چارلی چاپلین: لباس‌های کهنه مادرم را در کنار پیاده‌رو حراج کردم!

بازگشت سیدنی از اولین سفرش برای ما در حکم جشنی بود، زیرا بالغ بر ۳ پوند پول که همگی سکه‌های نقره بود همراه داشت. به یاد می‌آورم که تمام این پول را از جیبش روی تختخواب خالی کرد. هرگز در عمرم آن همه پول را یکجا ندیده بودم.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در اوایل دهه چهل خورشیدی چارلی چاپلین نابغه بی‌همتای عالم سینمای جهان، سال‌ها بود که از غوغای حیات گریخته و در قلب کوهسار آلپ (در سوئیس) زندگی آرامی را می‌گذراند. چارلی از نیمه دهه سی خورشیدی پیش‌نگارش شرح‌حال خود را به تشویق «گراهام گرین» نویسنده معروف انگلیسی آغاز کرده بود. روزنامه کیهان در شهریور ۱۳۴۳ بخشی از این خودزندگی‌نامه‌نوشت را طی چند شماره منتشر کرد. در ادامه بخش پنجم آن را به نقل از روزنامه یادشده به تاریخ هفت مهر ۱۳۴۳ (ترجمه حسام‌الدین امامی) می‌خوانید (بخش اول را از این‌جا، بخش دوم را از این‌جا، بخش سوم را از این‌جا، بخش چهارم را از این‌جا، بخش پنجم را از این‌جا، بخش ششم را از این‌جا، بخش هفتم را از این‌جا و بخش هشتم را از این‌جا بخوانید):

سیدنی [برادر چارلی چاپلین] اکنون ۱۶ ساله بود. روزی با هیجان فراوان به خانه آمد و خبر داد که در یک کشتی مسافری متعلق به خط کشتی‌رانی «دونووان و کاسل» که عازم آفریقا بود شغل شیپورزن را بدو داده بودند. وظیفه او این بود که برای اعلام وقت ناهار و نظایر آن در کشتی شیپور بنوازد.

او شیپور زدن را در کشتی تعلیماتی «اکسهاوث» فرا گرفته بود و اکنون به دردش می‌خورد. وی قرار بود ماهیانه دو پوند و ده شلینگ بابت حقوق و نیز به خاطر انجام وظیفه گارسونی در سه میز درجه دوم کشتی انعامی دریافت دارد. پیش از حرکت قرار بود ۳۵ شلینگ دریافت کند و او این مبلغ را به مادرم می‌داد. با توجه به چنین دورنمای مسرت‌باری بود که ما به دو اتاق واقع در طبق بالای آرایشگاهی در خیابان «چستر» نقل‌مکان کردیم.

بازگشت سیدنی از اولین سفرش برای ما در حکم جشنی بود، زیرا بالغ بر ۳ پوند پول که همگی سکه‌های نقره بود همراه داشت. به یاد می‌آورم که تمام این پول را از جیبش روی تختخواب خالی کرد. هرگز در عمرم آن همه پول را یکجا ندیده بودم. نتوانستم طاقت بیاورم و به آن‌ها دست نزنم. سکه‌ها را آن‌قدر به هوا پرتاب کرده و گرفتم، آن‌قدر به زمین انداختم و با آن‌ها بازی کردم تا مادرم و سیدنی گفتند که من عاشق پول هستم – چه تجملی! چه فراغت بالی!

فصل تابستان دوره کیک و بستنی بود. از این‌ها گذشته تجملات فراوان دیگری هم داشتیم. دوره ماهی دودی، ماهی آزاد، کیک برشته برای صبحانه و کیک روغنی و کماج برای صبح‌های یکشنبه بود. سیدنی تا موقعی که پول‌هایش را تمام کرد پیش ما ماند. برای سفر دوم نیز او را احضار کردند و این بار هم مثل دفعه پیش ۳۵ شلینگ جلوتر به او دادند و او هم آن‌ها را به مادرم داد. اما این پول چندان نپایید. پس از سه هفته پول ته کشید. در حالی که هنوز سه هفته دیگر به بازگشت سیدنی مانده بود هرچند مادرم به خیاطی خود ادامه می‌داد ولی درآمدش برای معاش روزانه ما کفایت نمی‌کرد. بالنتیجه در بحران دیگری فرو رفتیم.

چارلی چاپلین: لباس‌های کهنه مادرم را در کنار پیاده‌رو حراج کردم!

اما من بی‌مایه نبودم. مادرم مشتی لباس کهنه داشت، چون صبح شنبه و تعطیل بود بدو پیشنهاد کردم که لباس‌ها را به بازار می‌برم، شاید بتوانم بفروشم. مادرم متحیر مانده بود و می‌گفت لباس‌ها به‌کلی بی‌ارزش است. با وجود این من آن‌ها را لای تکه کاغذی پیچیده به بازار «نیوینکنوباتس» بردم و کالای بی‌ارزش خویش را بر پیاده‌رو گذاشته و در حالی که کنار آن ایستاده و تکه‌های لباس را برمی‌داشتم فریاد می‌زدم: «بفرمایید! چند می‌خرید؟ یک شلینگ، شش پنس، سه پنس، دو پنس؟...» اما نتوانستم حتی یک پنی هم فروش کنم. مردم می‌ایستادند و در حالی که مات‌شان برده بود به من می‌خندیدند و به راه خود ادامه می‌دادند. کم‌کم داشتم نگران و دستپاچه می‌شدم مخصوصا که مشتریانی از مغازه جواهرفروشی مقابل از پشت پنجره به من خیره شده بودند. با این همه یک جفت ساق‌پوش را که چندان مندرس به نظر نمی‌رسید به شش پنی فروختم. وقتی که به خانه آمدم و به مادرم گفتم که یک جفت ساق‌پوش را به ۶ پنی فروخته‌ام متغیر شد و گفت: «ساق‌پوش‌ها بایستی بیشتر فروخته شده باشند، زیرا قشنگ بودند!»

شش هفته می‌گذشت ولی از بازگشت سیدنی خبری نبود. ابتدا مادرم ناراحت نبود ولی هفته‌ای دیگر که گذشت، نامه‌ای به شرکت کشتی‌رانی نوشت. آن‌ها هم بدو اطلاع دادند که سیدنی در کیپ‌تاون (جنوب آفریقا) بیمار شده و برای معالجه روماتیسم او را در آن‌جا بستری کرده‌اند.

خبر این واقعه مادرم را اندوهناک ساخت و سلامتش را مختل کرد. اما هنوز به کار خیاطی‌اش ادامه می‌داد. من هم بعد از تعطیل مدرسه با تعلیم رقص به خانواده‌ای مبلغ ۵ شلینگ در هفته به دستم می‌رسید.

ادامه دارد...

۲۵۹

کد خبر 2122052

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین