به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در اواخر سال ۱۳۳۷ با تصمیم شهرداری تهران بنا شد که همه خانههای تهران پلاککوبی شوند. تا پیش از آن خانهها کاشی داشتند و آن هم نه به صورت منظم. بحث پلاک ده سالی مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفته و سرانجام روز چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۳۷ ماموران اداره آمار تهران به عنوان متولیان امر، پلاککوبی منازل تهران را از چهارراه پهلوی یعنی همین ولیعصر کنونی آغاز کردند. اما مثل هر اقدام تازهای که برخورد متفاوت مردم را در پی دارد، پلاککوبی منازل پایتخت هم بیحاشیه نبود. ر. اعتمادی خبرنگار وقت مجله اعتماد هفتگی که بعدها به رماننویسی مشهور در ایران تبدیل شد، در آن روزها گزارشی میدانی از این ماجرا تهیه کرد که خواندنش خالی از لطف نیست. نکته جالب این گزارش واکنش مردم به پلاک شماره «۱۳» است. در ادامه شرح این گزارش را که مجله «خواندنیها» به تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۸ بازنشر کرد میخوانید:
اولین دسته کارگران در بامداد روز چهارشنبه ۱۰ دیماه در خیابان شاهرضا مشغول پلاککوبی شدند. دریلهای مخصوص مرمر و سنگ و گچ و آجر را میشکافت و پلاکها یکی پس از دیگری بر سردر منازل و مغازههای مردم جا میگرفت. تقریبا صاحبان منازل و مغازهها عموما از پلاککوبی منازل خود استقبال میکردند و هیچکس گمان نمیبرد که ممکن است کسی متعرض عمل پلاککوبی شود اما هنگامی که پلاک نمره ۱۳ بر سردر سیزدهمین منزل قرار گرفت صاحبخانه که مردی عصبانیمزاج بود از در منزل بیرون جست و فریاد زد: «آقا! عدد سیزده نحس است. زود این عدد لعنتی را از سردر منزل من بردارید. من نمیخواهم خانواده من به نحوست سیزده گرفتار شود.»
این مرد به قدری عصبانی و آتشینمزاج بود که مامورین اداره آمار جلودارش نشدند و خود با دست مبارک پلاک نمره ۱۳ را از سردر منزل پایین کشید.
قضیه دنبالهدار
مامورین اداره آمار عمومی به حکم وظیفه بر سردر خانههایی که در ردیف ۱۳ قرار میگرفت پلاک نمره ۱۳ را میکوبیدند و با عجله دور میشدند اما به محض اینکه مامورین دور میشدند صاحبان منازل پلاکها را به هر ترتیب از بین میبردند و به قول معروف کمکم قضیه بیخ پیدا کرد و همه مترصد بودند که به محض دیدن عدد ۱۳ آن را پایین بکشند و خود را از شر نحوستهای احتمالی عدد سیزده خلاص کنند.
در یکی از روزها هنگامی که مامورین اداره آمار عمومی سرگرم بررسی کارهای خویش بودند ناگهان مردی که از فرط عصبانیت میلرزید و زمین و زمان را به باد فحش و ناسزا گرفته بود وارد اتاق شد و شروع به داد و فریاد کرد.
بالاخره مامورین اداره آمار به هر ترتیب او را ساکت کرده و موضوع را سوال کردند. آن مرد محترم گفت: «روزی که پلاک نمره ۱۳ بر سردر منزل من کوبیدید با وجود اعتراض شدید همسرم آن را پایین نکشیدم و هرچه همسرم و دیگران گفتند که نحوست سیزده دامنگیر خانوادهات خواهد شد گوش ندادم و گفتم من به اینگونه خرافات معتقد نیستم اما چشمتان روز بد نبیند که از فردا آنقدر من و همسرم بر سر گذاشتن و یا برداشتن پلاک سیزده با هم جر و بحث و منازعه و مناقشه کردیم تا همسرم پای سایر اختلافات راه هم به میان کشید و چه دردسر بدهم که کار هردوی ما به محضر کشید و زنم را طلاق گفتم. اما ای کاش کار به اینجا ختم میشد. پس از رفتن زنم چون در خانه به جز بچههایم کسی نبود رندان از موقعیت استفاده کرده و اثاثیه منزل را به سرقت بردند و یکی از بچههایم نیز به علت انفجار پریموس سخت مجروح و بستری شد و بالاخره ناچار امروز آمدهام که خواهش کنم این پلاک سیزده را از سردر منزلمان بردارید.»
۱۳ موافق هم داشت
البته عدد سیزده موافقینی هم داشت ازجمله موافقین خود آقای خواجهنصیری رئیس اداره آمار عمومی بود. میگویند آقای خواجهنصیری تمام موفقیتهای خود را مدیون عدد سیزده است و به همین جهت در همان روزهای اول پلاککوبی از آقای اجلالی رئیس قسمت پلاککوبی تقاضا کرد که یک پلاک نمره ۱۳ را بر سردر منزلش بکوبد.
مادرزنم بیرون رفت
ازجمله موافقین عدد سیزده مردی بود که به قول خودش از برکت پلاک نمره ۱۳ مادرزنش را از منزل بیرون کرده بود. این مرد برای ما تعریف میکرد که «از مدتها پیش مادرزنم به منزل من نقلمکان کرده و به اصطلاح موی دماغم شده بود و به هر حیلهای دست میزدم این مادرزن سمج پا از منزل بیرون نمیگذاشت تا در یکی از روزها مامورین اداره آمار آمدند و پلاک نمره ۱۳ را بر سردر منزلم کوبیدند. راستش ابتدا شخصا از مشاهده پلاک نمره ۱۳ ناراحت شدم ولی وقتی دیدم مادرزنم به طور وحشتناکی از وجود پلاک نمره ۱۳ ناراحت شده به مقتضای عادت برخلاف خواست او در وصف خوبیهای بیشمار عدد ۱۳ داد سخن دادم و گفتم اگر سر من برود نمیگذارم نمره ۱۳ از سردر منزل من جابهجا بشود. مادرزنم چند روز مدام نق زد و اعتراض کرد اما وقتی دید اعتراضش به جایی نمیرسد از ترس اینکه مبادا گرفتار نحوست ۱۳ شود اثاثیه خود را جمع کرد و به منزل خودش برگشت»!
۱ به علاوه ۱۲
بالاخره اعتراضات و شکایات متوالی مردم از پلاک نمره ۱۳ مسئولین اداره آمار را به فکر چارهجویی انداخت و با ابتکار آقای دکتر پیراسته معاون وزارت کشور که در کار پلاککوبی نظارت دارند و آقای خواجهنصیری رئیس اداره آمار عمومی قرار شد به جای عدد ۱۳ (۱ به علاوه ۱۲) بگذارند و این کار آبی بود که بر آتش احساسات تند و خصمانه مردم تهران علیه عدد سیزده ریخته شد.
ضایعات پلاککوبی
عمل پلاککوبی هم خالی از ضایعات جسمی نبود تنها در ایام زمستان به علت لغزش نردبانها، ۳۵ کارگر از نردبان سقوط کرد و از ناحیه دست و پا و سر بهشدت مجروح شدند و در بیمارستانهای تهران بستری گردیدند.
تصادفا هنگام بازدید از عملیات کارگران در هفته اخیر به کارگری تصادف کردیم که به علت سقوط از نردبان پیشانیاش شکسته بود. اسم این کارگر حسین بود و اینطور که دوستانش تعریف میکردند این حسین آقا از آغاز کار شروع پلاککوبی تاکنون بیش از ده بار از نردبان سقوط کرده و قهرمان بدشانسی لقب گرفته است.
در خاتمه بد نیست بدانید که تاکنون ۵۷.۹۲۵ پلاک بر سردر خانهها و مغازهها نصب شده و عمل پلاککوبی تا اواخر فصل بهار به اتمام میرسد.
۲۵۹
نظر شما