قرار گفت وگو با حسن غفوری​فرد دو ساعت بعد از خبر توقف فعالیت ائتلاف بزرگ اصولگرایان نهایی شد.

محمود عزیزی: گفت وگو با رئیس این ائتلاف به قول خودش در حالتی «چریکی» انجام شد .چرا که بخشی از آن در طبقه سوم سالن سیدالشهدا تهران بودکه در آن ساعات، پذیرای نشست جامعه اسلامی مهندسین بود و او برای سخنرانی در این مراسم، گفت وگو را نیمه کاره گذاشت. وقتی هم که دوباره بازگشت، مسئول سالن از ما خواست تا سالن را به علت تمام شدن وقت ترک کنیم! به این ترتیب برای ادامه گفت وگو به دفتر کار او در شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتیم و تا 11 شب به گپ و گفت پرداختیم.
 در لحن کلام غفوری فرد، عمق گلایه اش به انتخاب نامزدها در لیست جبهه متحد اصولگرایان نمایان است. از همین رو می گوید «ما حرف گوش ترین گروه اصولگرا بودیم». اشاره او به گلایه آیت الله مهدوی کنی از تعدد لیست های اصولگرا بود که موجب شد او و دوستانش در نهایت نام ائتلاف بزرگ اصولگرایان را به ائتلاف «راه ملت، پیروان ولایت» تغییر دهند.
آنچه در ادامه می آید مشروح این گفت و گو است:
***
وقتی لیست جبهه متحد اصولگرایی نهایی شد، اولین مباحثی که در اردوگاه اصولگرایی مورد بحث قرار گرفت این بود که احزاب شناسنامه‌دار مثل مجموعه جبهه پیروان سهم چندانی در آن ندارند. چه شد که احزابی مثل موتلفه، جامعه مهندسین به این سرنوشت رسیدند؟
ما هم چنین تحلیلی داریم ولی چون ممکن بود دوستانمان در جبهه متحد فکر کنند این اظهارات ما به دلیل حضور نداشتنمان در لیست بوده است، سعی کردیم خیلی وارد این فضا نشویم. اما ما هم احساس می کنیم که در چینش لیست جبهه متحد، عدالت رعایت نشده و تشکل‌ها به اندازه سهم خودشان نتوانستند در آن نامزد داشته باشند. به همین علت هم ناراحتی‌ها و نگرانی‌هایی در داخل جبهه پیروان خط امام و رهبری ایجاد شد. در مجموع به نظر می رسد نه شایسته‌سالاری در انتخاب لیست جبهه متحد رعایت شده و نه سهم عادلانه‌ای به همه گروه‌های حاضر در آنجا داده شده است. اشکال اول هم در همان ترکیب 7+8 بود. برای اینکه جبهه پیروان خط امام و رهبری که مرکب از 14 تشکل سابقه‌دار است -که یکی از آنها موتلفه هم هست و سابقه آن به قبل از انقلاب یعنی سال 42 برمی‌گردد-، در ترکیب 8+7، تنها دو نماینده داشت. در حالی که الان خود موتلفه به تنهایی بیش از 10 برابر مجموعه ایثار‌گران و جبهه پایداری و ... دفتر و تشکیلات در سراسر کشور دارد.
 
می‌شود به اصطلاح گفت که سر حزب موتلفه در تعیین نامزدهای جبهه متحد، بی کلاه مانده؟!
قطعاً بی کلاه مانده است. نه فقط موئلفه بلکه همه تشکل‌های مختلف جبهه پیروان خط امام و رهبری در این وضعیت اند.
 
چرا آقای باهنر که نماینده جبهه پیروان بود با شورای مرکزی جبهه متحد رایزنی نکرد؟به ایشان ایراد نگرفتید؟
چرا ایراد گرفتیم، ممکن است بعضی افراد دیگر در جلسات جبهه پیروان شرکت نکنند. برخی ها هم معتقد هستند با این کار، جبهه پیروان بسیار تضعیف شده است و باز‌سازی آن، کار بسیار مشکلی است. بعضی‌ها معتقدند که اصولاً وقتی اعضایی که در آن تصمیم‌گیری شرکت می‌کنند خودشان کاندیدا باشند این اشکالات پیش می‌آید.
 
منظورتان آقای حداد عادل، ابوترابی ،زاکانی، باهنر و فدایی است؟
بله، این اشکال اینجا وجود دارد و حتی می‌دانید که در روزهای ابتدایی تشکیل جبهه متحد، روزنامه کیهان پیشنهاد کرد که اعضای این شورا نامزد انتخابات نشوند. کیهان پیشنهاد خوبی داد. اگر اینطور بود شاید هم فضای سالم‌تری می‌شد و هم این شبهه‌ها پیش نمی‌آمد. ببینید مبنای کار سیاسی باید بر اعتماد باشد. اگر اعتماد متقابل وجود نداشته باشد و یک عده‌ای فکر کنند که این چند نفر مشکل اصلی‌شان رابطه بین خودشان است، طبیعی است که انسان‌ها معصوم نیستند و این تلقی برای آنها پیش می‌آید . خود این اعتماد را از بین می‌برد. آفت کار سیاسی هم بی‌اعتمادی است.
ما چون به رژیم شاه اعتماد نداشتیم در هیچ انتخاباتی هم شرکت نمی‌کردیم. با اینکه بنده از سال 42 فعال سیاسی بودم اما اولین باری که صندوق انتخاباتی را دیدم، فروردین 58 بود. هرگز تا آن زمان پای صندوق رای حاضر نشدم. این بی‌اعتمادی به اینجا کشیده شد که روزنامه کیهان هم این را اعلام کرد. وقتی که کیهان که از پروپاقرص‌ترین مدافعین اصولگرایی در کشور است اعلام می کندکه اینها نباید کاندیدا شوند، این شبهه برای ما هم پیش می آید، وای به حال آدم‌هایی که شکاک باشند.
 
بعد از تکثر لیست های انتخاباتی آقای عسگر اولادی در گفت وگویی اعلام کردند می‌خواهیم لیست‌ها را کم کنیم .پیش‌بینی می‌کنید که در روز‌های  آینده هم خبری دیگری درباره این لیست های اصولگرا بشنویم؟
ما نشان دادیم که حرف‌شنو‌ترین گروه سیاسی اصولگرا هستیم و رضایت آیت‌الله مهدوی‌کنی برای ما بالاتر از مساله انتخاب شدن یا نشدن است . بنده شخصاً حاضر نیستم که به هیچ وجه خاطر ایشان را مکدر کنم.
 
شما در اظهارنظر هایتان می گفتید لیست اصلی اصولگرایان برنده انتخابات است. پس چه شد که خودتان به سمت تشکیل یک ائتلاف انتخاباتی رفتید؟
ابتدا بگوییم که بنده بسیار بسیار تلاش کردم که جبهه پایداری هم به جبهه متحد بپیوندد. درمجلس به آقای حسینیان می گفتم که ما امیدوار هستیم که شما بپیوندید .اما ایشان می گفتند:« نه، شما امیدوار به پیوستن ما نباشید.». در هر حال، بنده همیشه دلم می‌خواست که اصولگرایان در قالب یک لیست فعالیت کنند.  متأسفانه از همان ابتدا خود گروه 8+7 هیچ وقت تکمیل نشد و به تعبیری خشت اول کج گذاشته شد. بعد در مقطعی جبهه پایداری گفت ما نمی‌خواهیم لیست بدهیم ولی در نهایت به سمت کار مستقل سیاسی رفتند. در همان دوران، بعضی از گروه ها مثل جبهه ایستادگی تمایل داشتند که عضو 8+7 بشوند. آقای محسن رضایی علاقه داشت که در شرایطی که آقای لاریجانی و آقای قالیباف نماینده دارند ایشان هم یک نماینده داشته باشند. اما حتی با یک نماینده ناظر از سوی جبهه ایستادگی هم هم مخالفت شد. این باعث شد مجموعه ایشان هم بالاخره یک جبهه جدا تشکیل دهد.بعد هم که جبهه بیداری و بصیرت ایجاد شد. 
در آن زمان هم ما هنوز اعلام موجودیت نکرده بودیم، بعد  فهرست صدای ملت ایجاد شد، اینها فهرست های اصلی بودند، همه اینها جزو افراد شاخص مجلس و نظام بودند، آقای رضایی که خب شخصیت‌شان مشخص است، آقای دکتر صدر، آقای دکتر مطهری و آقای حسینیان . علاوه بر اینها حامیان ولایت هم در قالب لیستی اعلام موجودیت کردند. علاوه بر همه اینها، مقام معظم رهبری فرمودند که ما می‌خواهیم یک انتخابات رقابتی داشته باشیم . از طرفی مشخص بود که اصلاح‌طلب‌ها حضور پررنگ در این انتخابات نخواهند داشت و اگر هم بیایند زمینه برای رقابت‌شان نیست، ببینید در تهران آنها حتی یک آدم شاخص هم نتوانستند معرفی کنند.
 
بالاخره در فضای سیاسی حضور دارند و افرادی را معرفی کردند که در فضای سیاسی شناخته شده هستند. ولی شاید به اندازه چهره های مشهور تر این اردوگاه نباشند.
در تهران جایی برای انتخاب چهره‌های درجه 2 نیست، با توجه به اینکه یک مقدار از اصلاح طلبان حضور دارند، ما دلمان می‌خواست که یک انتخابات رقابتی داشته باشیم. بنابراین تصمیم گرفتیم ائتلاف بزرگ اصولگرایان را تشکیل دهیم. نکته دیگری که شما باید دقت بفرمایید، این است که در انتخابات گذشته متوسط تعداد رأی‌ها در تهران، 12 نفر بوده است. یعنی مردم به طور متوسط نام 12 نامزد را در برگ رای خود نوشته بودند.
 
 ولی گویا 19 نفر بوده.
من شنیدم 12 نفر بوده است. فکر می کنید علت چیست؟ برای این است که مردم بیش از 15 نفر را نمی توانند به طور متوسط شناسایی کنند. افراد مورد قبول در لیست واحد در همین حدود است. اگر لیست نامزدها از تمامی اصولگرایان باشد، احتمالا رای دادن به همه آنها هم شکل خواهد بود.حالا اگر تعداد بسیار متعدد باشد، احتمال دارد این رقم بالاتر، برود. مردم اگر بگردند در لیست جبهه متحد مثلاً 15، 16، 20 تا 22 تا نامزد مورد شماسایی پیدا کنند؛ دست کم جای 8-7 نفر در برگ رای خالی می ماند.
این موضوع اتفاقاً قرار بود در مجلس هفتم هم انجام شود. آن زمان یک لیست دیگر قرار شد بیاید، که 22 تا چهره مشترک داشت و 8 نامزد تازه در لیست قرار گرفت. حتی لیست انتخاباتی زیر چاپ هم نرفت. بعد برخی از چهره ها توصیه کردند که این کار را نکنید و کار در نهایت متوقف شد. اما ما احساس می کردیم اتفاقاً این اقدام خوبی است. چون 22 نفر درست مشترک است، یعنی به جای یک بار دو بار نام‌شان دیده می‌شود و ضریب انتخابشان بالا می‌رود. بعد 8 نفر بین دو لیست اصولگرا هست، ممکن است 4 نفر از این لیست و 4 نفر از آن لیست انتخاب بکنند یا 5 نفر از این لیست و 3 نفر از آن جبهه. بدترین حالت این است که از بین اینها هیچ کدام انتخاب نشوند، 8 تا از اصلاح‌طلبان انتخاب شوند، این دیگر بدترین حالت ممکن است.
 
این تکثر لیست شاید برای مشارکت خوب باشد ولی آیا رأی اصولگرایان تقسیم نمی شود؟ قبول دارید که  تکثر لیست ها رأی اصولگراها را می‌شکند؟
نه؛ بالاخره 22 نفر به جای اینکه یک بار دیده شوند دو بار دیده می‌شوند، حتماً شانس‌شان بالا می رود. حالا ببینید اگر فقط یک لیست باشد، چون مراحل خودش را قبلاً طی کرده، بنابراین می‌شود رقابت بین جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایان. من فکر می‌کنم که وقتی لیست های انتخاباتی در میان اصولگرایان بیشتر می شود، اولین اتفاقی که می افتد این است که آراء تقسیم می شود و در این شرایط شانس جبهه پایداری که خود را رقیب جبهه متحد می داند، کمتر می شود.
 
در انتخابات مجلس هشتم که اصولگرایان با یک لیست کلی وارد عرصه شدند، در مجلس دو فراکسیون مجزا شکل گرفت. الان که اصولگرایان با لیست های متعدد می خواهند وارد رقابت انتخاباتی شوند، نگرانی بعضی‌ها این است که این رقابت‌ها در مجلس هم ادامه پیدا کند.
ببینید! من اتفاقاً فکر می کنم چند صدایی به نفع نظام سیاسی ما است. به خصوص اگر همه در چارچوب قانون اساسی و محکمات انقلاب شامل قانون اساسی، ولایت فقیه، رهبری گرایش داشته باشند، حتی من فکر می کنم حضور چهره هایی مثل آقای رسایی و حسینیان برای مجلس مفید است. البته به شرط اینکه این آقایان رأی بیاورند! چون ممکن است شانس انتخاب‌شان کم باشد.
اینکه می‌گویند «اختلاف امتی، رحمتی» یعنی افکار و اندیشه‌های مختلف وجود داشته باشد. اما در یک چارچوب کلی و قابل قبول برای نظام و مردم.
 
 این تکثر موجب نمی شود وقتی در مجلس اصولگراها بخواهند در مورد یک وزیر یا طرح‌های مهم تصمیم بگیرند ، تششت رای داشته باشند؟
در هر حال شما اگر رأی‌ها را در مجلس ببینید، معدود مواردی هست که بالای 150نفر به یک وزیر رای بدهند.مثلاً اگر یک وزیر 160 ـ 170 رأی بیاورد، جزء رای های بالا در مجلس است.
 
 پس شما هم این فرض را دارید که اصلاح‌طلب‌ها هم در مجلس آینده خیلی قوی نیستند؟

 حتماً نیستند، من فکر می‌کنم شرایط آنها درمجلس آینده از الان ضعیف‌تر است.

 

 برخی اصولگرایان معتقدند اصلاح طلبان با چهره های یقه‌سفید وارد عرصه می شوند و بعد در فراکسیون اقلیت حضور می یابند.
بله، ولی اگر هم بیایند ، اکثریت با اصولگرایان است و آنها هم در نهایت به اصولگرایان می پیوندند. چون احتمال رای آوری و حضور اصلاح‌طلب‌هایی که چهره های قوی باشند، کم است.
 
 حتی آقای تابش دبیرکل فراکسیون اقلیت؟
خب،آقای تابش یک نفر است. اتفاقاً به نظر من ایشان هم خیلی نظرات رادیکالی ندارد و جزء چهره های معتدل اصلاح‌طلب است، این را قبول دارید؟ تابش یک چهره شناخته شده و تابلودار است، اما ممکن است بعضی‌ها گرایش‌های اصلاح‌طلبی داشته باشند اما شناخته شده نباشند. وقتی طبع کلی مجلس اصولگرا باشد، بخشی از اینها هم جذب اصولگراها خواهند شد.
 
 چون بحث به حضور چهره های گمنام در مجلس کشید، این را هم بپرسم که در حال حاضر چرا تیم حاشیه دولت در این زمینه سکوت کرده است؟
من فکر می کنم انها خیلی چراغ ‌خاموش کار می‌کنند.
 
 فکر نمی کنید زیادی چراغ‌خاموش کار می‌کند؟! ما در هفته منتهی به انتخابات با هم صحبت می کنیم.
بنده معتقدم چراغ‌خاموش کار می‌کنند، اگر هم کار نکنند، شاید به قول شما بعدا یقه‌سفیدها را زرد بکنند! نیازی نیست الان اقدامی بکنند، می‌توانند بعداً این کار را بکنند.
 
 یعنی شما فکر می‌کنید آنها الان دارند روی چهره های گمنام که کسی روی آنها حساسیت ندارد، سرمایه‌گذاری می‌کنند؟
یک راه این است که آنها خودشان وارد شوند و یک عده را انتخاب بکنند. یک راه هم این است که وقتی انتخابات شکل خودش را پیدا کرد، ببینند کدام یک از نمایندگان را می‌توانند جذب کنند. در آن صورت هم دولت متهم به دخالت در انتخابات نمی شود. 
 
دلیل سکوت آقای مشایی را چه می دانید؟
فکر می‌کنم آقای مشائی خیلی دارد دقیق عمل می‌کند. یعنی تلاش می‌کند که کمتر ظاهرشود و کمتر حاشیه ایجاد بکند.
یعنی دولت از خیر مجلس گذشته و برای ریاست جمهوری آینده فکر می کند؟
من یقین دارم مشایی برای ریاست جمهوری آینده برنامه دارد. اما معتقدم از خیر مجلس به هیچ وجه نگذشته است و احتمالا لیست آنها بزودی در خواهد آمد.
 
فکر می کنید در مجلس نهم باید منتظر یک اصولگرایی جدید باشیم ؟ به تعبیری باید شاهد چهره‌هایی باشیم که با اصولگرایانی که ما می شناسیم، تفاوت داشته باشند؟
اخیرا خواندم آقای محسن رضایی در یک مصاحبه گفته بودند «اصولگرایی به انتهای مسیر خود نزدیک شده است.». حالا ما به آن شدت نمی‌توانیم بگوییم؛ اما در هر حال شاید یک ابعاد جدیدی در مجلس نهم وجود داشته باشد که در قالب منتقدان دولت یا صدای ملت شکل بگیرد. فکر می کنم از این لیست، حتما 4 یا 5 نفر انتخاب می شوند.
 
انتخاب 5 نفر از این فهرست خیلی بدبینانه نیست؟
من فکر می‌کنم که شانس مطهری، کاتوزیان، عباس‌پور و بنده و محجوب خیلی بالا است.
 
آقای فدایی عضو شورای مرکزی جبهه متحد در گفت وگویی که با خبرآنلاین داشت، اعلام کردند که در بستن لیست جبهه متحد سهم خواهی کنار گذاشته شده و افراد براساس شایستگی هایشان در لیست نهایی قرار گرفتند. تشخیص این شایستگی ها با چه فرد یا نهادی بوده است؟
انشاء الله ایشان صحیح فرمودند. ولی من اصلا در صغرای این مساله شک دارم که در بستن لیست جبهه متحد شایسته سالاری ملاک بوده است و از این سی نفر چهره های شایسته تر وجود نداشته است؟ دوم اینکه من معتقدم در این لیست حتما سهم خواهی بوده است. بنده اصلا دنبال این نبودم که با هیچ کدام از اعضای شورای مرکزی تماس بگیریم و در مصاحبه ها هم چیزی درباره خودم نگفتم. هر چه شنیدم دیگران به من گفتم. چون تا این لحظه از هیچ کس سوال نکردم که سیستم انتخاب افراد در جبهه متحد چگونه بوده است . حتی اینکه در مصاحبه ای گفتم درباره بنده قرعه کشی کردند مربوط به صحبت های یکی از ا عضای شورای داوری بود که ایشان با من تماس گرفت. چون بنده شان خودم را این نمی دانم که برای این موارد بروم التماس کنم.حالا سوال من این است کجای دنیا شایسته سالاری را با قرعه کشی تعیین می کنند؟
 
به هر حال هر شیوه دیگری هم انتخاب می شد، باید تعداد محدود 30 نفر انتخاب می شدند نه بیشتر.
ببینید. ما وقتی می خواهیم از بین چند نفر افرادی ا انتخاب کنیم باید مطمئن باشیم که مقایسه بین انها درست است. مثلا اگر رقابت بین دو استاد دانشگاه بود، انتخاب سخت می شد. در ان شرایط ممکن بود قرعه کشی تنها راه باشد. ولی اصلا امکان ندارد شایستگی دو نفر که در دو جایگاه متفاوت هستند، از طریق قرعه کشی سنجیده شود. اگر معیار این است که نماینده بین مردم رای داشته باشد، بنده مدعی هستم تنها کسی هستم که در این 8 دوره بطور مستقل وارد مجلس شدم. اگر معیار مقبولیت است، نباید نماینده را به مرد تحمیل کنیم. نه اینکه با زور بخواهیم کسی را به مردم تحمیل کنیم.
 
ممکن است استدلال این باشد که ما باید چهره اصلح را به مردم بشناسانیم.
 اولا اگر ملاک اصلح بودن است که نباید قرعه کشی کرد! بنده حرفی ندارم. دوستان بگویند برخی از چهره های جبهه متحد اصولگرایان اصلح بودند. بعد اینکه این چه چهره اصلحی است که مردم او را نمی شناسند؟ کسی که کار اجرایی و مدیریتی نکرده است، چگونه صلاحیتش تشخیص داده می شود؟
 
در فضای سیاسی تلقی مشهور این است که نحوه چیدمان لیست جبهه متحد زمینه چینی برای ریاست مجلس و ریاست جمهوری آینده است. ارزیابی شما هم همین است؟
 بله، حتی برخی ها از همین الان 30 چهره جبهه متحد را تقسیم بندی کردند که به ریاست آقای حداد عادل تمایل دارند یا لاریجانی.
 
 فکر می کنید فضای سیاسی به اندازه این خط کشی ها، تقسیم بندی شده است؟
 اولا بعید می دانم همه این 30 نامزد جبهه متحد اصولگرایان انتخاب شوند و حتی اگر این گونه هم شود که نظر من این است شانس آقای لاریجانی برای ریاست مجلس بیشتر است. بنابراین همانطور که شما گفتید خیلی ها معتقدند لیست جبهه متحد اصولگرایان برای ریاست مجلس و ریاست جمهوری آبنده تنظیم شده است.
 
اما به نظر می رسد بیش از نمایندگان تهران، نمایندگان شهرستانها در انتخابات ریاست مجلس تاثیر دارند.
 در دوره های قبلی مجلس بزرگان قوم که عمدتا هم در تهران بودند در مورد کل هیات رئیسه تصمیم گیری می کردند اما با تصویب پیشنهاد آقای لاریجانی در مجلس هشتم که همه استانها در شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان نماینده داشته باشند، این فضا تغییر کرد. اگر همین فضای فعلی در فراکسیون اصولگرایان مجلس نهم حاکم باشد، نقش نهایی در ریاست مجلس را نمایندگان استانهای دیگر کشور ایفا می کنند.
 
پیش بینی می کنید به جز جبهه متحد اصولگرایان، کدام لیست انتخاباتی در تهران شانس رای آوری بیشتری داشته باشد؟
در تهران «صدای ملت» بعد از جبهه متحد شانس بالایی دارد و پس از آن «جبهه پایداری». چون رای آوری چهره هایی مثل آقای حداد عادل یا کوثری را نمی توان به اسم جبهه پایداری گذاشت. احتمال می دهم در تهران 3 تا چهار نفر از لیست جبهه پایداری رای بیاورد. البته همه این تحلیل ها به این بستگی دارد که چه تعداد از مردم در انتخابات شرکت کنند. اگر مشارکت کم باشد، شانس جبهه متحد بیشتر است. ولی اگر مشارکت بالا برود، شاید وزنه صدای ملت بالاتر خواهد بود.
 
برخی اخبار می گوید که جبهه پیروان خط امام و رهبری توافق کرده بود اعضایش در صورتی که انتخاب نشوند، کنار بکشند. این خبر درست است؟
 هیچ گاه این مطرح نبوده است. حتی برخلاف این مطرح بوده است. آقای حبیبی، خاموشی یا شیخ الاسلام می گفتند ما اگر در لیست نباشیم، انصراف می دهیم.
حتی در موتلفه مطرح شد اگر در لیست نباشیم در لیست های دیگر مشارکت کنیم یا خیر؟ نظر بنده این بود که به جز لیست جبهه پایداری در سایر لیست ها حضور پیدا کنیم. نظر دیگر این بود که حتی اگر جبهه پایداری خواست اسامی ما را در لیست قرار دهد، بپذیریم.
 
 اما ظاهرا بحث بر سر این بوده است که نامزد های انتخاب نشده به نفع جبهه متحد کنار بکشند؟
اتفاقا بر عکس شما معتقدم کنار کشیدن نامزد های اصولگرا به نفع جبهه پایداری است. این امر کاملا واضحی است. الان که ائتلاف بزرگ اصولگرایان متوقف شده است، جبهه پایداری بشکن می زند! ما بالاخره برای اینکه تکدر خاطره آیت الله مهدوی کنی را نمی پسندیم، اسم فهرست خود را تغییر دادیم ولی جبهه پایداری نسبت به روحانیت و مرجعیت با ما تفاوت نگاه دارد. البته شنیدیم که لیست جبهه پایداری را آیت الله مصباح یزدی به طور کلی تائید نکردند. در حالی که لیست جبهه متحد را آیت الله مهدوی کنی وآیت الله یزدی بیانیه دادند که قبول دارند و از ان حمایت می کنند.
 
 به نظر می رسد با این وضعیت لیست جبهه متحد کارکرد حزبی مثل موتلفه اسلامی از بین رفته است. برخی سیاسیون اصولگرا معتقدند که تشکل های سیاسی باید به سمت ورود اختصاصی به انتخابات حرکت کنند تا وزن ها در فضای سیاسی مشخص شود.
 موتلفه همیشه تلاشش این بوده است که با اصولگرایان دیگر وحدت کنید.
 
 ولی در هر حال وزن گروه های سیاسی در این انتلاف ها مشخص نمی شود.
اگر این وضع ادامه پیدا کند بنده  هم خیلی موافق نیستم که ما به این وحدت ادامه بدهیم. وقتی 14 گروه قدیمی و ریشه دار به جایی برسند که تنها 6 نماینده داشته باشند، حتی اگر فکر کنیم که اساس این کار بر شایسته سالاری بوده است، این تعداد عضو از مجموعه جبهه متحد بدین معنا است که جبهه پیروان خط امام و رهبری شایستگی ندارد. بنابراین اتفاقا اگر دوستان بگویند سهم خواهی بوده است، خیلی بهتر است. در هر حال فعلا لیست های متفاوتی در تهران وجود دارد. جبهه متحد اصولگرایان، جبهه پایداری, صدای ملت، راه ملت و پیروان ولایت، جبهه ایستادگی، حزب تمدن اسلامی. من واقعا به عنوان یک نامزد انتخابات از این شرایط خوشحال هستم که برای هر نوع سلیقه ای در داخل نظام لیست و افرادی وجود دارد و مردم هم می توانند افراد مورد نظر خود را از بین لیست ها گل چین کنند.
/29212
 
 
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 201254

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 9 =