به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کوین اسمیت، کارگردان مستقل و نمادین سینمای آمریکا، پس از سالها با نسخه مرمتشدهی فیلم «دوگما» به جشنواره کن بازگشته است؛ فیلمی که پس از گذشت یک ربع قرن از ساخت آن، بار دیگر در بخش کلاسیکهای کن (Cannes Classics) به نمایش درمیآمد. او در گفتوگویی صمیمانه، از بازگشت این فیلم جنجالی، باورهای مذهبی خود و نگارش دنبالهای برای آن سخن میگوید؛ دنبالهای که از دل تردید میجوشد.
چرا پس از ۲۵ سال تصمیم به مرمت «دوگما» گرفتید؟
فیلم «دوگما» دوباره به من بازگشت. الساندرا ویلیامز، تهیهکنندهی فیلم، موفق شد حقوق آن را از هاروی واینستین بازپس بگیرد؛ فردی که سالها مالکیت آن را در اختیار داشت.
«دوگما» در واقع در قفسهی شخصی هاروی خاک میخورد، اما پس از آنکه ماجراهای قضاییاش آغاز شد و به پول نیاز پیدا کرد، برخی آثار سینماییاش از جمله «بچهها» (۱۹۹۵) ساخته لری کلارک را به فروش گذاشت. الساندرا توانست «دوگما» را از او بخرد.
پس از آن، با نسخهی بازیابیشدهی فیلم در سراسر ایالات متحده تور برگزار کردم و آن را در سینماها به نمایش گذاشتم. یک روز الساندرا به من گفت قرار است فیلم در جشنواره کن نمایش داده شود. از شنیدن این خبر شگفتزده شدم؛ زیرا این بازگشت تنها بهواسطهی چشمانداز و پیگیریهای او ممکن شد. او فیلم را نجات داد.
از حضورهای قبلیتان در کن چه خاطراتی دارید؟
سه بار به کن آمدهام، برای «کارمندها» (Clerks, ۱۹۹۴)، «دوگما» (۱۹۹۹) و «کارمندها ۲» (Clerks II, ۲۰۰۶). صادقانه بگویم، سالهاست که فیلمی در حد و اندازهی کن نساختهام و فکر نمیکردم دوباره بازگردم. بنابراین این اتفاق برایم شبیه رویا است.
یادم هست که در زمان نمایش «دوگما» برای نخستین بار در ورودی کاخ جشنواره دستگاههای فلزیاب نصب کرده بودند؛ چون تهدیدهای جانی دریافت کرده بودیم.
آیا خودِ آن زمانتان را همچنان به خاطر دارید؟
در حال حاضر در آمریکا تور نمایش فیلم را برگزار میکنم. تقریبا هر شب فیلم را با مخاطبان تماشا میکنم و پس از آن جلسه پرسش و پاسخ برگزار میشود. هر بار که به پردهی سینما نگاه میکنم، پسر جوانی را میبینم که این فیلم را ساخت؛ کسی که «دوگما» را پیش از نگارش «کارمندها» نوشته بود.
آن پسر به تمام چیزهایی که در فیلم نشان داد باور داشت. «دوگما» برایش نوعی نیایش کودکانه بود. میخواست احساساتش را درباره ایمانش ابراز کند، میخواست کلیسای خودش را بسازد. برای من، «دوگما» تبلور مراسم یکشنبه است. فقط با شوخیهایی خاص.
امروز که به فیلم نگاه میکنم، آن نسخهی جوان خودم را کاملاً بازمیشناسم؛ اما درعینحال، میدانم که دیگر نمیتوانم چنین فیلمی بسازم؛ چون به آن باورها دیگر اعتقادی ندارم. با این حال، جالب است که اکنون مشغول نگارش دنبالهی آن هستم. شش ماه است که روی آن کار میکنم. این بار، اما کارگردانی هستم که دیگر ایمان ندارد.
دنبالهی فیلم دربارهی چیست؟
دربارهی این است که چگونه میتوان یک مسیحی بود، وقتی دیگر به مسیحیت باور نداری؟ هرچند خود را مؤمن نمیدانم، اما زندگیام همچنان آغشته به ارزشهای مسیحی است. از دوران کودکی با آنها بزرگ شدهام. همان زمان که راه رفتن آموختم، مهربانی و نیکی با دیگران را نیز یاد گرفتم. این آموزهها با یک جملهی سادهی دیگر به خدا اعتقادی ندارم از وجود انسان پاک نمیشود.
این دنباله درباره شیطان هم خواهد بود. در فیلم اول، به اندازهی کافی از شیطان حرف نزدیم.
آیا بازیگران قبلی نیز در دنباله حضور خواهند داشت؟
بله، هر کسی که هنوز در قید حیات باشد. البته دیگر نمیتوانم به بن افلک بگویم: «یک ماه برنامهات را خالی کن، بدون دستمزد بیا بازی کن.» آن روزها گذشتهاند. اما با این حال، از همان بازیگران قبلی استفاده میشود، بهدرستی و با تدبیر.
مترجم: ریحانه اسکندری
منبع: سایت رسمی جنشواره فیلم کن
5959
نظر شما