جايتان خالي. همه چيز خوب و در خور تحسين بود.اما وضعيت نابسامان مردم بم مانع از آن بود كه بي دغدغه از طنز و شعر و آن همه ذوق و هنر لذت ببريم.
بم براي ما ايراني ها يادآور درد و داغي است كه تا مرگ نيايد نرود. اگر ذره اي از انسانيت و شرافت بهره برده باشيم نمي توانيم نسبت به اكنون و آينده مردم دوست داشتني بم بي اعتنا باشيم.
من يكي دو سال بعد از زلزله با محمد علي علومي به بم رفتم. تصورم اين بود كه با آن همه كمكي كه از سرتاسر كشور و گاه كشورهاي خارجي به سمت بم سرازير شده است با شهري آباد و خرم مواجه مي شوم. تصورم از اساس اشتباه بود. با اين حال اوضاع نامطلوب آن جا را به حساب بي برنامگي همه كشورهاي در حال توسعه گذاشتم. گفتم:خب،چنان فاجعه اي براي ما كه هيچ وقت براي چنين مصائبي آمادگي نداريم زيادي بزرگ بوده و تا بخواهيم خودمان را جمع و جور كنيم نياز به فرصت بيشتري داريم.
حالا هشت سال از آن فاجعه دهشتناك مي گذرد. گمان نمي كنم اين زمان براي رسيدگي به امور معيشتي مردم مصيبت ديده اي كه اتفاقا جمعيت قليلي هم دارند،زمان كمي باشد.
بعضي از كشورها توانسته اند در همين زمان كارهاي بسيار بزرگي انجام دهند در حالي كه وضعيت شان از لحاظ ثروت و منابع طبيعي با ما قابل مقايسه نيست. چرابايد چنين باشد؟ چرا دولتي كه دعوي اداره جهان را دارد و مدام شعار عدالت خواهي و مهرورزي سر مي دهد كاري در خور مردم مناطق محروم اين سرزمين انجام نمي دهد؟
اين روزها بيش تر از هر وقت ديگري لفظ "مردم" را مي شنويم.طبيعي هم هست،انتخابات در راه است و از ما بهتران تازه يادشان آمده كه علاوه بر خود و خانواده محترم شان كسان ديگري هم در اين سرزمين زندگي مي كنند كه به آن ها هم مي گويند آدميزاد. و اين آدميزاد به هيچ كاري كه نيايد به درد راي دادن كه مي خورد. پس بايد در ستايش او نطق تبليغاتي ايراد كرد و در دفاع از حقوق حقه اش رگ گردن كلفت.
ايرادي هم ندارد.از اقتضائات دموكراسي يكي همين نطق هاي انتخاباتي و وعده هاي چرب و شيرين است.اما حواس مان باشد كه اين بازي وعده و وعيد حدود معيني دارد و نمي تواند تا قيامت ادامه پيدا كند.
يكي از شاعران معاصر با همكاري حضرت حافظ سروده است:
ساقي به جام عدل بده باده چون گدا
اين بار خام وعده فردا نمي شود
سخن شاعر را جدي بگيريم.از قديم گفته اند حرف حق را بايد يا از ديوانه شنيد يا از كودك.تا آن جا كه من مي دانم شاعر جماعت از دو صفت كودكي و ديوانگي بهره فراوان دارد.يعني سخنش را بايد مضاعف جدي گرفت.حالا خود دانيد.
نظر شما