهایت تلاش خود را کرده است.
در دوره ایلخانان تبریز یا توریز، مرکز حکومتی بود که ایلخانان به نام ایران درست کردند. آن روزگار بخش های زیادی از عراق و قفقاز هم جزو ایران بود و تبریز محور این مناطق به حساب میآمد. بعدها در قرن نهم که دولت ترکمانان شکل گرفت، باز هم ایران، ایران بود. اقوام مختلف در کنار هم بودند و تبریز نقش محوری داشت. در این مدت، بخش شرقی ایران در اختیار تیموریان بود که به نوعی باید آن را هم بخشی از ایران نامید و چنین تصویر کرد که ایران دوره تیموری ـ ترکمانی دوپارچه شده و می بایست متحد می شد. صفویان کاری که کردند این بود که آن پکپارچگی گذشته را به ایران باز گرداندند. این بار نیز آذربایجان به کمک ایران آمد و اتحاد آن را تضمین کرد. در دوره صفوی، بخشهایی قفقازی جزو ایران ماند، ا ما به تدریج و بعد از کشاکشهای مختلف، بغداد از دست رفت. این یکپارچگی در دوره افشاری و زندی و قاجاری ادامه یافت، اما هر بار آسیبهایی به مملکت وارد آمد و بخشهایی جدا شد. به جز هرات، در سمت غرب نیز بخش های کردی قابل ملاحظهای به تدریج زیر سلطه عثمانی ها درآمد. در گیرودار این تحولات، آذربایجان استوار ایستاده بود و حتی یک آن تصور این که بدون ایران باشد را در ذهن خود راه نمیداد.
طبیعی بود که اختلافات قومی همیشه زمینه مساعدی برای قدرت طلبانی بوده و هست که به اسم قوم و مذهب، زمینه را برای شورش و استقلال خواهی فراهم سازند. بیشتر این دشواریها زمانی روی میداد که حاکمان محلی به بهانه های واهی و بیشتر برای گردآوری پول بیشتر، به مردم ستم میکردند. اگر در این میانه، طمع خارجی هم علاوه میشد، دشواریهایی پدید می آمد که حل آنها نیاز به هزینه سنگین داشت. اما بدون اینها، مردمان این نواحی، خود را فقط ایرانی میشناسند و بس، چه ترک باشند و چه کرد.»
رسول جعفریان، رییس کتابخانه مجلس نیز در یادداشتی درباره این کتاب نوشته است:
از سالها پیش در میان فهارس نسخ خطی، گاه گاه رساله ای یا یادداشتی درباره شورش شیخ عبیدالله کرد میخواندم. هر بار علاقهمند بودم بدانم که اساس این ماجرا چه بوده و چه سرنوشتی پیدا کرده است. بنده به شخصه علاقه مند به مسائل آذربایجان بوده و بارها به طور مستقیم و غیر مستقیم، تلاش کردهام رسالهها و آثار مربوط به آن دیار را منتشر کنم. این بار نیز وقتی سخن از یافت شدن مجموعه ای ارزشمند از گزارشها در باره شورش شیخ عبیدالله کرد نقشبندی طی سالهای 1297 ـ 1298 شد، از انتشار آن خوشحال شدم.
بدون شک انتشار این قبیل اسناد جدای از روشنگریهای تاریخی در باره اقوام ایرانی و مناسبات آنان، برای سیاستمداران ما نیز اهمیت زیادی دارد. داشتن یک نگرش تاریخی درست نسبت به تحولات سیاسی در مناطق مرزی، درک درست از خواسته های اقوام ایرانی، مشارکت دادن فعالتر آنان در ساختن ایران متحد، پرهیز از رفتارهای نادرست و ناشیانه و جز اینها... همه و همه مطالبی است که با مطالعه عمیق این قبیل گزارشها میتوان به آن درست یافت.
6060
نظر شما