چنین شورایی معمولاً با چالشهای متعددی روبهرو است. امروزه شهر و هر محیط زندگی مدنی و اجتماعی، با شهروندان، معنی پیدا میکند. رابطه شهروندی با مدیریت شهری از جمله مسائل و موضوعات مهمی است که در حوزه مدیریت شهری در جهان مورد توجه قرار گرفته است. یکی از عواملی که میتواند به تحقق و پایداری نظام مردم سالاری در جامعه از طریق اجتماعات مردمی بینجامد، توجه به حقوق شهروندی است که میتوان دستیابی به این هدف را از سوی شوراها دنبال کرد. در یک نگاه جامع شوراها در بطن خود، کلیدواژه حقوق شهروندی، را دارا می باشند؛ زیرا فلسفه وجودی خود شوراها بندهایی از تحقق معیارها و مولفه های حقوق شهروندی است. به عبارت دیگر، شوراها تبلور تحقق حقوق شهروندی هستند. اما دلیل اینکه چرا شوراها در ایران ناکارآمد هستند دلایل مختلفی دارد که از عمدهترین و نخستین علتها میتوان از عوامل ساختاری و قانونی نام برد. ساختار و قوانینی که پیچیده و چند وجهی است و ودستاندازهای زیادی دارد از جمله:
- محدودیت اختیارات: برخی معتقدند که اختیارات شوراها در قانون به اندازه کافی تعریف نشده و محدود است. این امر باعث میشود شوراها نتوانند به طور موثر در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای محلی نقش ایفا کنند.
- تداخل وظایف: تداخل وظایف شوراها با سایر نهادهای دولتی و اجرایی، مانند شهرداریها، دهیاریها، و استانداریها، میتواند منجر به موازیکاری، تعارض منافع و عدم هماهنگی در عملکرد شود.
- نقص در قوانین انتخاباتی: برخی معتقدند که قوانین انتخاباتی شوراها، به ویژه در مورد شرایط کاندیداها و نحوه تبلیغات، دارای نقصهایی است که باعث میشود افراد غیرمتخصص و فاقد صلاحیت وارد شوراها شوند.
دلیل دوم عوامل سیاسی و فرهنگی است: دخالت نهادهای غیرمسئول در امور شوراها، مانند نهادهای نظارتی، امنیتی و نظامی، میتواند استقلال شوراها را زیر سوال ببرد و مانع از تصمیمگیریهای مستقل و کارآمد شود که این مقوله باعث نبود فرهنگ پاسخگویی در بین اعضای شوراها و عدم وجود سازوکارهای مناسب برای نظارت مردمی بر عملکرد آنها میشود و میتواند منجر به فساد، سوء استفاده از قدرت، و عدم توجه به منافع عمومیشود. هرچه دخالت نهادهای غیر مسئول افزایش یابد وافراد با گرایشهای ایدئولوژیکی خاص به شوراها وارد شوند عدم تمرکز بر مسائل محلی افزایش مییابد.
دلیل سوم عوامل اقتصادی و مدیریتی است: کمبود منابع مالی یکی از مهمترین مشکلات شوراهاست. بسیاری از شوراها برای اجرای پروژههای عمرانی و توسعهای خود به بودجههای دولتی وابسته هستند و این امر میتواند استقلال آنها را تحت تاثیر قرار دهد.از طرفی ضعف مدیریت در شوراها و شهرداریها، مانند عدم وجود برنامهریزی استراتژیک، عدم استفاده از فناوریهای نوین، و عدم توانایی در جذب سرمایهگذاری، میتواند منجر به ناکارآمدی و اتلاف منابع و فساد اداری شود.
چهارمین دلیل عوامل اجتماعی است: عدم آگاهی مردم از وظایف و اختیارات شوراها و عدم مشارکت آنها در انتخابات شوراها، میتواند منجر به انتخاب افراد غیرمتخصص و فاقد صلاحیت شود و زمینه عدم اعتماد عمومی را فراهم آورد.
متاسفانه، فرهنگ سیاسی در ایران به گونهای است که مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی چندان پررنگ نیست. این موضوع باعث میشود شوراها نتوانند از ظرفیتهای مردمی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند. البته نقش شورای نگهبان و نظارت استصوابی بطور قطع و یقین باعث میشود افرادی که دیدگاههای متفاوتی دارند، امکان ورود به شوراها را نداشته باشند. این موضوع تنوع دیدگاهها و نظرات را در شوراها کاهش میدهد.
اساسا ساختار سیاسی در ایران به گونهای است که قدرت عمدتاً در دست نهادهای غیرمنتخب متمرکز است. این موضوع باعث میشود شوراها نتوانند نقش موثری در تصمیمگیریهای سیاسی ایفا کنند.
به طور خلاصه، میتوان گفت شوراها در ایران به دلیل محدودیتهای قانونی و ساختاری، مسائل فرهنگی و اجتماعی، مسائل مدیریتی و اجرایی و ضعف نظام حزبی، نتوانستهاند آن طور که باید در درک و پیشبرد توسعه سیاسی نقش ایفا کنند.
برای بهبود این وضعیت، لازم است اصلاحات قانونی و ساختاری صورت گیرد، فرهنگ سیاسی مشارکتی ترویج شود، فساد اداری و مالی ریشهکن شود و نظام حزبی تقویت شود. همچنین، آموزش و توانمندسازی اعضای شوراها نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
*دکترای تخصصی علوم سیاسی-پژوهشگر و تحلیلگر مسائل ایران
۴۷۲۳۲
نظر شما