گفتمان‌های در حال منازعه و سربرآورده در جنگ ۱۲ روزه / نزاع میان اقتصاد دانان کمیک و نبرد سایه هاست

نویسنده، نزاع میان اقتصاددانان را "کمیک" و "نبرد سایه‌ها" می‌نامد. او اقتصادسنجی را به تکرار ایده‌های از کارافتاده متهم می‌کند و چپ شوروی‌گرا را نیز فاقد بینش تاریخی می‌داند. همچنین، ترجمه‌گرایی صرف و نام‌گذاری وضعیت بدون تحلیل فرایندها را نوعی "تفکر جادویی" می‌خواند. او تأکید می‌کند که توهم بازار آزاد به عنوان راه‌حل رهایی‌بخش، بدون توجه به تجارب تاریخی و موانع پیش‌رو، نشان‌دهنده ناتوانی در فهم اقتصاد پیچیده ایران است که تحت تأثیر عواملی چون اقتصاد نفتی، تحریم‌ها و فساد سیستماتیک قرار دارد.

گروه اندیشه: مقاله آرش حیدری با تیتر «گفتمان‌های در حال منازعه و سربرآورده در جنگ ۱۲ روزه» که در نشریه حرفه هنرمند منتشر شده،  به طور خلاصه، با استفاده از نقل قولی از والتر بنیامین، بر اهمیت بازخوانی گذشته در پرتو مسائل امروز تأکید می‌کند و هشدار می‌دهد که صرفاً مویه‌خوانی بر وضعیت، نه تنها سودی ندارد بلکه می‌تواند مانع دیدن حقیقت شود. نویسنده با محوریت "جنگ ۱۲ روزه" (که آن را رخدادی مهم برای محک زدن ایده‌های معاصر ایران می‌داند)، به نقد و بررسی پنج ایده رایج در سپهر فکری و اجتماعی ایران معاصر می‌پردازد:

نزاع سترون بنیادگرایی و استعمارزدگی: نویسنده  نزاع ۱۵۰ ساله را عامل اصلی بن‌بست ایران معاصر می‌داند. او معتقد است دو ایدئولوژی، با وجود رقابت ظاهری، در نهایت به نوعی استعمار منجر می‌شوند؛ بنیادگرایی با بومی‌سازی استبداد و توجیه غارت، و استعمارزدگی با توجیه جنایات استعماری تحت پوشش مفاهیم مدرنیته و حقوق بشر. این نزاع، مانع دیدن واقعیت‌های پیچیده است و خروجی‌های اجتماعی و سیاسی آن همواره فاجعه‌بار و فاشیستی بوده‌اند.

ناتوانی علوم انسانی در فهم "اینجا و اکنون: مقاله به بدکارکردی و بیکارکردی بسیاری از رشته‌های دانشگاهی علوم انسانی در ایران اشاره می‌کند که در سال‌های اخیر، به جای تحلیل نظام‌مند، به تکرار ایده‌های مستعمل یا روضه‌خوانی بر مشکلات بسنده کرده‌اند. جنگ ۱۲ روزه نشان داد که اندیشه نباید صرفاً به استعمال امر مستعمل یا تکنیسین‌گری فروکاسته شود.

نبرد سایه‌ها در اقتصاد: لیبرالیسم در برابر مارکسیسم: نویسنده، نزاع میان اقتصاددانان را "کمیک" و "نبرد سایه‌ها" می‌نامد. او اقتصادسنجی را به تکرار ایده‌های از کارافتاده متهم می‌کند و چپ شوروی‌گرا را نیز فاقد بینش تاریخی می‌داند. همچنین، ترجمه‌گرایی صرف و نام‌گذاری وضعیت بدون تحلیل فرایندها را نوعی "تفکر جادویی" می‌خواند. او تأکید می‌کند که توهم بازار آزاد به عنوان راه‌حل رهایی‌بخش، بدون توجه به تجارب تاریخی و موانع پیش‌رو، نشان‌دهنده ناتوانی در فهم اقتصاد پیچیده ایران است که تحت تأثیر عواملی چون اقتصاد نفتی، تحریم‌ها و فساد سیستماتیک قرار دارد.

نقد ایدئولوژی‌های خلقیاتی و جامعه‌شناختی ساده‌انگارانه: حیدری به انتقاد از ایده‌هایی می‌پردازد که جامعه ایران را "فروپاشیده"، "استبدادزده" یا "فاقد فرهنگ توسعه" می‌دانند. این دیدگاه‌ها، با ساده‌سازی امر پیچیده و تکرار کلیشه‌ها، مدام شکست خورده‌اند، اما پس از هر شکست، دوباره سربرمی‌آورند. نویسنده تأکید می‌کند که پیچیدگی وضعیت معاصر ایران به معنای فهم‌ناپذیری آن نیست و علم باید به دنبال فهم‌پذیر کردن باشد، نه حواله دادن پیچیدگی به ابهام و ملامت واقعیت.

ظهور نیروهای اجتماعی جدید و تمایلات فاشیستی: در نهایت، مقاله به ظهور طبقه نوکیسه در ایران دهه‌ی ۹۰ و شکل‌گیری دو جریان متخاصم از آن می‌پردازد: بخشی که به سمت خوانش‌های ارتجاعی از امر قدسی رفته (محتسب‌ها)، و بخشی دیگر که با ادغام در سرمایه‌داری مصرفی و دیجیتال، تمایلات فاشیستی پیدا کرده و به دنبال لذت‌طلبی منحرفانه و سلطنت مطلقه است. نویسنده هشدار می‌دهد که این نزاع میان این دو لایه (که بخش بزرگی از آن در میان دیاسپورای ایرانی نیز دیده می‌شود)، صدای اصلی منازعه فرهنگی دهه اخیر بوده و می‌تواند به ظهور نیروهای فاشیستی منجر شود، در حالی که جریان مدافع زندگی و کثرت‌ها در لایه‌های پنهان‌تر جامعه در حال مقاومت است.

به طور کلی، حیدری بر لزوم فهمی عمیق، تاریخ‌مند و حساس به خاص‌بودگی تاریخی ایران تأکید می‌کند و از ساده‌سازی‌ها، کلیشه‌ها، دوگانه‌سازی‌های کاذب و رویکردهای ترجمه‌زده در تحلیل وضعیت ایران برحذر می‌دارد.

سمیه توحیدلو استاد دانشگاه نیز با معرفی مقاله آرش حیدری در کانال خود، درباره دو منازعه ویرانگر در گفتمان‌های غالب که یکی بنیادگرایی و دیگری استعمارزدگی است، با تکیه بر اتفاقات جنگ ۱۲ روزه و پس از آن تحلیلی ارائه دهد. از نظر توحیدلو، حیدری باور دارد که نزاع میانِ بنیادگرایان و استعمارزدگان یکی از مهمترین زمینه‌های به بن بست‌رسیدنِ ایران معاصر است. این هر دو ایدئولوژی یک خصلت بنیادین دارند و آن هم کلیت‌بخشیِ هنجاری به پیچیدگی‌ها، فرایندها و دگرگونی‌ها است. این دو ایدئولوژی ظاهراً رقیب، اما به شدت همراستا، در وهلۀ نهایی دو بیان از یک راهبرد و میلِ استعماری هستند. خروجی سیاسیِ بنیادگرایی و استعمارزدگیْ تمایلات فاشیستی و میل به سلطنت مطلقه با شکل‌های مختلف دینی یا سکولار بوده است.

از نظر توحید لو، حیدری استدلال می‌کند که بدون فهم تاریخ‌مند و حساس به فردیت و خاص‌بودگیِ تاریخی، هر سخنی دربارۀ وضعیتِ اینجا و اکنون تنها در خدمت آمال صادرکنندۀ سخن است، نه آشکار کنندۀ حقیقت. کارِ اندیشه نه استعمال امر مستعمل است و نه روضه‌خوانی و تکنیسینی صرف. او در ادامه دو نزاع رایج در فضاهای مجازی را مورد نقد قرار می‌دهد. اولین آن‌ها را «نبردِ سایه‌ها و کاریکاتورهای لیبرالیسم با اشباح مارکسیسم» می‌نامد. در ادامه پیروان بازار آزاد را نقد می‌کند که باعث فروکاستنِ علم اقتصاد به مجموعه‌ای تکنیسینِ اقتصادسنجی شده‌اند و هم چپِ شوروی‌گرا و فاقد بینش تاریخی در حال گردگیری از تمثال «رفیق استالین» که برای بحران‌های ایران راه‌حل‌های شوروی‌مآبانه پیشنهاد می‌کنند.

سویه نقد دوم او به ایدئولوژی‌های مبتنی بر فهم خلقیاتی از جامعه ایران، ایده‌ی جامعۀ فروپاشیده و جامعۀ استبدادزده است که به کرات در جامعه ایرانی تکرار می‌شود. او باور دارد که  به احتمال قوی صادرکنندگان گزاره‌های خلقیاتی، ایدئولوگ‌های استبدادزدگی و جامعۀ در حال زوال، مدتی (البته کوتاه) از پی بحران پیش امده سکوت پیشه کنند و بزودی تکرار مکررات را از سر بگیرند.

در نهایت آرش حیدری به دنبال فهم نیروهای ظاهر شده بر بستر تاریخی ایرانِ معاصراست که به تبع آن بتواند گروه‌های مختلف سربرآورده در بحران جنگ ۱۲ روزه را از نظر بگذراند. او جریان کم ادعای زندگی را که به شکل موثر در جامعه ایران در حال رشد و نمو بوده از دیگر گروه‌های اجتماعی فعال برجسته و متمایز می‌کند.


216216 

کد خبر 2090803

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار