به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، واقعه مسجد گوهرشاد، یکی از رویدادهای تلخ تاریخ ابران معاصر است. واقعه ای که در پی اصلاحات رضاخانی و مقاومت مردمی در برابر آن، روی داد. در ماجرای قتل و عام مردم مشهد در مسجد گوهرشاد افراد بسیاری جان خود را از دست دادند.
ماجرای متحدالشکل کردن پوشش مردم چه بود؟
بنابر روایت شبستان، قانون متحدالشکل کردن لباس در دوره حکومت رضاشاه رخ داد. به موجب این قانون که با هدف یکدستسازی پوشش مردان ایرانی در ۶ دی سال ۱۳۰۷ش به تصویب مجلس شورای ملی رسید، فقط روحانیانِ دارای مجوز تلبس به لباس روحانیت معاف از پوشیدن لباس متحدالشکل بودند. با این وجود آنان نیز از اعمال قانون مأموران پهلوی در امان نبوده و با دستگیری و آزار و اذیت مواجه شدند. این رفتار که با هدف ایجاد محدودیت برای روحانیون و تضعیف حوزه های علمیه انجام می شد، سبب گردید تا روحانیون دست به اعتراض بزنند. این اعتراضات موجب دستگیری، تبعید و حصر برخی از آنان شد. این درحالی بود که برخی از علما و مراجع تقلید تلاش کرده بودند با صدور اجازه اجتهاد و همچنین مکاتبه با دولت از خلع لباس اجباری روحانیون جلوگیری کنند.
محدودیت کردن فعالیت های مذهبی از جمله ممنوعیت آموزش شرعیات و قرآن در مدارس، اخراج بسیاری از روحانیان از قوۀ قضائیه، اجازه تلبس به روحانیون با امتحان در وزارت معارف و عدم خدمات دهی به روحانیون در ادارات دولتی در کنار قانون متحدالشکل کردن لباس مردان را نیز باید در منظومه رفتارهای رضاخانی در نظر گرفت که منجر به اعتراضات مردم شد. طبق گزارشها، پس از تصویب این قانون در ادارۀ نظمیه برخی از شهرها، دایرهای به نام «دایرۀ تَلبُّس» تشکیل شد و مأموران حکومت با خشونت و توهین به روحانیون در صدد اجرای این قانون برآمدند. در مواردی مأموران حکومت با ورود به مدارس علمیه عمامۀ طلبهها را برمی داشتند، آنها را به شهربانی میبردند و از آنان تعهد میگرفتند که لباس متحدالشکل بپوشند. در پی فضای به وجود آمده، گروهی از روحانیون مجبور شدند لباس روحانیت را کنار بگذارند.
اعتراض عالمان
واقعه مسجد گوهرشاد در تیرماه ۱۳۱۴ش یکی از مهمترین پیامدهای تصویب این قانون بوده است. ماجرا از این قرار است که در ۱۳ فروردین سال ۱۳۱۴ش سید حسامالدین فالی، از فقیهان شیراز، علیه قانون متحدالشکل کردن لباس و کشف حجاب سخنرانی کرد و دستگیر شد. در پی این واقعه، حاج آقا حسین قمی از روحانیون نامدار مشهد به تهران رفت تا با رضاشاه دربارۀ پیامدهای این قانون مذاکره کند؛ اما دولت وقت ایران او را دستگیر کرد. ۱۳۱۴ش روحانیون و جمعی از مردم مشهد، در اعتراض به این اتفاقات در مسجد گوهرشاد تحصن کردند. در پی این تحصن، مأموران حکومت پهلوی وارد صحن گوهرشاد شدند و مردم را به گلوله بستند.
در مشهد چه گذشت؟
اما این همه ماجرا نیست، باید دید در مشهد چه گذشت؟ علمای مشهد جلساتی برای بحث و گفت وگو درباره این بخشنامه برگزار کردند. در یکی از این جلسات که در منزل سید یونس اردبیلی تشکیل شد، پیشنهاد شد که آیتالله سید حسین قمی به تهران برود و با رضاخان درباره توقف اجرای بخشنامه تغییر لباس مذاکره کند. وی در هشتم یا نهم تیرماه وارد تهران شد و پس از ورود به باغ سراجالملک، باغ توسط نیروهای دولتی محاصره شد و تحت کنترل مأمورین درآمد. در نتیجه، آیتالله قمی ممنوعالملاقات شد. روحانیون مشهد در اطلاعیههایی از مردم خواستند که با اعتراض به سیاستهای مذهبی و اجتماعی رضاخان و محدودیتهای اعمالشده علیه آیتالله قمی، دست به اعتصاب و تحصن بزنند و در مسجد گوهرشاد گرد هم آیند. همچنین، روحانیون مشهد تصمیم گرفتند که در مسجد گوهرشاد به مردم بپیوندند و هر روز، یکی از آنان درباره اوضاع جاری کشور برای مردم سخنرانی کند. علاوه براین نامهای به امضای ۱۵۰ نفر از روحانیون و متنفذین مشهد خطاب به رضاخان نوشته شد که در آن، خواستار آزادی آیتالله قمی شدند. اما مسؤول تلگرافخانه مشهد، محتوای نامه را به اطلاع فتحالله پاکروان (استاندار خراسان) رساند. پاکروان دستور تعقیب تمامی امضاکنندگان را صادر کردکه منجر به دستگیری برخی از افراد شد. عده ای دیگر نیز مجبور به ترک دیار خود شدند.
روز واقعه
با ورود شیخ محمد تقی بهلول به مشهد، شرایط شهر تغییر کرد. او که پیش از آن تحت تعقیب بود، با ورود به حرم رضوی اتفاقات دیگری را رقم زد. مأمورین انتظامی، ساعاتی پس از ورود او به حرم، وی را دستگیر کرده و در یکی از اتاقهای صحن کهنه بازداشت کردند. چند ساعت پس از بازداشت بهلول، مردم بهتدریج از این امر آگاه شدند و در مقابل محل توقیف او تجمع کردند. در نهایت، مردم موفق شدند او را آزاد کنند. شیخ محمدتقی بهلول در خاطرات خود درباره هدف ورودش به مشهد و اعتراضات مسجد گوهرشاد میگوید که قصد داشت هیئت حاکمه را دچار وحشت کند. او توضیح میدهد که این برنامه را پیشتر در تهران و سایر شهرها اجرا کرده بود و در موارد مختلف، دولت مجبور به عقبنشینی شده بود. بهلول درباره اتفاقات مشهد میگوید که انتظار داشت دولت عقبنشینی کند، اما شرایط بهگونهای دیگر رقم خورد. او توضیح میدهد که پس از درگیریها، رئیس شهربانی و مأموران پلیس مورد حمله قرار گرفتند و او گیج شده بود و نمیدانست چه باید بکند. وی صحنه های اعتراضات را اینگونه توصیف میکند: در تمام محوطه مسجد و صحنها، صدای مرگ بر شاه، لعنت بر شاه، مرده باد شاه، زنده باد اسلام، لعنت بر بهایی و لعنت بر دشمن علما بلند بود. بهلول در ادامه میگوید که با این اتفاقات، دیگر کوتاه آمدن معنا نداشت و ممکن هم نبود. در یک سخنرانی خطاب به مردم گفتم: کاری که نباید میشد، شد. ما نباید نرمی نشان دهیم، بلکه باید پایمردی کرده و مقاومت کنیم تا حاج آقا حسین قمی را از زندان آزاد کرده و احکام اسلام را جاری کنیم.
با ورود نظامیان در بامداد جمعه همزمان با اذان صبح، گرچه با هدف کشتار مردم نبود، و سربازان با تهدید شیخ بهلول قصد ترک اطراف حرم را داشتند، اما با افزایش تحصن کنندگان و قصد ورود مردم بیرون حرم به داخل صحن مسجد گوهرشاد، بین سربازان و مردم درگیری بوجود آمد که در این درگیری، عدهای کشته و زخمی شدند و برخی از سلاحهای سربازان به دست مردم افتاد. طبق گفته محمدتقی بهلول در روز جمعه، ۲۲ نفر کشته و عدهای زخمی شدند. با افزایش جمعیت تجمعکنندگان در روز شنبه و پیوستن بازاریان و مردم روستاهای اطراف به تحصن کنندگان، ایراد سخنرانی علیه قوانین مصوب رضاخانی، تبعید و حصر علما و ... در شنبه ۲۱ تیر ۱۳۱۴ش (۱۱ ربیعالثانی ۱۳۵۴ق)، تشکیلات کل نظمیه مملکتی دستور سرکوب متحصنین را به نظمیه مشهد ابلاغ کرد. در دستور صادره آمده بود که عملیات باید کاملا محرمانه باشد. تصور مقامات این بود که بیشتر متحصنین، مانند شب قبل، مسجد را ترک خواهند کرد، اما چنین نشد. لحظهبهلحظه بر تعداد جمعیت افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند. در ادامه دستور، تأکید شده بود که از سلاح گرم در درون صحن و آستانه استفاده نشود. با فرارسیدن نیمهشب و عدم پراکنده شدن مردم، تمام درها و راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد و حرم بسته شد.
در برخی منابع به نقل از شاهدان عینی، تعداد کشتهشدگان را ۱۶۷۰ نفر ثبت کرده و البته احمد بهار در روزنامه بهار، به تاریخ ۷ خرداد ۱۳۲۱ش، تعداد کشتهها را ۱۷۵۰ نفر ذکر کرده استدر این شرایط، مردم با کلنگ شروع به شکستن درها کردند تا بتوانند از مسجد خارج شوند. در این لحظه، دستور شلیک و کشتار مردم صادر شد و مردم بیدفاع و بدون سلاح، در درون و بیرون مسجد، آماج گلوله نظامیان قرار گرفتند. در روایتها و اسناد تاریخی آمده است در عرض چند ساعت، کشتار بیرحمانه و گستردهای صورت گرفت. داخل و بیرون مسجد از اجساد کشتهشدگان و زخمیها پر شد و آسیبهایی نیز به مسجد وارد گردید. حرمت حرم رضوی شکسته شد و پیش از دمیدن سپیدهدم روز یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۱۴ش، مقاومت متحصنین و معترضین شکسته شد و قیام مسجد گوهرشاد سرکوب گردید. بسیاری از کشتهشدگان و حتی برخی مجروحین را در گودالی که به همین منظور کنده شده بود، انداختند. در برخی منابع به نقل از شاهدان عینی، تعداد کشتهشدگان را ۱۶۷۰ نفر ثبت کرده و البته احمد بهار در روزنامه بهار، به تاریخ ۷ خرداد ۱۳۲۱ش، تعداد کشتهها را ۱۷۵۰ نفر ذکر کرده است.
همچنین یک روز پس از واقعه مسجد گوهرشاد، روحانیون و علمای طراز اول مشهد دستگیر و زندانی شدند. میرزا محمد کفائی خراسانی (معروف به آقازاده، دومین پسر آخوند خراسانی) یکی از آن افراد بود که در یکی از زندانهای تهران بهطور مشکوکی درگذشت.
نظر شما