علائی: نشست شرم‌الشیخ فرصتی برای ایران نبود/ عنوان «دست دوستی» از طرف ترامپ یعنی جنگ دوم؛ مثل همان سخنان پیشین او درباره یا توافق یا بمباران است

فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه گفت: ما به دنبال اجرا شدن اسنپ‌بک نبودیم بلکه ترامپ از همان دور اول ریاست‌جمهوری خود درپی اجرای آن بود. حتی در دور نخست هم رفت به سازمان ملل تا اسنپ بک را اجرایی کند اما نتوانست.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «حسین علائی» عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین در نشست «آغاز اسنپ‌بک؛ آینده‌های پیش‌رو، مجال‌ها، دشواره‌ها و تصمیمات حیاتی» در پژوهشکدهٔ مطالعات استراتژیک خاورمیانه به تبیین سیاست ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران و رفتارهای متناقض دونالد ترامپ، رئیس جمهور این کشور پرداخت.


بنابر روایت ایرنا، متن کامل سخنان «حسین علائی» در این نشست به شرح زیر است:

مسائل و مشکلاتی که ایران با آن مواجه است، از یک سو مربوط به خود ایران است و از سوی دیگر، به آمریکا و طرف‌های مقابل ما بازمی‌گردد. آن‌ها سیاست‌ها و برنامه‌هایی برای کشور ما دارند که در حال اجرا هستند. بسیاری از امور وجود دارد که ما علاقه‌مند به انجام آن‌ها هستیم، اما در مقابل، آن‌ها نیز نیات خود را برنامه‌ریزی و اجرا می‌کنند.

در این زمینه، چند نکته و واقعیت را عرض می‌کنم. ما می‌توانیم نسبت به خودمان انتقاد داشته باشیم و بررسی کنیم که چه اقداماتی را انجام نداده‌ایم یا باید انجام دهیم، اما از سوی دیگر باید هوشیار باشیم. گاهی برداشت‌های اشتباه در خارج از کشور نسبت به ایران شکل می‌گیرد؛ مانند جنگ ۱۲ روزه که برخی تصور کردند مردم از حمله‌ حمایت می‌کنند، در حالی که ما باید نشان دهیم چنین تصوری نادرست است و ذهنیت‌ها را اصلاح کنیم.

نخستین مسئله مربوط به سخنان اخیر «دونالد ترامپ» است که حتماً شما نیز شنیده‌اید. او گفته است که ایالات متحده از ۲۲ سال قبل برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران برنامه‌ریزی کرده، تمرین انجام داده و تجهیزات نظامی فراهم کرده است. در حالی که ۲۲ سال پیش، ما تأسیسات فوردو، نطنز و اصفهان را نداشتیم، اما آن‌ها برنامه خود را نه برای مذاکره یا تعامل، بلکه برای بمباران تنظیم کرده بودند.

ترامپ ایران را با گزینه «جنگ یا توافق» روبه رو کرد

نکته دوم این است که در دوره ریاست جمهوری ترامپ، او در قبال ایران تنها دو گزینه مطرح کرد: یا بمباران یا توافق؛ حتی از مذاکره سخنی نگفت و تأکید داشت که فقط توافق باید انجام شود. توافق مورد نظر او هم فقط غنی‌سازی صفر بود. او در نهایت نیز همان‌طور که می‌دانید، از برجام خارج شد و زیر تعهدات آمریکا زد. این موضوع سؤال مهمی را مطرح می‌کند: به چه میزان می‌توان به آمریکا و دیگران اعتماد کرد؟

اگر به تاریخ تحریم‌ها نگاه کنیم، آغاز تحریم‌ها علیه ایران مربوط به پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیست، بلکه از زمانی آغاز شد که مردم ایران تصمیم گرفتند سرنوشت خود را در دست بگیرند. تحریم تسلیحاتی آمریکا علیه ایران از ۲۶ دی‌ماه ۱۳۵۷، هم‌زمان با خروج شاه از کشور، آغاز شد. از آن زمان تاکنون، حتی یک فشنگ به ما داده نشده است. سلاح‌هایی را که پیش از انقلاب خریداری کرده بودیم، نه تنها تحویل ندادند بلکه پول آن‌ها را نیز بازنگرداندند.

بر اساس توافق الجزایر، برای آزادی گروگان‌ها، قرار بود حساب‌های مسدودشده ایران آزاد شود. ما حدود ۱۲ میلیارد دلار بابت خرید تسلیحات در زمان شاه پرداخت کرده بودیم که همچنان در آمریکا باقی مانده است. از ۸۰ فروند هواپیمای F-۱۴ خریداری‌شده، ۷۹ فروند تحویل شده بود و یک فروند باقی مانده بود، اما پس از خروج شاه، دیگر اجازه ندادند آن هواپیما وارد ایران شود. کشورهای اروپایی نیز در این زمینه رفتار مشابهی داشتند؛ برای مثال، ما هلیکوپترهایی از ایتالیا خریداری کرده بودیم، اما با پیروزی انقلاب، از تحویل آن‌ها جلوگیری کردند.

بنابراین، بسیاری از تحریم‌ها به دلیل رفتار و اقدامات جمهوری اسلامی نبوده است؛ بلکه آن‌ها سیاستی کلی دارند مبنی بر اینکه کشورها باید با آن‌ها همسو باشند، در غیر این صورت اجازه شکل‌گیری حکومت مستقل در آن کشورها را نمی‌دهند. نمونه‌های متعددی در جهان وجود دارد که این سیاست را تأیید می‌کند. مگر بسیاری از کشورهایی مانند کوبا که تحریم است، سلاح هسته‌ای دارد. در نتیجه، ما باید با دقت بیشتری به برخی واقعیت‌ها توجه کنیم و در حوزه سیاست خارجی و تصمیم‌گیری‌های داخلی پیشنهادهای دیگر و بهتری ارائه دهیم. البته باید بررسی کنیم که آیا ما آغازگر این وضعیت بوده‌ایم یا آن‌ها.

بنابراین، بسیاری از تحریم‌ها به دلیل رفتار و اقدامات جمهوری اسلامی نبوده است؛ بلکه آن‌ها سیاستی کلی دارند مبنی بر اینکه کشورها باید با آن‌ها همسو باشند، در غیر این صورت اجازه شکل‌گیری حکومت مستقل در آن کشورها را نمی‌دهند. نمونه‌های متعددی در جهان وجود دارد که این سیاست را تأیید می‌کند.

در نتیجه، ما باید با دقت بیشتری به برخی واقعیت‌ها توجه کنیم و در حوزه سیاست خارجی و تصمیم‌گیری‌های داخلی پیشنهادهای بهتری ارائه دهیم. البته باید بررسی کنیم که آیا ما آغازگر این وضعیت بوده‌ایم یا آن‌ها.

طراحی برجام به گونه‌ای بود که در عمل، همه اختیارات اصلی در دست طرف‌های مقابل باقی ماند

مهم‌ترین اتفاق در سال‌های اخیر، «برجام» بود. معنای برجام این است که ایران اعلام کرد: شما نگران فعالیت‌های هسته‌ای ما هستید، ما نگرانی شما را برطرف می‌کنیم. قدرت‌های بزرگ نیز در شورای امنیت سازمان ملل به عنوان طرف مذاکره نشستند و توافق‌نامه را امضا کردند. من گرچه با برجام موافقم و دوست داشتم ادامه یابد، اما طراحی برجام به گونه‌ای بود که در عمل، همه اختیارات اصلی در دست طرف‌های مقابل باقی ماند.

در این توافق، نخست غنی‌سازی ایران محدود شد و سپس بیشترین میزان نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در میان کشورهای دنیا بر ایران اعمال گردید، به‌گونه‌ای که ۲۵ درصد از کل بازرسی‌های آژانس در ایران انجام می‌شود. ایران همچنین مجبور شد پروتکل الحاقی را بپذیرد.

از سوی دیگر، تحریم‌ها نه برداشته شدند، بلکه صرفاً تعلیق شدند؛ آن‌هم به شرط امضای مجدد رئیس‌جمهور آمریکا در هر شش ماه، به این معنا که ادامه یا توقف تعلیق، کاملاً در اختیار ایالات متحده قرار دارد. علاوه بر این، در برجام سازوکاری به نام «مکانیسم ماشه» پیش‌بینی شد که بر اساس آن، هر یک از شش کشور عضو در صورت تشخیص عدم پایبندی ایران، می‌توانند تعهدات خود را لغو کرده و تحریم‌ها را بازگردانند.

برجام برای چه بود؟ برای این بود که تحریم‌ها برداشته شود و ایران بتواند مثل یک کشور عادی زندگی و کار کند. حالا ببینید در مقابل، آن‌ها چه سازوکاری برای ما درست کردند. همین برجام را خودشان پیشنهاد دادند، گفتند امضا کنید، ما هم امضا کردیم، همه‌شان هم تأیید کردند. حالا اینکه ترامپ آمد و گفت، به من ربطی ندارد و قرارداد اوباما است.

آمریکا پس از برجام حتی یک هواپیما را به ایران تحویل نداد

واقعیت این است که حتی در آن دو سال هم اروپا هیچ قرارداد موثری با ما نبست. ۳۰۰ هواپیما حرف است. من خودم در یکی از شرکت‌های هواپیمایی بودم و با آمریکایی‌ها قرارداد بستیم، ولی حتی یک هواپیما را حاضر نشدند تحویل بدهند. هیچ‌چیز عملی نشد. برجام فقط یک اثر روانی داشت که فضا را کمی به نفع ایران تغییر داد، اما از نظر واقعی، نقل‌ و انتقال پول حتی در همان زمان هم انجام نمی‌شد.

یک خاطره بگویم تا روشن‌تر شود. ما هواپیمای بوئینگ داشتیم و طبق مقررات، این هواپیما باید به‌طور منظم سرویس فنی شود. بعد از برجام، تحریم‌ها تعلیق شده بود. با مسئولان مربوطه صحبت کردیم که اجازه سرویس بدهند. گفتند از نظر فنی و حقوقی مشکلی نیست، تحریم برداشته شده، ولی از نظر مالی نمی‌توانیم از شما پول دریافت کنیم. چون بانک‌ها هنوز اجازه مبادله مالی با ایران را نداشتند. مبلغ هم خیلی بالا نبود، حتی برای پرداخت هزار دلار هم گفتند باید از مسیر بانکی انجام شود و چون بانک‌ها همکاری نمی‌کردند، نمی‌توانستیم هیچ کاری بکنیم. رفتارشان با ما همیشه همین‌طور بوده است.

مگر وقتی اسرائیل جنوب لبنان را اشغال کرد، ایران نقشی داشت؟

در ظاهر می‌گویند شما نباید دنبال قدرت‌سازی باشید، قدرتی که ما نتوانیم آن را مهار کنیم. ما باید هر لحظه تصمیم گرفتیم شما را مهار کنیم بتوانیم. ما کاری به آن‌ها نداشتیم. مگر وقتی اسرائیل جنوب لبنان را اشغال کرد، انقلاب اسلامی روی داده بود؟ آن زمان که شاه در ایران حکومت می‌کرد، اسرائیلی‌ها رفتند و ارتش جنوب لبنان را درست کردند. زندان معروفی هم در آن منطقه ساختند به نام «خیام»، که یکی از بدترین و کثیف‌ترین زندان‌های اسرائیل بود و در دنیا به شکنجه‌هایش معروف بود.

امروز هم همان رفتار ادامه دارد. اسرائیل زندان‌هایی در کرانه باختری دارد و فلسطینی‌ها را در همان سرزمین‌ها زندانی می‌کند. همین چند روز پیش، در تبادل اسرا دیدید که زندان‌های اسرائیل کجا بود؟ نه در سرزمین‌هایی که یهودیان زندگی می‌کنند، بلکه در مناطق اشغالی. آن زمان هم که حزب‌الله و حماس و جمهوری اسلامی وجود نداشت.

اسرائیل همیشه به‌دنبال طرح «از نیل تا فرات» بوده است. همین دیروز، زنی که مسئول شهرک‌سازی‌های یهودی است، در مصاحبه‌ای به انگلیسی گفت: «ما فلسطین را به رسمیت نمی‌شناسیم. از فرات تا اینجا، سرزمین ماست.» یعنی آن‌ها هدف‌هایشان بسیار فراتر از آن چیزی است که ما تصور می‌کنیم.

اسرائیل به دنبال تجزیه ایران است/ باید دید منظور ترامپ از دراز کردن دست دوستی به سمت ایران چیست؟

ما فکر می‌کنیم وقتی شعار «مرگ بر اسرائیل» می‌دهیم، آن‌ها تحریک می‌شوند، در حالی که خودشان سال‌هاست آشکارا می‌گویند می‌خواهند ایران را نابود کنند. نتانیاهو سال‌هاست می‌گوید: «می‌خواهم سر مار را بزنم»، یعنی ایران. حتی قبل از او هم بسیاری از سیاستمداران صهیونیست گفته‌اند ایران کشوری بزرگ است و صرفنظر از اینکه چه نظامی بر آن حاکم است، باید کوچک شود، در حالی که اسرائیل کوچک است و باید بزرگ شود.

این نگاه آن‌هاست، ربطی به شعارهای ما ندارد. وقتی کسی آشکارا دشمنی می‌کند، مگر در دعوا می‌شود از گل و بلبل حرف زد؟ ما فقط واکنش نشان داده‌ایم. الان هم ترامپ، بعد از آن‌همه اقدام علیه ایران، از جمله ترور قاسم سلیمانی و دانشمندان هسته‌ای، آمده و در کنست اسرائیل گفته: «من همان کسی هستم که ایران را بمباران کردم، من همانم که فرماندهان ایرانی را کشتم.» حالا دوباره می‌گوید: «من دست دوستی به سوی ایران دراز می‌کنم.» باید دید منظورش چیست. من از این جمله او وحشت کردم.

به‌نظر من، او دوباره حرف از جنگ می‌زند. عنوان «دست دوستی» یعنی جنگ دوم؛ مثل همان سخنان پیشین او درباره یا توافق یا بمباران است. یعنی می‌خواهند ایران خودش امضا کند که دیگر غنی‌سازی و برنامه هسته‌ای ندارد، همان مقدار از غنی‌سازی را که با بمباران نتوانستند از بین ببرند، از ایران بگیرند. یا اسرائیل را به رسمیت بشناسد. ترامپ مسائل را به ایران دیکته می‌کند و مسئله ما نیستیم، ما خیلی تلاش می‌کنیم. مگر ایران اسنپ بک می‌خواست؟ این تصمیم را شخص ترامپ گرفته بود و اروپایی‌ها صرفاً در حاشیه‌ این روند حرکت می‌کردند.

اروپا عملاً به‌عنوان بازوی اجرایی سیاست‌های آمریکا عمل می‌کند

یکی از خطاهای ما نیز همین بود که تصور کردیم اروپا دارای استقلال رأی و شخصیت سیاسی جدا از ایالات متحده است؛ در حالی که تجربه نشان داد اروپا عملاً به‌عنوان بازوی اجرایی سیاست‌های آمریکا عمل می‌کند. آن‌ها همان مسیر را دنبال کردند تا بهانه‌ای برای اجرای سازوکار بازگشت تحریم‌ها فراهم کنند.

آقای دکتر پزشکیان در سفر خود به سازمان ملل متحد با امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، گفت‌وگو کرده بود و در آن دیدار، مکرون پذیرفته بود اما آمریکا طبق گفته خودشان اجازه نداده بود. یکی از این موارد، موضوع آزادی زندانیان دوطرف بود، ما زندانی آن‌ها را آزاد کردیم اما آن‌ها زندانی ایرانی به نام مهدیه اسفندیاری را که به‌دلیل حمایت از مردم فلسطین بازداشت شده بود، ازاد نکردند. طبق توافقات صورت‌گرفته، قرار شد این خانم از زندان به محلی در داخل شهر منتقل شود و تحت نظارت محدود قرار گیرد، اما با وجود پذیرش اولیه از سوی ایران، طرف فرانسوی به تعهد خود عمل نکرد و تاکنون آزادی یا حتی انتقال او تحقق نیافته است. این نمونه‌ای روشن از فاصله‌ میان گفتار و رفتار در سیاست غربی است؛ آن‌ها سخن از تعامل می‌گویند اما در عمل، گامی در جهت اعتمادسازی برنمی‌دارند.

تلاش یک‌طرفه‌ ایران برای گفت‌وگو، تنها نیمی از مسیر است

با این همه ما هیچ‌گاه به‌دنبال درگیری یا جنگ نبوده‌ایم. هدف جمهوری اسلامی ایران، حل مسائل از طریق گفت‌وگو است. اما این واقعیت را نیز باید پذیرفت که گفت‌وگو زمانی به نتیجه می‌رسد که دو طرف آن را بخواهند. تلاش یک‌طرفه‌ ما، تنها نیمی از مسیر است. رفتار ترامپ در جلسات، در نیویورک و در همین نشست شرم‌الشیخ شاهانه است. تصاویر و فیلم‌های منتشرشده از دیدارهای او در نیویورک یا مراسم اخیرش در شرم‌الشیخ، به‌خوبی نشان می‌دهد که او هنوز با همان ذهنیت «شاهانه» عمل می‌کند.

در چنین شرایطی، رئیس‌جمهور برای چه باید حاضر شود؟ حاضر شود تا تحقیر شده و بازگردد؟ آیا این فرصت بود برای ایران؟ این بازی برای تحقیر ایران بود تا اعلام کنند ما ایران را به پای میز کشاندیم.

آمریکا و اسرائیل بر این باورند که بسیاری از مسائل را می‌توان با زور حل کرد

می‌خواهم یک استراتژی را برای شما بازگو کنم: استراتژی آمریکا و اسرائیل کلاً چیست؟ اگر به این استراتژی توجه نکنیم، دچار خطا می‌شویم؛ آن‌گاه به‌جای این‌که بگوییم «علیه آمریکا و اسرائیل» و پرسشگر باشیم که «چرا این‌طور رفتار می‌کنید؟ چرا جنگ‌طلبید؟ چرا ملت‌ها را دائم می‌خواهید بکشید؟ چرا ۷۰ هزار نفر را در غزه کشتید و ۱۰ هزار نفر را زیر آوار دفن کردید؟ چرا این کارها را می‌کنید؟» ما به خودمان و مسئولین داخلی‌ خود انتقاد کنیم. مسئله این است که استراتژی آمریکا و اسرائیل چیست؟

آمریکا و اسرائیل معتقدند هر کاری را که می‌توان با زور حل کرد؛ نباید با مذاکره حل کرد. این آتش‌بس در غزه را دو سال پیش هم حل کنند. مسئلهٔ غزه را با مذاکره حل کنند، چرا نکردند، چون آن‌ها می‌گویند: «ما سلاح و قدرت و امکانات داریم پس نابود می‌کنیم» و هیچ‌کس هم به آن‌ها پاسخ نمی‌دهد. تمام غزه را تخریب کردند، این ملت را آواره کردند، غذای مردم را قطع کردند، آب را قطع کردند، بسیاری را کشتند. ترامپ هم با افتخار رفته آنجا و از این کشتار مردم غزه حرفی نمی‌زند؛ افتخارش این است که گفته: «من چند نفر اسیر را آزاد کردم.» اگر نتانیاهو می‌خواست اسرای خود را آزاد کند، از پارسال می‌توانست توافق کند. حماس هم که می‌گفت موافق است که توافقی صورت گیرد اما آن‌ها معتقدند تا زمانی که جنگ ادامه دارد و نتیجه می‌دهد باید پیش رفت.

آن‌ها آنقدر ادامه دادند که به این نتیجه رسیدند که در صورت ادامه آخرین نفرات زنده اسرا هم کشته خواهند شد. حماس اسیری را نکشت، همه اسرایی که کشته شدند، در بمباران‌های اسرائیل جان باختند. از سوی دیگر می‌خواستند که دو میلیون و سیصد هزار نفر را از غزه بیرون کردند؛ این مردم کشته شدند یا گرسنگی و تشنگی کشیدند و جای امنی برایشان فراهم نشد اما در سرزمین خود ماندند.

ترامپ پارسال در روزهای ابتدایی ریاست‌جمهوری‌اش نگفت که می‌خواهیم غزه را به یک قمارخانهٔ بزرگ و ساحل‌ تبدیل کنیم و مردم غزه را هم به کشورهای دیگر بفرستیم؟ مگر حرف‌هایی از این دست نزدند. این حرف‌ها بی‌دلیل نبود؛ هر حرفی که ترامپ و نتانیاهو می‌زنند، برای آن پیوست اجرایی در نظر گرفته می‌شد و عملیات نظامی پیش‌بینی می‌کردند. نظامی‌ترین دولت‌های جهان آمریکا و اسرائیل هستند و اسرائیل خود را پادگان نظام تمام‌عیار می‌داند و جز عملیات نظامی، وظیفهٔ دیگری برای خود قائل نیستند.

با این‌حال، وقتی دیدند استفادهٔ صرف از زور نتیجه نداد، در نهایت اعلام آتش‌بس کردند. شما فکر می‌کنید اگر اسرائیل تصور می‌کرد می‌تواند در جنگ دوازده روزه به نتیجهٔ قطعی برسد، جنگ را قطع می‌کرد؟ قطعاً نه.

اسرائیل جنگ با ایران را تمام کرد، چون موشک وسط تل‌آویو خورد. از سوی دیگر حضور مردم پشت مقاومت باعث شد که ادامه ندهند. ما از خدا می‌خواهیم جنگ نباشد. مگر آقای پزشکیان از همان ابتدا نگفت که مسائل را حل کنیم؟ چرا نیامدند مسئله را حل کنند و به‌جای آن شمشیر کشیدند؟ این دولت که می‌خواست مسائل را حل کند، تلاش‌هایش را انجام داده بود؛ مذاکره هم جریان داشت، اما این رفتارها ادامه یافت.

نباید اجازه دهیم جنگ رخ دهد

بنابراین هر موضوعی دو سویه دارد، یک سوی آن مهم است و سوی دیگر نیز مهم است. اگر ما طرف مقابل را نشناسیم، فقط خود را زیر سؤال می‌بریم. ما می‌خواهیم آن‌ها نمی‌خواهند. ترامپ در زمان جنگ دوازده روزه، روز دوم خواستار تسلیم بدون قید و شرط شد، به این معنا، شما رها کنید و بروید و ما حاکم شویم. آن‌ها پسر شاه را زین کردند و حتی می‌خواستند شبیه امام خمینی (ره) از پاریس به ایران پرواز دهند. فکر می‌کردند هرکس از پاریس بیاید مردم برایش فرش قرمز پهن می‌کنند. اما از نظر مردم ایران هرکس که به اسرائیل نزدیک شود، مثل دستمال نجس باید دور انداخته شود.

آن‌ها الان هم این رویکرد خود را رها نکرده‌اند. پس ما باید قدرت داشته باشیم و آمریکا هم در پی از بین بردن قدرت ماست اما نه فقط قدرت نظامی. ما باید با دنیا تعامل کنیم و دیپلماسی را در بالاترین سطح به کار ببریم؛ از هر فرصتی استفاده کنیم و تمام تلاش‌مان را به‌کار گیریم تا آن‌ها نتوانند با ما وارد جنگ شوند. آن‌ها می‌خواهند بجنگند؛ اما ما نباید اجازه دهیم جنگ رخ دهد. باید این اقدامات انجام شود؛ باید مردم راضی باشند.

باید تولید قدرت را در همهٔ عرصه‌ها دنبال کنیم

ما به دنبال اجرا شدن اسنپ‌بک نبودیم بلکه ترامپ از همان دور اول ریاست‌جمهوری خود درپی اجرای آن بود. حتی در دور نخست هم رفت به سازمان ملل تا اسنپ بک را اجرایی کند اما نتوانست. اکنون به قدرت رسیده و روسای برخی از کشورها هم مانند ملیجک رفتار می‌کنند و او را نامزد جایزه صلح نوبل می‌دانند. آنچه در شرم‌الشیخ روی داد واقعا مسخره بود. ترامپ مانند شاهان رفتار می‌کرد.

ما باید در همهٔ عرصه‌ها قدرت‌سازی کرده و از سوی دیگر اسرائیل و آمریکا را از جنگیدن مایوس کنیم. این زمانی امکان‌پذیر است که حرف‌هایی را که می‌زنیم نه علیه خودمان که علیه این جنایتکاران جهانی باشد که بر بشر حاکم شده‌اند. ما درپی جنگ نیستیم آن‌ها هستند.

به‌نظر من، این دو راه خروج از بحران است و ما می‌توانیم و در این مسیر موفق می‌شویم. من به آنچه می‌گویم یقین دارم. در جنگ با صدام نیز، در هفتهٔ اول جنگ او می‌خواست کار را تمام کند؛ آیا فکر می‌کنید صدام جنگ کرد تا شکست خورد؟ صدام جنگ کرد که خوزستان و جزایر ما را تسخیر کند و معاهدهٔ ۱۹۷۵ را لغو نماید. ترامپ و اسرائیل هم در جنگ ۱۲ روزه آتش‌بس اعلام کردند چون مردم اجازه ندادند آنان موفق شوند.

چرا صرفا اسرائیلی‌ها باید از منظر برخی‌ها «انسان» محسوب شوند

ما باید به آن‌ها نشان دهند که از این مسیر به نتیجه نخواهند رسید. بیایید پای میز مذاکره بنشینیم، با ایران تعامل کنیم و از جنگ با ایران اجتناب ورزیم. بیایید روش و سیاست برخورد با همه‌ ملت‌ها را تغییر دهیم و نسبت به ایران نیز همین رویکرد را اتخاذ کنیم. اجازه دهید در فلسطین دولت تشکیل شود و مردم آنجا هم مانند سایر انسان‌ها زندگی کنند.

چرا از نظر شما فقط باید اسرائیلی‌ها انسان باشند و حق هر نوع اقدامی را داشته باشند؟ و فلسطینی‌ها حق نداشته باشند حکومت یا دولتی داشته باشند و در محاصره کامل زندگی کنند؟ قبل از طوفان‌الاقصی، آیا مردم غزه زندگی داشتند؟ غزه مانند زندانی سرباز بود که به تعبیر خود غربی‌ها مردم در محاصره زندگی می‌کردند. اجازه بدهند که مردم جهان زندگی کرده و بر سرنوشت خود مسلط باشند.

۲۹۲۱۸

کد خبر 2129310

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین