محمدحسن نجمی؛ پدر دست در دست دخترش وارد قسمت زنانه سالن عروسی میشود؛ یک دختربچه جلوی آنها راه میرود و برگ گلهای سفید و قرمز را جلوی پای آنها میریزاند. طاق و طراحی سالن نشان از یک مکان مجلل و اعیانی دارد که احتمالا هر کسی نمیتواند آنجا مراسمش را برگزار کند. پدر و دختر آرام آرام به راه خود ادامه میدهند و در پس آنها، تور عروس. پدر عروس سرش را پایین انداخته و در عین حال با حضار سلام و علیک نیز میکند؛ همه جلوی پای پدر عروس بلند میشوند و احترام خاصی برای او قائل هستند. زنان بعضا حجاب دارند و بعضا بدون حجاب هستند؛ مانند هر زنی که به مراسم عروسی میرود.
دامادِ منتظر، در انتهای فرش قرمز ایستاده است؛ پدر و دختر وقتی به داماد میرسند، پدر دست دخترش را در دست داماد میگذارد و عروس چند بار دستان پدرش را میبوسد.
تا اینجای کار یک مراسم عروسی عادی است؛ مراسمی مجلل در یکی از گرانترین هتلهای ایران. با این وجود، باز هم نمیتوان آن را غیر عادی خواند.
اما وقتی غیرعادی میشود که پدر عروس از مقامات عالی نظام و دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی باشد؛ اینجا دیگر قضیه متفاوت میشود. پدر، علی شمخانی است و عروس فاطمه شمخانی یا به روایتی ستایش شمخانی.
با انتشار ویدئوی عروسی دختر علی شمخانی، بخش عمده فضای مجازی مشغول این موضوع شد؛ از عروسی مجلل در گرانتربن هتل تا حضور دبیر سابق شورایعالی امنیت ملی در بخش زنانه که بسیاری از حضار حجاب مدنظر و مناسب از نظر حاکمیت را نداشتند؛ و ابعاد دیگر این ماجرا که در مجموع انتقادات زیادی را برانگیخت.
اما دراین میان برخی کاربران به گمانهزنی درباره عامل یا عاملان انتشار این ویدئو پرداختند. به عبارت دیگر مظنونین و افراد و گروههای در مظان اتهام انتشار این ویدئو، تعداد زیادی هستند که عمدهترین آنها به ۸ مورد منتهی میشود.
البته که هیچ مدرک و سندی درباره طیفهای در مظان، به دست نیامده یا لااقل رسانهای نشده است؛ بنا بر این آنچه گفته میشود بر اساس گمانهزنی برخی ناظران و همچنین اتهامزنیهای نیروهای سیاسی که طرفهای مقابل است.
اولین مظنون؛ موساد
از منظر برخی رسانهها و ناظران و بعضا روایتهای رسمی، سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل یا همان موساد، اصلیترین متهم این داستان است. آنهایی که اسرائیل را متهم به این اقدام میکنند، معتقدند ازین جهت میتواند کار اسرائیل باشد که آنها در حمله ایذایی بامداد ۲۳ خرداد به فرماندهان نظامی،علیرغم هدف قرار دادن شمخانی در پنتهاوس محل سکونتش، نتوانستند عملیات ترور شمخانی را موفقیتآمیز به پایان برسانند و او تنها جراحات سطحی برداشت. معتقدان به فرضیه اسرائیل تاکید دارند حالا که عملیات حذف فیزیکی شمخانی به نتیجه نرسیده،اسرائیل میخواهد با ترور شخصیت دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی، او را هدف قرار دهند.

از میان روایتهای رسانههای اصولگرا و غیراصولگرا و همچنین چهرههای مرتبط با حاکمیت و البته خود علی شمخانی چنین برمیآید که همگی بیشتر بر همین سناریو اشتراک نظر دارند و گویا علاقه بیشتری مبنی بر غالب بودن این روایت وجود دارد.
اتهامزنیهای سازمان یافته به حسن روحانی
رسانهها در این ماجرا هر کدام سناریویی را مدنظر قرار دادند اما کیهان در واکنش، سقلمهای هم به حسن روحانی زد و به زبان بیزبانی، رئیسجمهوری اسبق و تیم او را جزو متهمین انتشار فیلم عروسی شمخانی قرار داد. کیهان در بخشی از مطلب منتشرهاش، با اشاره به مخالفت شمخانی با احیای برجام آورده است: «این رفتار ملی، مورد بغض روحانی و ظریف و جبهه اصلاحات قرار گرفت که مدعی بودند نباید در برابر گستاخی و تهاجم فزاینده غرب کاریکرد. انفعال آلوده به نفوذ را میتوان علت اصلی جرأت دشمن در خیانت به مذاکرات و حمله به ایران دانست.»
در بخش دیگری نیز به ادعای اخیر شمخانی درباره مطلع بودن روحانی از ماجرای هواپیمای اوکراینی از همان روز اول حادثه میپردازد و با ادعای «واقعی بودن» سخنان شمخانی نوشت: «این روایت واقعی، عصبانیت و پرخاش برخی مدعیان اعتدال و اصلاحات را به دنبال داشت.»
از سوی دیگر، در کنار اتهامزنی ظریفِ کیهان به روحانی،حسابهای کاربری نزدیک به اصولگرایان در شبکههای اجتماعیبخصوص ایکس(توییتر سابق) به شدت روی این گزاره که کار، کار روحانی است مانور میدهند. آنها که تا پیش از این اتفاق، بابت پاسخ محمدجواد ظریف وزیر خارجه اسبق به اتهامزنیهای سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در رابطه با اسنپبک شاکی و ناراحت بودند، باز هم فرصتی برای حمله به ظریف و روحانی پیدا کردند.
حسابهای کاربری که از حامیان چهرههای اصولگرا هستند، با توسل به توییت حسامالدین آشنا که نوشته بود «دهان روحانی و ظریف را باز نکنید. همه ضرر میکنند» سعی دارند انتشار ویدئوی عروسی را به طیف روحانی ربط دهند. این در حالیست که توییت آشنا به ماجرایتنش لفظی میان لاوروف و ظریف اشاره داشت و خطاب به نیروهای سمپات روس در ایران بود؛ همانهایی که پس از پاسخ ظریف به لاوروف در اقدامی که سازماندهی شده بنظر میرسید، به شدت به ظریف و روحانی حمله کردند و با استناد به سخنان وزیر خارجه روس، خواستار محاکمه رئیس جمهوری و وزیر خارجه اسبق ایران شدند.
در ادامه همین فضا که به حذف نیروهای میانهرو و طرفدار مذاکره با غرب منتهی میشود، دور جدیدی از اتهامزنی بابت عروسی دختر شمخانی آغاز شده است. هرچند اختلافات روحانی و شمخانی به دور دوم ریاست جمهوری روحانی و مخالفتهای شمخانی با احیای برجام بازمیگردد، اما با این حال یک منبع در دفتر روحانی این فضاسازیها را «کثیف» ارزیابی و به شدت این اقدام را محکوم کرد.
اختلافات این دو وقتی بیشتر مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت که خبرهایی از کارتل نفتی حسین شمخانی پسر علی شمخانی معروف به «هکتور» بر سر زبانها افتاد و گفته شد که «هکتور» بخش قابل توجهی از فروش نفت ایران در دوره تحریمهای جاری را در اختیار دارد؛ پس از انتشار این خبرها بود که مخالفت شمخانی با احیای برجام در منظر افکار عمومی رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. چرا که بسیاریبر این عقیده هستند که اگر تحریمها رفع میشدند، دیگر نیازی به چنین ناوگانهایی برای دور زدن تحریمها نبود؛ روی این حساب بود که اختلافات میان روحانی و شمخانی عمیقتر و عیانتر شد.
به هر شکل با توجه به اینکه هنوز ۱۰ روز از ادعای اخیر شمخانی و اتهامزنیاش علیه روحانی نگذشته، با هر متر و معیاری چنین هجمهای از سوی فرد مورد اتهام غیرمنطقی است.
مظنونین همیشگی؛ روسها
اما از میان هجمههای اخیر نیروهای اصولگرا به حسن روحانی و ظریف خصوصا پس از پاسخ ظریف به وزیر خارجه تقریبا مادامالعمر روسها، میتوان به یک مظنون دیگر هم شک برد؛ روسها!
سنت و خط قرمز دیرینه روسها، ارتباط مناسب ایران با غرب است؛ و این خط قرمزشان مربوط به یک دهه و دو دهه نیست؛ سالهای سال است که راهبردی نانوشته در سیاست خارجی مربوط به همسایگان روسهاست.
اجرای این سیاست روسها در هر زمانی به اقتضای شرایط، تغییر میکند. در دهه اخیر و بخصوص پس از روی کار آمدن نیروهای میانهرو در تهران یعنی حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ روسها احساس خطر کردند؛ از این لحاظ که وقتی نیروهای میانهرو و اصلاحطلب در ایران عنان کار دولت را در دست میگیرند، روسها خواب خوش ندارند؛ چرا که امکان برقراری روابط با غرب شامل اروپا و آمریکا بالا میرود.
در زمان روحانی این روابط مساعد با غرب در مذاکرات منتهی به توافق هستهای برجام پایهریزی شد و با امضای برجام، روسها بیش از هر زمان دیگری احساس خطر کردند. از همین رو آنها علاقه زیادی به کارشکنی در پل ارتباطی ایران و غرب یعنی برجام داشتند.
گفتههای جواد ظریف درباره کارشکنی روسها پیش از اجرای برجامدر دی ماه ۹۴ گواهی بر این ادعاست؛ وزیر خارجه وقت ایران در اظهاراتی غیرمستقیم، حمله به سفارت سعودی در تهران چند روز پیش از آغاز اجرای برجام را بیربط به روسیه ندانسته بود: «وقتی برجام امضا شد روسیه در هفته آخر برجام حداکثر تلاش خود را کرد که برجام به نتیجه نرسد و همانطور که می بینید در آن عکس معروف نیز وزیر خارجه روسیه نیست».
اما این موضوعات چه ارتباطی با انتشار ویدئوی عروسی دختر شمخانی دارد؟
چند روز قبل از این اتفاق، ادعای شمخانی درباره اطلاع روحانی از علت حادثه هواپیمای اوکراینی از همان روز اول، محل مناقشهای میان نیروهای تندرو و طیف میانهرو و اصلاحطلب شد و این نیروها سعی کردند با استناد به ادعای شمخانی، حسن روحانی را زیرضرب ببرند و در افکار عمومی بابت این موضوع تخریب کنند.
اما از سوی دیگر چند روز بعد از فعال شدن مکانیسم ماشه، سرگئی لاوروف در اظهاراتی ظریف را مقصر مکانیسم ماشه معرفی کرد؛ سخنانی که بعد از حدود ۱۰ سال بیان میشد و آن هم در زمانی که به خودی خود، نیروهای میانهرو از سوی تندروها بابت اسنپبک و برجام زیرضرب بودند. جواد ظریف هم ادعاهای لاوروف را بی پاسخ نگذاشت و اسنپبک را توطئه روسها دانست؛ همین پاسخ ظریف مانند بنزینی شد بر آتش تندروها؛ که چرا چنین سخنانی بیان کرده و سبب ناراحتی روسها شده است! از نظر آنها ظریف میبایست سکوت میکرد و اجازه میداد لاوروف بصورت یکطرفه حرف بزند!
به عبارت دیگر تا پیش از انتشار ویدئوی عروسی دختر شمخانی، نیروهای تندرو اعم از امپراتوری رسانهای و پیاده نظامشان در فضای مجازی درحال ریختن آتش بر سر ظریف و روحانی بودند و خواسته یا ناخواسته در راستای منویات روسها یعنی حذف نیروهای میانهرو و طرفدار تعامل با غرب عمل میکردند.
در این بین، با سخنان شمخانی علیه روحانی، انتشار ویدئوی عروسی معروف، توانست محمل جدیدی برای اتهامزنی به حسن روحانی و همراهانش باشد؛ که برای انتقامجویی از آن سخنان دست به انتشار این ویدئو زدهاند.
به عبارت سادهتر، وقتی نیروهای تندرو در حال اجرای عملیات حذف و زیرضرب بردن روحانی و ظریف بودند، انتساب اتهامی تازه به آنها، در افکار عمومی خط جدیدی از ضربه زدن به روحانی و ظریف را باز میکند که در ادامه همان منویات روسهاست؛ به زبان دیگر، عوامل روسها با انتشار ویدئوی عروسی دختر شمخانی، خواستهاند برای نیروهای میانهرو در لوای انتقام از شمخانی، پاپوش جدیدی بدوزند تا کاتالیزوری برای روند حذف میانهروها از سیاست ایران باشد و با حذف آنها طرفداران تعامل با غرب در ایران دست پایین را داشته باشند تا خیال روسها از این بابت کمی راحت شود.
رقبایی از جنس کاسبان تحریم
تا اینجای کار مظنونان همه سیاسی هستند؛ اما دو مظنون اقتصادی هم در کار است.
نخستین آنها رقبای تجاری خانواده شمخانی هستند. حسین شمخانی یا همان هکتورِ خارجیها، بنا بر اخبار غیررسمی از دست اندرکاران فروش نفت ایران در دوره تحریمهای بعد از خروج آمریکا از برجام است. از سوی دیگر در دوران پیش از برجام هم افراد و گروههایی بودهاند که این وظیفه را داشتهاند؛ وظیفهای که تجار نفتی و سرمایهداران برای کسب امتیاز آن اصطلاحا سر و دست میشکنند تا بتوانند سهمی از دور زدن تحریمها داشته باشند؛ البته که به این افراد بیشتر «کاسبان تحریم» برازنده است تا دورزنندگان آن! به هر شکل، تجارت در چنین سطوحی که رقبا هم از کاسبان تحریم هستند، خطرات خاص خود را دارد؛ و شاید یکی از خطرات چنین تجارتهایی که پشت پرده شکل میگیرد و به شدت غیرشفاف هستند، تسویه حسابهای مافیایی با انگیزههای اقتصادی هم اتفاق بیفتد.
کارتلهای نفتی خارجی؛ مظنونین جدید
گروه دومی که شاید با انگیزه اقتصادی و توسیه حساب مالی دست به چنین اقدامی زده باشند، رقبای خانواده شمخانی در فروش نفت در بازارهای جهانی است. مهمترین رقبای آنها در فروش نفت تحریمی، در سالهای اخیر روسها هستند؛ هرچند که بنا بر خبرهای غیررسمیحسین شمخانی دستی هم بر آتش فروش نفت روسیه در دوران تحریم بعد از جنگ اوکراین دارد. از همین رو دور از ذهن نیست که کارتلهای اقتصادی بینالمللی در همان زمینه فعالیت دارند، خواسته باشند با عواملی در داخل، چنگ و دندانی برای رقبای ایرانیشاننشان داده باشند.
تندروهای داخلی؛ صاحب سبک در این زمینه
یکی دیگر از طیفهایی که ممکن است دستی در این اقدام پاپاراتزی داشته باشد، تندروهای داخلی است. آنها اصلا دل خوشی از شمخانی ندارند؛ نمایندگان نزدیک به این طیف چندین مرتبه از تریبونهای گوناگون خواستار رسیدگی به اموال خانواده شمخانی شدهاند و مشخصا از منشأ پولهایی که تبدیل به چندین نفتکش شمخانیها شده، پرسیدهاند. برخی از جریانات تندرو پیش از این هم در معرض اتهامات مشابهی قرار گرفتهاند؛ اتهاماتی که اتفاقا آنها هم تسویه حساب از طریق زن و بچه و خانواده طرف مقابلشان بوده است؛ چند سال پیش وقتی ویدئو و تصاویر و مدارک سفر به استانبول و خریدخانواده محمدباقر قالیباف در شبکههای اجتماعی بر سر زبانها افتاد، پس از آنکه گرد و خاک ناشی از خشم مردم از تفاوت حرف و عمل مسئولان کمی فروکاست، برخی به منشأ منتشرکنندگان و تامین کنندگان دیتای مورد استفاده در رسوایی مشهور به «سیسمونی گیت»پرداختند؛ آنها معتقد بودند که طیفی از اصولگرایان که در مجلس با قالیباف سرشاخ شدهاند، با چنین افشاگریای خواستهاند روحیه اشرافیگری قالیباف و خانوادهاش را در معرض عموم قرار دهند؛ همانطور که پیش از انتخابات مجلس دوازدهم نیز انتشار فهرست سفرهای یکی از پسران قالیباف و رسوایی مربوط به درخواست اقامت دائم کانادا پسر قالیباف در فضای خبری سر و صدای زیادی به پا کرد.
الگوریتم انتشار ویدئوی عروسی شمخانی تقریبا شبیه به مورد خانواده قالیباف در ماجرای سیسمونی گیت است؛ در هر دو خانوادهها هستند که مقام مسئول را زیر سوال میبرد و همچنین در هر دو تاکید بر اشرافیگری شده است؛ البته مورد شمخانی تناقض درباره حجاب هم به فهرست اضافه شده است. با این وجود این گمانهزنی در حد همین گمانه است و بس.
انتشار بدون آگاهی از تبعات
یک مورد دیگر هم ممکن است در این میان مطرح باشد؛ اتفاقی که برای هر عروسی ممکن است رخ دهد؛ انتشار اتفاقی!
به عبارت دیگر ممکن است یکی از حضار ویدئویی گرفته و پس از مدتی بدون آگاهی از تبعات سیاسی این حرکت، اقدام به انتشار ویدئو در یک گروه خانوادگی میکند و از آنجا هم به شبکههای اجتماعی نفوذ میکند.
البته انتشار این ویدئو برای اولین با از یک اکانت منتسب به تفکرات سلطنتطلبی، احتمال این مورد را کاهش میدهد اما نمیتوان آن را نادیده گرفت.
شمخانی باید پاسخ دهد
هرچند تمام موارد ذکر شده تنها گمانهزنی رسانهای بر اساس تحلیل ناظران و موارد مشابه قبلی است، اما هر کدام که باشند، از شمخانی به عنوان فردی که چند سال پیش، از اجرای استراتژی «مقاومت فعال» خبر داده بود و از جانب مردم گفته بود آنها به رغم فشارهای اقتصادی به مقاومت ادامه خواهند داد، عروسی در هتلی گرانقیمت پذیرفته نیست؛ هرچند مخارج عروسی با خانواده داماد او باشد.
اساسا در چنین مواردی افکار عمومی لحظه به لحظه ویدئو، فریم به فریم و خط به خط مدارک منتشر شده را با دقت بررسی میکند و از آن موارد متناقض با شعار و گفتههای فرد افشا شده را بیرون میکشند و آن شخص را در هر مقامی که باشد میخواهد در مقام پاسخگو قرار دهد. البته که در ایران کمتر مشاهده شده مقاماتی که مورد افشاگری واقع میشوند توضیحی شفاف بدهند یا یک عذرخواهی خشک و خالی از مردم و افکار عمومی کنند؛ در مورد اخیر هم بابت تناقضات رفتاری و شعاری، عذرخواهی صورت نگرفته است؛ اما به هر حال اینجا مردم هستند از او میپرسند پس آن شعارها را چه شد؟!
۲۹۲۹







نظر شما