به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ساعت ۱ و ۴۵ دقیقه بامداد دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ آیتالله طالقانی دار فانی را وداع گفت. درست از نخستین ساعاتی که مردم تهران از درگذشت ایشان مطلع شدند خود را هر طور شده به دربِ خانهی ایشان رساندند. تشییع پیکر آیتالله طالقانی تا را پیش از تشییع پیکر امام خمینی (خرداد ۶۸) میتوان بزرگترین تشییعجنازه در تاریخ ایران برشمرد. در ادامه گزارش روزنامهی کیهان به تاریخ ۱۹ شهریور ۵۸ را از این ماجرا میخوانید:
... ناگهان تهران به هم ریخت و هرگونه فعالیت متوقف شد. صدای ترمز اتومبیلها، دست از کار کشیدن رانندگان و خاموش کردن موتورهای ماشینآلات کارخانهها، سکوت غمباری را باعث شد و در یک آن خانهها و خیابانها در ماتم فرو رفت. و این همه حکایت از یک فاجعه، یک غم بزرگ و یک حادثهی عظیم و غیرمترقبه میکرد. اکثر رانندگان اتومبیلهای شخصی و تاکسی و حتی سرنشینان آنها بیاختیار اشک از چشمانشان جاری شد. مسیر اتومبیلها به هم خورد. و ناگهان همگی مسیر خود را به سوی خانهی حضرت آیتالله تغییر دادند.
ترافیک در خیابان انقلاب، نزدیک منزل حضرت آیتالله طالقانی، به حدی گره خود که این منطقه به صورت گورستان اتومبیل درآید. همه میدویدند. درهای اتومبیلها باز مانده بود. سیل جمعیت درهمفشرده در محدودهی خانهی این مجاهد بزرگ، نفسها را بند آورده بود. گروه زیادی از پاسداران انقلاب که از نیمهشب، پس از اطلاع از فقدان یکی از بزرگ پاسداران عالم اسلام، خود را به اطراف خانهی این مجاهد خستگیناپذیر رسانده بودند با چشمان اشکبار برای جلوگیری از تراکم بیش از حد جمعیت، کنترل نظم را به عهده گرفتند. اما آنها هم دست و دلشان به کار نمیرفت و نمیدانستند با انبوه جمعیت و تراکم اتومبیلها چه کار کنند. از مردم خواستند بروند به دانشگاه، به مغز مبارزه، به جایی که هر جمعه با امامشان ملاقات داشتند.
سیل عظیم جمعیت به طرف دانشگاه سرازیر شد. عدهی زیادی نیز که در خانههای خود خبر این فاجعه را شنیده بودند، با لباس سیاه در حالی که اغلب پرچمی سیاه در دست داشتند به خیابان ریختند و پرچمهای سیاه را به هوا بلند کردند.
همه مقصدشان دانشگاه بود. در دانشگاه فریادها در هم گره میشد. فریاد و شیون و صدای گریهی زنها که مویهکنان و برسرزنان این سو و آن سوی دانشگاه ایستاده بودند. و فریادهای غمبار مردها، سطح بزرگ دانشگاه را آنچنان در خود فرو برده بود که فضای دانشگاه برای آن کوچک مینمود.
مردم شعار میدادند «عزا عزاست امروز/ روز عزاست امروز/ طالقانی مبارز نزد خداست امروز» و گروهی نیز میگفتند: «داغ تو بر دلم نشست مجاهد/ رفتی و پشت ما شکست مجاهد» و دستهای نیز با این شعار: «از ما به تو تسلیت، ای رهبر انقلاب/ سرت باشد سلامت، ای رهبر انقلاب» مرگ ناگهانی غیرمترقبهی این مجاهد نستوه را به رهبر انقلاب اسلامی ایران تسلیت میگفتند.
هجوم بیش از حد مردم حرکت در دانشگاه را متوقف کرده بود. فشار به حدی بود که حتی کسی نمیتوانست بنشیند. گرمای شدید هوا و گرمای تن مردمی که از این حادثه از فقدان بزرگمرد مجاهدشان آتش گرفته و از درون میسوختند، نفس را در سینهها حبس میکرد. عدهی زیادی شوکه شده بودند. چند نفر دچار ناراحتی قلبی شدند. تن بیحال و گاه مدهوش آنها روی دستها بلند شد و بیماران را دست به دست به خیابان انقلاب و دیگر خیاباهای اطراف دانشگاه رساندند. در واقع تاریخ ایران چنین تشییعجنازهای را به خاطر نداشت.
در بیمارستان امام خمینی نیز غوغایی برپا بود. دهها نفر که شوکه شده بودند به این بیمارستان منتقل شده و تحت درمان قرار داشتند. اتاقها پر شده بود. و عدهای روی پتو و ملحفه کف راهروها خوابیده بودند. ظرف بزرگی از آبدوغ تهیه شده بود تا گرمازدههای از حال رفته را با آن درمان کنند.
یکی از کارکنان بیمارستان میگفت: «تاکنون حدود ۲۰۰ نفر به این بیمارستان منتقل شدهاند که اکثریت، پس از ساعاتی حالشان خوب شده و مرخص شدهاند.»
تقریبا ساعت ۱۹ و ۴۵ دقیقه جنازه آمادهی تشییع شد. اما معلوم نبود چگونه جنازه را باید از مسجد دانشگاه خارج کنند. مردم میخواستند جنازهی مجاهد بزرگ را روی دست حمل کنند و این ممکن نبود. ساعتها طول میکشید تا جنازه به بهشتزهرا برسد. یک آمبولانس تشریفاتی ارتش آماده شد تا جنازه را حمل کند ولی به علت ازدحام و فشردگی جمعیت در دانشگاه موفق نشد. آمبولانس کوچکتری به جلوی در مسجد رفت و در میان اشک و آه زایدالوصف مردم جنازه را به داخل آمبولانس منتقل شد و سپس سیل جمعیت از درهای دانشگاه به بیرون سرازیر شد. مقصد معلوم بود. جمعیت راهی بهشتزهرا شد. بیش از یک میلیون نفر به دنبال آمبولانس تشریفاتی ارتش که گمان میکردند حامل جنازه است، حرکت میکردند، و عدهای دیگر سعی داشتند زودتر خود را از سیل جمعیت درهمفشرده خلاص کنند و به بهشتزهرا برسد. در خیابان انقلاب، خیابان جمهوری، مصدق [ولیعصر کنونی]، یادآوران تا بهشتزهرا موج جمعیت به چشم میخورد. دهها نفر در گوشه و کنار از حال رفته بودند و تکنسینهای مرکز اورژانس در حال رسیدگی و کمکهای اولیه به آنها بودند.
عدهی زیادی که تعدادشان به حدود ۳۰ نفر میرسید، توسط مردم به مراکز اورژانس منتقل شده بودند هرچه کثرت مردم در محدودهی بهشتزهرا بیشتر میشد، تعداد بیماران قلبی و شوکزده و همچنین مجروحان تصادفات افزونتر میشد. مسئولان بیمارستان دکتر فاطمی که بیش از ۳۰۰ بیمار را پذیرفته بودند، درخواست کردند محل دیگری را برای درمان بیماران در نظر بگیرند. این بود که هلیکوپترهای ارتش به کمک بیماران شتافتند و آنان را از بهشتزهرا به پادگان باغشاه منتقل کردند و از آنجا با آمبولانسهای اورژانس تهران، این عده به بیمارستان امام خمینی منتقل ساختند. براساس تحقیقات انجامشده، دربارهی این بیماران گروه زیادی در اثر تصادف با موتورسیکلت و اتومبیل دچار شکستگی در نقاط مختلف بدن و حتی خونریزی مغزی شدهاند. متاسفانه دو نفر نیز که در جادهی یادآوران گرفتار تصادف اتومبیل شده بودند جان سپردند. اجساد این دو نفر در بیمارستان دکتر فاطمی نگهداری شد تا کسانشان شناخته شوند.
۲۵۹
نظر شما