به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، تفاوت اساسی ائمه معصوم با انسانهای عادی در چیست؟ آیا می توان گفت آفرینش آنان با سایر انسان ها متفاوت است؟ چرا؟ عدل الهی در اختصاص امتیازات چه می شود؟ ارزش عصمت آنان به چیست؟ اینها پرسشهایی است که درباره اهل بیت و ائمه معصومین (علیهمالسلام) مطرح است در این نوشته به صورت مختصر به این پرسشها پاسخ داده شده است.
پیشوایان معصوم (ع) از نظر ویژگی های انسانی و زیست طبیعی، نیز از جهت دارا بودن دو نیرو در درون، نیروی غریزه و شهوت و نیروی عقل و از نظر باز بودن راه نیک و بد، هیچ تفاوتی با انسان های دیگر ندارند، همان گونه که در قرآن نیزخطاب به پیامبر آمده : بگو من بشری همانند شما هستم ….(۱)
اما اینان برگزیدگان الهی و رسولان خداوند هستند ؛زیرا انسان هایی هستند که از میان دو نیرو عقل و شهوت، عقل را بر شهوت و غضب حاکم کردند و تحت اختیار خود در آوردند.
مقام عصمت برخواسته از دو چیز است : آگاهی به حقیقت گناه، تقوا .
معصومان کسانی هستند که در این دو مقام به مرتبه بالا دست یافته اند، پس علت عصمت را دارا شدند و اگر چه در آنان، نیرو و کشش به سوی گناه وجود دارد، اما با وجود آن دو عامل قوی به آن رو نمی اوردند.
در عین حال برخی مقامات عصمت، مانند عصمت در خطا، اشتباه و بیان احکام الهی به آنان داده شد و اگر در ابتدای تولد تا پایان خداوند آنها را محافظت از گناه نمود، به خاطر آن است که خداوند عالم است که آنان با اختیار خود از گناه مصون خواهند بود ؛ پس با این علم الهی آنان را از همان ابتدا اختیار و انتخاب نمود.
در پاسخ مفصل تر می گوییم: عصمت پیامبران و امامان گرچه یک موهبت الهی است امّا به لحاظ این که خداوند میدانسته که آنان منهای عصمت هم با دیگران در مراتب اخلاص و فداکاری فرق داشته، از این رو، این موهبت را به آنها بخشیده است.
بنابراین معصومین«علیهم السلام» خود، شایستگی و ویژگیهای ذاتی برای قبول مقام عصمت داشتهاند و افاضه و موهبت الهی بیحساب و بدون جهت نیست.
ازسوی دیگر مصونیت معصومان در برابر گناه از مقام معرفت و علم و تقوای آن ها سرچشمه می گیرد, درست همانند پرهیز از پاره ای از گناهان برای ما که به خاطر علم و آگاهی و ایمان و معرفت آن را ترک می کنیم , مثلاً هرگز بابدن لخت و عریان , قدم در کوچه و خیابان نمی گذاریم , گروه زیادی از مردم نسبت به گناهانی مانند سرقت مسلحانه در شب یا قتل انسان های بیگناه یا انتحار و خودکشی مصونیت دارند و دارای حا لت درونی خاصی می باشند که عوامل پیدایش این نوع گناهان در محیط ذهن آن ها, آن چنان محکوم و مورد تنفر می باشد که حتی به فکر آن نیزنمی افتند. در عین حال چنان نیست که قدرت بر این کار را نداشته باشد, بلکه او با توجه به پی آمدهای کار, ترک را بر فعل ترجیح می دهد و در طول زندگی گِرد چنین کارهایی نمی رود. انجام ندادن، مطلبی است و نداشتن قدرت , مطلبی دیگر. بنابراین بیشتر انسان ها از حد و درجه ضعیفی از عصمت برخوردارند.
به دیگر سخن : صدور چنین کاری از انسان های عاقل و علاقه مند به سلامت خود, به صورت محال عادی در می آید, نه محال عقلی . باز به عنوان مثال، محال عادی است که شخص عالم و مؤمنی شراب با خود به مسجد ببرد و در صف جماعت بنوشد, ولی مسلّماً این یک محال عقلی نیست , بلکه محال عادی است . تفاوت این دو محال بسیار روشن است . در اولی امکان انجام فعل محفوظ است , هر چند تحقق نمی پذیرد, ولی در دومی فعل امکان انجام ندارد. مثلاًخدا می تواند افراد مطیع و فرمان بردار را به دوزخ بفرستد, در حالی که هرگز این کار را انجام نمی دهد. اقتضای صفت عدل و حکمت این است که به انسان مطیع پاداش دهد, نه کیفر. بنابراین انجام ندادن فعل گواه بر عدم توانایی نیست . فردمعصوم اقدام به انجام کار خلاف و گناه نمی کند, هر چند اگر بخواهد, می تواند مانند دیگران آن را انجام دهد.
ائمه اطهار(ع) وانبیا مانند بقیه مردم انسان های صاحب اختیار و اراده بوده اند. آنان مانند بقیه مردم می توانستند دنبال گناه و فساد بروند و می توانستند اهل صلاح و تقوا باشند.
از این جهت هیچ گونه ظلم یا تبعیضی از جانب خدا در حق مردم نشده است تا بگوییم خدا عادل نیست یا بگوییم آیا با عدل خدا سازگار است؟
عصمت معصومان نیز همین گونه است. یعنی ناشی ازعلم آنان به حقیقت وآثار و عواقب گناه است .با این تفاوت که آنها به تمام گناهان آگاهی دارند ونیز از ایمانی مستحکم برخوردارند که پشتوانه محکمی برای این علم می باشد. این علم قوی آثار شوم گناه را در نظر آن ها مجسم می نماید و موجب می شود کهآنها گناه انجام ندهند . پس عصمت معصومان از دو چیز برخوردار است، یکی علم و آگاهی از حقیقت و آثار گناه و دیگر ایمان محکم که آنها را از گناه باز می دارد، بی آنکه اختیار آنها برای انجام یا ترک گناه سلب شده باشد.
از آن جا که منشأ عصمت «اراده و اختیار» آدمی است (۲ )؛ هر انسان صاحب ارادهای، میتواند با ریاضت شرعی و تهذیب نفس، به مقام عصمت دست یابد. بنابراین خداوند هیچ کس را از رسیدن به مقام عصمت محروم نکرده است و عصمت منحصر به پیغمبران و امامان معصوم(ع) نیست (۳).؛ چنان که حضرت مریم(س)، حضرت فاطمه(س) و مخلصینی دیگر (۴).- که نه پیامبر بودند و نه امام – به مقام شامخ عصمت دست یافتهاند.
از طرف دیگر عصمت مراتب متعدد دارد و مقصود از عصمتِ معصومان، پیامبران و ائمه(ع) و حضرت زهرا(س)، تنها عصمت از گناهان – آن هم پس از سنین متعارف بلوغ و تکلیف نیست – بلکه عصمت از سهو و خطا و از زمان طفولیت را نیز در بر میگیرد.
روشن است که چنین عصمتی در امت اسلام، منحصر در چهاره معصوم(ع) است. آن چه که در فضائل و مناقب ائمه(ع) آمده، وسایل و زمینه های لازم برای امامت و پیشوایی آنان بوده است. آنان اگر بخواهند، پیشوای مردم باشند، باید دارای فضائل و کمالاتی باشند تا محبّت آنان در دل مردم قرار بگیرد و بتوانند الگو و مقتدای مردم باشند، اما این فضائل هیچگونه منافاتی با تساوی آنان با مردم در انجام یا ترک گناه ندارد.
همان طوری که من و شما باید تلاش کنیم تا نزد خدا مقرّب شویم، ائمه نیز باید با هواها و خواهش های نفسانی خود مبارزه کنند و دستورهای خدا را انجام بدهند، بلکه وظایف و کارها و مسئولیت های آنان به جهت وظیفه سنگینی که دارند، سخت تر وطاقت فرسا تراز بقیه مردم است. چنین نیست که کسی به مقام عصمت رسیده و خیالش آسوده باشد، بلکه با آزمون های سخت تر و سنگین تری روبرو هستند و با مصائب و مشکلاتی روبرو هستند که انسانه های عادی ندارند و در انجام عبادات هیچ کس به مقام آنان نمی رسد. و همین چیز ها است که عصمت آنان را تضمیین می کند و بر علم و ایمان شان می افزاید. عصمت دارای مراتب است و بالاترین مرتبه آن، چیزی است که پیشوایان معصوم به آن دست یافته اند و مراتب پائین تر عصمت که عصمت از گناه باشد، برای دیگران نیز دست یافتنی است.
بنا بر این معصوم بودن برخی و نبودن عده دیگری منافاتی با عدل الهی ندارد ؛ زیرا عدل آن است که هر کس در جایگاه حقیقی خود قرار گیرد وپیشوایان دینی با تلاش و اراده و اختیار خود به این مقام راه پیدا کرده اند. در واقع خداوند کسی را از دست یافتن به مقام عصمت محروم نکرد، و مقام عصمت نیز مانند مراتب دیگر کمال انسانی دست یافتنی است . دیگران نیز می توانند با تلاش و مبارزه با نفس به یرخی از مراحل و مراتب عصمت دسترسی پیدا کنند.
پی نوشت:
۱- کهف (۱۸) آیه ۱۱۰.
۲- پژوهشی در عصمت معصومان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷، فصل سوم، صص ۷۲ – ۴۳.
۳- تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج ۹، صص ۲۰-۲۲؛ علامه طباطبایی، ولایت نامه، ترجمه همایون همتی، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، صص ۵۸ – ۴۸
۴- علامه طباطبایی، المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج ۳، ص ۲۰۵
نظر شما