به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، پاسخ اجمالی به سوال یک پرسشگر از مجمع جهانی شیعه شناسی ارائه شده است:
اگرچه به یاد مرگ بودن، عامل بسیار مهمی در جلوگیری از نافرمانی الهی است، اما درخواست مرگ، اگر ناشی از مشکلات و گرفتاریهای دنیایی باشد، از نظر تعالیم دینی پذیرفته نیست؛ چرا که از سویی با صبر و راضی بودن به قضای الهی سازگاری ندارد، و از سوی دیگر پیامبران(ع) و اولیای الهی و مؤمنان در برابر سختیها و مشکلات دنیا، سخت مبارزه کرده و از خداوند چنین تقاضایی را نمیکردند؛ بلکه تلاش میکردند که از نعمت عمری که خداوند به آنان ارزانی داشته، استفاده بهینه کرده، و نهایت بهره را از آن ببرند؛ بهرهای که همراه با سعادت و قرب الی الله باشد و سبب رستگاری انسان در آخرت شود.
پاسخ تفصیلی
اگرچه به یاد مرگ بودن، عامل بسیار مهمی در جلوگیری از گناهان است؛ از اینرو، در روایات فراوان به آن سفارش شده است: «وَ أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ»؛[۱] فراوان از مرگ و بعد مرگ یاد کنید.
اما باید توجه داشت که فرصت زندگی در این جهان، از نعمتهای بزرگی است که خداوند به انسان ارزانی داشته، و آرزوی مرگ در حقیقت نادیده گرفتن و کفران این نعمت است.
البته به طور طبیعی و ذاتی، انسانها دوستدار زندگی و عمر طولانی در این دنیا بوده و زندگی عموم مردم نیز بیانگر همین معنا است؛ چرا که تلاش میکنند از خوردنیها و آشامیدنیهایی استفاده کنند که باعث طول عمر میشود. و در برابر کوچکترین بیماری مبارزه کرده و خواهان درمان آن برای ادامه زندگی هستند.
در روایات و دعاهای پیشوایان دین نیز به مواردی بر خورد میکنیم که خواستار عمر طولانی برای شناخت بیشتر و عبادت و بندگی خدای متعال بودند: «وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمُرِی بِذْلَهً فِی طَاعَتِکَ»؛[۲] «أَنْ تُطِیلَ عُمُرِی»،[۳] «أَنْ تُطِیلَ عُمُرِی، وَ أَنْ تُقَوِّیَ ضَعْفِی».[۴]
لذا درخواست مرگ در حالت عادی پذیرفتنی نیست؛ زیرا نعمت عمر چیزی است که خدای متعال به انسان ارزانی داشته و انسان باید از آن نهایت استفاده و بهره برداری را در راه اهداف خلقت بکند.
در روایت آمده است؛ روزی پیامبر اکرم(ص) به عیادت بیماری رفت؛ از او احوالپرسی کرد؛ بیمار از درد و مشکلاتش نالید و آرزوی مرگ کرد. پیامبر به او فرمود: «لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ فَإِنَّکَ إِنْ تَکُ مُحْسِناً تَزْدَدْ إِحْسَاناً وَ إِنْ تَکُ مُسِیئاً فَتُؤَخَّرُ تُسْتَعْتَبُ فَلَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»؛[۵] آرزوی مرگ نداشته باش؛ زیرا اگر تو آدم خوب و نیکوکار باشی، با طولانیتر شدن عمرت بر کارهای نیک تو افزوده میشود، و اگر گناهکار باشی، فرصت پیدا میکنی و مورد رضایت خدا قرار میگیری، پس تمنای مرگ نکنید».
از اینرو در جایی دیگر فرمود: «لَا یَتَمَنَّیَنَّ أَحَدُکُمُ الْمَوْتَ بِضُرٍّ نَزَلَ بِه»؛[۶] هیچیک از شما به دلیل مشکلاتی که برایتان پیش آمده، آرزوی مرگ نکنید.
از امام علی(ع) نیز نقل شده است: «آرزوی مرگ نکنید؛ زیرا ترس و اضطراب لحظههای جان دادن و سکرات مرگ، بسیار شدید و سخت است. یکی از خوشبختیهای انسان، این است که عمرش طولانی باشد و در نتیجه، با توبه و انابه به سوی قیامت و سرای ابدی برود».[۷]
علی(ع) در همین رابطه میفرماید:« بَقِیَّهُ عُمُرِ الْمُؤْمِنِ لَا قِیمَهَ لَهَا یُدْرِکُ بِهَا مَا قَدْ فَاتَ وَ یُحْیِی مَا مَات»؛[۸] باقی مانده عمر مؤمن برایش قیمتی نیست؛ چرا که در بقیه عمر فرصتهایی را که از دست داده جبران میکند.
بنابر این و با توجّه به آنچه را که بیان شد، روشن میشود که نعمت عمری را که خداوند به انسان داده، باید هر چه بیشتر از این فرصت استفاده کرده و بهترین بهره برداری را از آن داشته باشد. بهرهای که همراه با کمال انسانی و تقرّب به خدا باشد و سبب رستگاری در آخرت شود.
البته از این قانون کلی مواردی را میتوان استثنا نمود؛ مانند:
۱٫ شهادت در راه خدا: شهادت در راه خدا یکی از آرزوهای اولیای الهی بود که برای رسیدن به آن لحظه شماری میکردند. علی(ع) میفرماید: «به خدا قسم، عشق پسر ابوطالب به مرگ از علاقه کودک شیرخوار به پستان مادر بیشتر است».[۹]
امام صادق(ع) در دعاهای ماه مبارک رمضان چنین مرگی را از خداوند درخواست میکرد: «وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ وَفَاتِی قَتْلًا فِی سَبِیلِک»؛[۱۰]
از آنجا که درخواست و آرزوی چنین مرگی عین سعادت است، با تقاضای مرگی که به جهت مشکلات مادی باشد، فرق میکند؛ لذا میبینیم که در دعاها به آن سفارش شده است. و به عبارت دیگر شهادت، مرگی عادی نیست؛ زیرا خدای متعال فرموده است که شما شهیدان را مرده مپندارید.
۲٫ عمر همراه با گناه: اگر عمر انسان در مسیر گناه و در مخالفت با احکام و قوانین الهی سپری میشود، و به تعبیر معصوم(ع) تبدیل به چراگاه شیطان شده و نمیتواند خود را از معصیت خدا باز دارد، و برای ترک گناه راهی جز مرگ ندارد، اینجا آرزوی مرگ آخرین چاره کار است:
«… فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ، أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَی»؛[۱۱] و هر گاه بنا شد زندگی من جولانگاه شیطان (و پیروی از او) گردد، تو خود پیش از آنکه نفرین تو بر من فرو بارد، یا خشم برگشتناپذیرت مرا فرا گیرد، جانم را بگیر و مرا نزد خویش بر.
بنابر این، درخواست مرگ از خداوند، اگر ناشی از مشکلات و گرفتاریهای دنیایی باشد، از نظر تعالیم دینی پذیرفته نیست، و با صبر و راضی بودن به قضای الهی سازگاری ندارد؛ زیرا که پیامبران(ع) و اولیای الهی و مؤمنان در برابر سختیها و مشکلات دنیا، از خداوند چنین تقاضایی را نمیکردند.
و اگر مشاهده میشود که حضرت زهرا(س) بر اساس آنچه را که پیامبر اسلام(ص) به اصحاب خویش خبر داده و فرمود: دخترم آنچنان در امواج بلاها و مصیبتها، غمناک و نگران میشود که دست به دعا برداشته، از خدا آرزوی مرگ میکند – فَتَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ سَئِمْتُ الْحَیَاهَ وَ تَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ الدُّنْیَا فَأَلْحِقْنِی بِأَبِی-،[۱۲] این دعای حضرت زهرا(س) ناشی از همان دلتنگی و آرزوی وصال به قرب الهی است که علی(ع) فرمود:
«وَ لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلَّا بِشَرْطٍ وَثِیق»؛[۱۳] و مرگ را آرزو مکن، مگر به شرط محکم و استوار.
یعنی آرزوی مرگ هنگامی بجا است که بر اثر اطاعت و بندگی و دارا بودن توشه سفر آخرت یقین داشته باشی سرنوشت تو پس از مرگ از این زندگانی بهتر است، و گر نه این آرزوی مردمی است که پایههای ایمانشان سست، و از خرد بیبهرهاند که توشه آخرت مهیا نکرده آرزوی مرگ مینمایند.[۱۴]
در داستان حضرت مریم(س) نیز در قرآن کریم آمده است:
«فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلی جِذْعِ النَّخْلَهِ قالَتْ یا لَیْتَنی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا»؛[۱۵] هنگامی که درد وضع حمل مریم را به کنار تنه درخت خرمایی کشاند، (آنقدر ناراحت شد که) گفت ای کاش پیش از این مرده بودم و به کلی فراموش میشدم!
در رابطه با این سخن حضرت مریم نیز باید گفت:
۱ . این آرزوی مرگ ناشی از حیا و عفت فراوان حضرت مریم بود، آن هم نه برای مسائل مادی و دنیوی، بلکه برای آن بود که در میان مردم خود آدم رشید و صاحب فراستی را نمییافت که او را از اتهام مبرا کند.[۱۶]
۲ . این آرزوی او برای این بود که مردم به دلیل اتهامی که به وی میزنند دچار معصیت الهی نشوند.[۱۷]
۳٫ این آرزوی مرگ برای آینده نیست که با موضوع گفتوگوی ما در ارتباط باشد؛ یعنی مریم از خدا نخواست که مرا بمیران و مرگم را برسان، بلکه تنها در دلش آرزو کرد که کاش قبلاً مرده بود،[۱۸] و چنین اتفاقی که پای آبرویش در میان بود، رخ نمیداد.
[۱]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص ۴۵۹، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
[۲]. علی بن الحسین علیه السلام، امام چهارم، الصحیفه السجادیه، ص ۹۴، قم، دفتر نشر الهادی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
[۳]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۴، ص ۱۶۲، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۴]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج ۲، ص ۶۵۷، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
[۵]. شیخ صدوق، امالی، ص ۳۸۵، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ق.
[۶]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبه الله، الدعوات(سلوه الحزین)، ص ۱۲۲، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
[۷]. همان. «لَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ فَإِنَّ هَوْلَ الْمُطَّلَعِ شَدِیدٌ وَ إِنَّ مِنْ سَعَادَهِ الْمَرْءِ أَنْ یَطُولَ عُمُرُهُ وَ یَرْزُقَهُ اللَّهُ الْإِنَابَهَ إِلَی دَارِ الْخُلُودِ».
[۸]. همان.
[۹]. نهج البلاغه، ص ۵۲٫
[۱۰]. کافی، ج ۴، ص ۷۴٫
[۱۱]. صحیفه سجادیه، ص ۹۴٫
[۱۲]. امالی، ص ۱۱۴٫
[۱۳]. نهج البلاغه، ص ۴۵۹٫
[۱۴]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ترجمه و شرح، فیض الاسلام اصفهانی، علی نقی، ج ۵، ص ۱۰۴۴، تهران، مؤسسه چاپ و نشر تألیفات فیض الإسلام، چاپ پنجم، ۱۳۷۹ش.
[۱۵]. مریم، ۲۳٫
[۱۶]. کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ۵، ص ۳۹۶، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۱۷]. رشیدالدین میبدی احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عده الأبرار، حکمت، علی اصغر، ج ۶، ص ۳۱، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیه، علی عبدالباری، ج ۸، ص ۴۰۰، بیروت، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
[۱۸]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۴۳، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
نظر شما