خبرآنلاین - در طول سال های گذشته ما انقلاب کردیم، ۸ سال پای جنگ در برابر قدرت های بزرگ و کوچک ایستادیم، کمبودها را تحمل کردیم و هرگز نهراسیدیم. اما هربار صحبت از مذاکره می شود، گروهی به یاد داستان گرگ و بره می افتند و خواهان اجتناب از هرگونه گفت و گو می شوند. آنها مذاکره را با شکست یکسان میدانند و ترس از نابود شدن غرور ملی و مذهبی دارند. در حالیکه در همین سال ها، در خصوص بازگرداندن دیپلمات های آمریکایی، پایان جنگ، مسئله هسته ای و ... بارها مذاکره کردیم.
اما از نظر روانشناسی اجتماعی، چه عواملی وجود دارد که این افراد نگران مذاکره کردن هستند در حالیکه می دانند مذاکره، ابزار دیپلماسی و راه برای گشودن مشکلات کشور است:
- ترس ایدئولوژیک: اگرچه مذاکره کردن یک امر معمول در جهان سیاست است و کشورها به صورت روتین با هم در تماس هستند و نظرات خود را با هم مبادله می کنند، اما گاهی این نظرات از جنبه فردی و ملی فراتر می رود و جنبه ایدئولوژیک پیدامی کند. بدین معنا که سخن وزنی فراتر از گفتار دارد بلکه یک عقیده و باور است و وقتی طرف مقابل پاسخ منفی می دهد، معنای آن، توهین به باورها تلقی می گردد. در نتیجه ترس از شکست باورها و ایدئولوژیک مانع از گفتگو و مذاکره می گردد.
- ترس از تحقیر بدلیل نداشتن اعتماد به نفس: برخی کشورها و مقامات آنها بدلیل جایگاه ضعیف شان در نظام بین الملل و یا منطقه، ترس آن را دارند که در مذاکرات نتوانند از حق خود دفاع کرده و با تحقیر مواجه شوند. این ترس، ناشی از نداشتن اعتماد به نفس بوده و به نوعی فرار از روبه رو شدن با موقعیت و جایگاه کشور است.
- ترس از تعارض: برخی افراد و کشورها مذاکره کردن را با تنش یکسان می دانند و چون در فرهنگ شان نوعی فرار از چالش و تنش وجود دارد، از مذاکره کردن اجتناب می کنند و سعی در پذیرش و یا رد موضوع بدون مذاکره دارند.
- ترس از نداشتن مذاکره کننده: مذاکره کردن در سیاست خارجی یک امر تخصصی و کاملا حرفه ای است که نیاز به مردان و زنان متبحر و هنرمند دارد که بتوانند با استفاده از معلومات و هنر خود، صحنه مذاکره را بچرخانند. اگر مقامات و نهادهای تصمیم گیرنده یک کشور نسبت به دیپلمات ها و مذاکره کنندگان بی اعتماد باشد و خوف آن وجود داشته باشد که آنها نمی توانند در مقابل طرف های مذاکره کننده، سربلند بیرون آیند، موجب می گردد که از مذاکره فراری بوده و از آن اجتناب کنند.
- ترس از افکار عمومی: سیاسی و سیاست زده بودن یک جامعه می تواند افکار عمومی را نسبت به مسائل حساس نموده و آنها را نسبت به رفتار دیپلمات ها نگران نماید. به نحوی که هر حرکت آنها مورد بازخواست و سوال قرار می گیرد و همین مورد موجب نگرانی مذاکره کنندگان شده و آنها نمی توانند در پشت میز مذاکره به راحتی سخن بگویند و برای همین از هر مذاکره ای اجتناب می کنند.
- ترس از دست دادن منافع: بدترین نوع نگرانی نسبت به مذاکرات، ترس از دست دادن منافع شخصی و گروهی است. این بدان مفهوم است که منافع ملی یک کشور قربانی اهداف و مطامع شخصی شده و تحولات خارجی در صورت مذاکره به زیان آن افراد و دسته ها می شود. در این شرایط با هر اقدامی برای گفتگو، فریادها و جار و جنجال ها به پا می خیزد و مانع از انجام مذاکرات می شود.
در روزهای اخیر شاهد جنگی ۱۲ روزه در حین مذاکرات با آمریکا بوده ایم. اتفاقی که به خودی خود می تواند مذاکره کردن را زیر سئوال ببرد و عده ای را تشویق نماید که به اصل مذاکره حمله کنند در حالی که همه میدانند بدیلی برای مذاکره و گفتگو وجود ندارد. محمد جواد ظریف، وزیر خارجه پیشین، تکیه کلام مهمی دارد به این مضمون که شما یا پشت میز مذاکره قرار می گیری و یا دیگران شما را روی میز مذاکره قرار می دهند و دربارهتان مذاکره می کنند.
* کارشناس مسائل بینالملل
۳۱۰/۴۲
نظر شما