چارلی چاپلین
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت آخر (۵۲)
چارلی چاپلین: آمریکاییان از ۱۹۵۳ مانع ورود من به آمریکا شدند!
تاریخ جهانپس از تصفیه حساب خویش در آمریکا تا مدتها بعد تمام کسانی را که با من کار کرده و به نحوی از انحاء در موسسات من نان میخوردند مرتبا حقوق میدادم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۵۱
چارلی چاپلین: با خروشچف ملاقات کردم/ نهرو برایم نامه نوشت و ابراز تمایل به دیدن من کرد
تاریخ ایرانکمکم صحبت به فیلم «لام لایت» رسید و چرچیل گفت که: «دو سال پیش به خاطر این فیلم به شما نامهای نوشتم و تبریک گفتم، ولی جوابی ندادید؟
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۵۰
چارلی چاپلین: در تمام مدتی که در آمریکا بودم هرگز برای گرفتن تابعیت آمریکایی اقدامی نکردم
تاریخ جهاندر پاریس و رم همچون قهرمانان باستانی از ما استقبال کردند. در کاخ «الیزه» از طرف «اوریول» رئیسجموری فرانسه به ضیافتی دعوت شدیم و رئیسجمهور مرا به مقام افسر دارنده «لژوین دونور» مفتخر ساخت.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۴۹
چارلی چاپلین: من کمونیست نیستم و تمایلات کمونیستی ندارم
تاریخ جهانمخالفان سیاسی من و کسانی که عمدا یا سهوا هنوز به خطر نازیسم واقف نبودند، خصومتشان با من تشدید شده بود، اینها به انواع وسایل متشبث شدند و حتی زنی به نام «باری» را که روزگاری خود را به من نزدیک کرده بود تحریک کردند تا مدعی شود که من پدر طفل نامشروعی هستم که هنوز نزاییده بود!
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۴۸
چارلی چاپلین: نخستوزیر ژاپن به جای من ترور شد!
تاریخ ایرانچون قبلا نسخهای از فیلم را به خواهش «روزولت» به کاخ ابیض فرستاده بودم، از من خواسته شد که به دیدار او بروم. وقتی که با روزولت روبهرو شدم گفت: «بنشین چارلی! این فیلم تو در آرژانتین برای ما تولید زحمت کرده است.»
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۴۷
چارلی چاپلین: روزنامهها تیتر زدند: «چارلی چاپلین وطنپرست نیست...»
تاریخ جهانبه «ونیز» رفتم... آنجا بودم کارم ماندن در خانه و گوش دادن به صفحات رقص آن هم به طور مخفی بود زیرا «موسولینی» گوش دادن به صفحه و همچنین رقص را روزهای یکشنبه تحریم کرده بود!
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۴۶
چارلی چاپلین: چرچیل به من گفت به درد عضویت در حزب کارگر میخوری
تاریخ جهانبه دیدار گاندی نائل شدم. من پیوسته گاندی را به خاطر استحکام رای و صیانت سیاسیاش محترم میداشتم. ولی به گمان من سفر او به لندن اشتباه بود زیرا روحانیت افسانهای او در محیط لندن بخار نشده و نفوذ معنویاش تحتالشعاع آن شهر قرار نمیگرفت.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۴۵
چارلی چاپلین: قیافه هیتلر به نظرم وحشتناک آمد
تاریخ جهاناولین بار در سال ۱۹۲۶ اینشتین را در کالیفرنی ملاقات کرد. یکی از دوستانم به من تلفن کرد و گفت که اینشتین علاقه به ملاقات من دارد. سخت به هیجان آمدم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۴۴
چارلی چاپلین: پس از ده سال نامهای از دختری که روزگاری دوستش داشتم، به دستم رسید
تاریخ جهانبا همان کشتی که ده سال پیش از انگلستان به آمریکا آمده بودم عازم انگلستان شدم. میان سفر ده سال پیش من و این سفر فرق زیادی بود. آن روز به صورت هنرپیشه گمنامی در دسته «کارنو» در زمره مسافران درجه دوم کشتی قرار داشتم، ولی حالا به صورت هنرپیشهای میلیونر و سرشناس در درجه اول کشتی به سوی وطن خود بازمیگشتم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۴۳
چارلی چاپلین: قرار شد ۱۰۰ هزار دلار به همسرم بدهم و از او جدا شوم
تاریخ جهاناو در استودیوی محل کار خودش گرفتار بود و من هم سرگرم کار خودم بودم. خانه ما بسیار غمانگیز شده بود. زیرا هر وقت بدانجا میآمدم مجبور بودم که ناهار و شام را تنها صرف کنم. بعضی اوقات او برای مدت یک هفته میرفت بدون آنکه به من خبری بدهد. کمکم شایعاتی درباره او به گوش میرسید.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۴۲
چارلی چاپلین: در جنگ جهانی اول برای مردم سخنرانی و احساساتشان را تحریک میکردم
تاریخ جهاندر میان کسانی که در میدان فوتبال شهر واشنگتن به سخنرانی من گوش میدادند افسر بلندقامتی بود که معاون وزارت دریاداری آمریکا و همان «فرانکلین روزولت» معروف بود.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۴۰
چارلی چاپلین: نیویورک با تمام زرق و برقش نتوانست غم تنهایی را از دلم بزداید
تاریخ جهاناجرای قرارداد کمپانی «میوچوال» از موفقیتهای بزرگ من بود. ثروت زیادی به هم زده بودم و این زمان که در اوج شهرت و موفقیت خود بودم بیش از ۲۷ سال نداشتم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۳۹
چارلی چاپلین: در اوج شهرت، خودم را غرق در تنهایی و اندوه میدیدم
تاریخ جهاننردبانی به قطار تکیه دادند تا من بتوانم از آن بالا رفته و خودم را به مردم نشان دهم. در اینجا هم همان برنامه سابق را مجبور بودم تکرار کنم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۳۸
چارلی چاپلین: پول و شهرت و موفقیت با سرعت به سمت من میآمد
تاریخ جهانقدم دوم شهرت و موفقیت من هنگامی شروع شد که سینماهای مختلف برای خرید و نمایش نسخههای فیلم من هجوم آوردند و کار به جایی رسید که کمپانی مزبور قیمت هر «فوت» فیلم را از ۱۳ سنت به ۲۵ سنت رساند.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۳۷
چارلی چاپلین: من میتوانستم هم بگریانم و هم بخندانم!
تاریخ جهانبعدها فهمیدم که همان روزی که با «مابل» دعوا کردم خیال داشت روز بعد مرا بیرون کند، ولی از اداره مرکزی نیویورک بدو تلگرام کرده بودند که هرچه بیشتر ممکن است از «چارلی» فیلم تهیه کنند زیرا مردم طالب آناند.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۳۶
چارلی چاپلین: مدام با کارگردانها دعوایم میشد/ وسط فیلمبرداری نشستم کف خیابان!
تاریخ جهانقهرمانی را که در نمایشهایم در جلد او میرفتم برای آمریکاییها و حتی خود من هم ناآشنا بود، ولی وقتی که لباس بر تن آن قهرمان میرفت جان میگرفت.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۳۵
چارلی چاپلین: آن روز برای اولین بار لباس و کلاه معروفم را پوشیدم
تاریخ جهانبالاخره به استودیوی «کی استون» رسیدم ولی مشاهده هنرپیشگاه و کارکنانی که از آنجا بیرون آمده و به داخل میرفتند چنان مرا دچار کمرویی و وحشت کرد که مدت دو روز کارم رفتن تا نزدیکی استودیو و قدم زدن در اطراف آن بود و جرأت ورود بدانجا را نداشتم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۳۴
چارلی چاپلین: برای اولین بار در هتلی مجلل اقامت کردم، لباسی خوشدوخت پوشیدم و عصایی به دست گرفتم
تاریخ جهانتصمیم گرفتم که برای یک هفته خود را در زندگی منزه و دلپذیری غرق کنم. پول نسبتا خوبی پسانداز کرده بودم و بر آن شدم که آن را در خوشگذرانی خرج کنم. - چرا نکنم؟ با قناعت و صرفهجویی زندگی کرده و پول پسانداز کرده بودم. چرا حالا قسمتی از آن را خرج نکنم؟
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۳۳
چارلی چاپلین: پیوسته از خودم میپرسیدم که آیا ممکن است دوباره به آمریکا برگردم؟
تاریخ جهاناین کتاب دری تازه را به رویم گشود. ارتداد نویسنده آن، عقیده دیرین مرا درباره بیرحمی مهیب «تورات» در تنزل روح آدمی محکم و تقویت کرد.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۳۲
چارلی چاپلین: تصمیم گرفتیم که مادرمان را در تیمارستان خصوصی بگذاریم
تاریخ جهاندر «سالتلیکسیتی» جراید مملو از اخبار مربوط به دزدی و سرقت بانک بود. مشتریانِ کافهها را سارقین مسلح نقابپوش رو به دیوار نگاه داشته و جیب آنها را خالی میکردند.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۳۱
چارلی چاپلین: زن فالگیر کف دستم را دید و گفت دوره خارقالعادهای در زندگیات شروع میشود
تاریخ جهانلوسآنجلس شهری کثیف و زشت، گرم و آزاردهنده بود که مردمش کمخون و زردچهره به نظر میرسیدند. آب و هوایش گرمتر بود و طراوت سانفرانسیسکو را نداشت.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۳۰
چارلی چاپلین: شهر شیکاگو، زشت و کثیف بود و تئاترهایش حول مسائل جنسی دور میزد!
تاریخ جهاندر طول سفر دورهایمان ویلون و ویولونسل خویش را پیوسته همراه داشتم. از ۱۶ سالگی روزانه ۴ تا ۶ ساعت روی ویولون و ویولونسل مشق کرده بودم. هر هفته درس تازهای از راهنمای موزیک تئاتر فرا میگرفتم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۹
چارلی چاپلین: نزدیک بود که شغل هنرپیشگی را رها کرده و به پرورش خوک بپردازم
تاریخ جهاندستمزد من در هفته ۷۵ دلار بود و ۵۰ دلار آن را مصممانه و مرتب در بانک «مانهاتان» ذخیره میکردم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۸
چارلی چاپلین: در آمریکا مثل کسانی که طاعون گرفته باشند، از ما دوری میکردند!
تاریخ جهاناولین روز ورودم کاملا درمانده بودم. برای من شکنجهای بود که به رستوران بروم و با لهجه انگلیسی خود که به کندی حرف میزدم چیزی دستور دهم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۷
چارلی چاپلین: اولین روزی که قدم به آمریکا گذاشتم
تاریخ ایراناین نیویورک بود. شهری حادثهخیز، گیجکننده و تا حدی ترسناک! ... آسمانخراشهای مرتفع به طور بیرحمانهای مغرور به نظر میرسید و بهراحتی و آسایش مردم معمولی کمتر توجهی داشت.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۶
چارلی چاپلین: نقش اول کمدی برایم در حکم آزمایشی شکنجهبار بود
تاریخ ایرانبعد از آنفولانزا در حالتی توام با ضعف و مالیخولیا دوباره به فکر افتادم و شبی دیرگاه به سوی خانهاش در خیابان «کیمبرول» روان شدم.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۵
چارلی چاپلین: شب افتتاح نمایش کسی نمیتوانست صدایم را بشنود!
تاریخ جهانقرار بود که نمایش خود را در «آکسفورد» مهمترین موزیک هال افتتاح نماییم. بنا بود نمایش ما نمایش اصلی برنامه باشد و اسم من برای نخستین بار بالای نام دیگران نوشته شود.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۴
چارلی چاپلین: مادرِ دختر از پشت سرم فریاد زد: چرا با یک غریبه حرف میزنی؟!
تاریخ جهانپاریس برای من همه چیز بود و هرچه انتظار داشتم در پاریس دیدم. ساعت ۷ بعدازظهر بود. چراغهای کافهها با پرتوی طلایی خویش جلوهایی داشت، میزها که بیرون، در کنار پیادهرو نهاده شده بود لذت زندگی را عرضه میداشت.
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۳
چارلی چاپلین: برای اولین بار شکست عشقی خوردم
تاریخ جهانمیخواستم بدین وسیله او را از زمین بربایم و در آسمان رویاها به پرواز درآورم؛ ولی او همچنان خونسرد و بیتفاوت با دیدگانی حیرتزده به من مینگریست. مخصوصا یکی از جملات من سخت او را حیرتزده کرده بود که میگفتم: «تو الهه انتقام منی!»
-
خودزندگینامهنوشت نابغه سینمای جهان/ قسمت ۲۲
وصف چارلی چاپلین از فصل عاشقی اش/ چشم های دختری به من دوخته شد
تاریخ جهانمیخواستم از خوشحالی گریه کنم ولی نمیتوانستم، عضلات صورتم را جمع کرده و هم کشیدم ولی اشکی از چشمم فرو نریخت. بهکلی خالی از اشک بودم.