فلسفه اخلاق چیست و مطالعه آن چه ضرورتی دارد؟

فلسفه اخلاق شاخه‌ای از علم فلسفه است و به پرسش‌های عقلانی و بنیادین اخلاقی می‌پردازد. و طبعا تاریخچه‌ای به درازای تاریخچه تفکر بشری دارد.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، فلسفه اخلاق شاخه‌ای از علم فلسفه است و به پرسش‌های عقلانی و بنیادین اخلاقی می‌پردازد. و طبعا تاریخچه‌ای به درازای تاریخچه تفکر بشری دارد. اما مطالعه فلسفه اخلاق به شکل آکادمیک از چه زمانی آغاز شد؟ روند فکری فیلسوفان اخلاق در طول تاریخ به شکل بوده است؟ و اصلا مطالعه فلسفه اخلاق چه ضرورتی دارد؟ و پرسش‌های اخلاقی دوران ما کدام هستند؟

بنابر روایت خانه اخلاق پژوهان جوان، پرسش‌هایی است که در این نوشته به آنها پاسخ می‌دهیم.
فلسفه اخلاق، به عنوان شاخه‌ای از تفکر فلسفی که درباره رفتار درست و غلط و خوبی و بدی بحث می‌کند، طبیعتا از زمانی شکل گرفته که انسان تفکر درباره اینکه بهترین شکل زندگی کدام است را آغاز کرد. این شکل از تفکر زمانی آغاز شد که نوعی اخلاق در جوامع انسانی به صورت آداب و رسوم استاندارد در  زمینه رفتار درست پا گرفت. بر همین اساس، اخلاق با معرفی اولین کدهای اخلاقی آغاز شد.

جوامع انسانی برای توضیح منشأ اخلاق، به اسطوره‌ها و باورهای مذهبی پناه می‌بردند. مثلا در موزه لوور پاریس یک ستون سیاه بابلی وجود دارد که نشان‌ می‌دهد خدای خورشید به حمورابی دستورهای اخلاقی ارائه می‌کند؛ دستوراتی که آنها را به نام قوانین حمورابی می‌شناسیم. در تورات نیز خداوند در کوه سینا به موسی ده فرمان داد که می‌توان آنها را نمونه دیگری از این قبیل دانست.

فلسفه اخلاق آکادمیک از کجا آغاز شد؟
فلسفه اخلاقی که ما امروزه به عنوان فلسفه اخلاق غربی می‌شناسیم، به صورت آکادمیک از قرن چهارم و پنجم میلادی و از یونان آغاز شد. در آن دوران آتنی‌ها تجارت دریایی خود را سرزمین‌های دیگر را گسترش دادند و  با فرهنگ‌ها و آداب و رسوم و سنت‌های اخلاقی کدهای رفتاری تازه آشنا شدند و به‌تدریج این پرسش در ذهنشان شکل گرفت که اگر در سرزمین‌های دیگر کدهای رفتاری متفاوت از سنت اخلاقی ما به خوبی کار می‌کنند، پس چه چیزی باعث شده که ما تصور کنیم دستورات اخلاقی‌ خودمان مطلقا درست و بهتر از دیگران است؟ زندگی اخلاقی واقعی کدام است؟ عدالت واقعی چیست؟

فلسفه اخلاق چیست و مطالعه آن چه ضرورتی دارد؟


فلسفه اخلاق افلاطون
در پاسخ به این پرسش‌ها، فیلسوفان آتنی به جستجوی منشأ اخلاق پرداختند. افلاطون اخلاق را برآمده از قدرت الهی می‌دانست و می‌گفت، این اراده خداست که باعث می‌شود یکسری اعمال «خیر» باشند؛ در واقع «خوبی» برآمده از اراده خدایان است نه خود عمل. اما خود افلاطون در رساله «اثیفرو» می‌گوید خوبی و بدی اعمال باید مستقل از خوشامد خدایان باشد.

بحث درباره منشأ اخلاق با افلاطون خاتمه نیافت و فیلسوفان دیگر آن را ادامه دادند و استانداردهای متنوعی برای درستی و نادرستی ارائه کردند، برخی فیلسوفان یونانی الوهیت اخلاق را زیر سؤال بردند و دامنه بحث‌های فلسفی گسترده شد.

همچنین آتنی‌ها تلاش کردند استانداردی برای زندگی خوب ارائه کنند. ارسطو زندگی خوب را زندگی «شکوفا» می‌دانست و غایت انسان را رسیدن به سعادت (یودایمونیا) معرفی کرد.

سوفسطائیان و شک‌گراها عدالت را امری قراردادی می‌دانستند ولی رواقیون می‌گفتند عدالت از طبیعت عاقل ما سرچشمه می‌گیرد. با وجود این، در همه این نحله‌های فلسفی، بر حجیت عقل در استدلال اخلاقی تأکید می‌شد و جنبه الهی اخلاق، کم‌کم رنگ باخت.

فلسفه اخلاق در اروپا و سرزمین‌های مسلمان
فلسفه اخلاق به یونان محدود نشد. تفکرات یونانیان به زبان‌های گوناگون ترجمه شده و به سرزمین‌های دیگر راه یافت. فیلسوفان مسلمان همچون فارابی، ابن‌سینا، ابن‌مسکویه، خواجه نصیر و … با استفاده از دستاوردهای اخلاقی یونانیان، نظریه‌های اخلاقی با رنگ و بوی دینی ارائه کردند.

اروپا نیز تجربه رنسانس را از سر گذراند و وارد دوه تازه‌ای از تفکر فلسفی شد که در آن پرسش‌های اخلاقی بسیار پر رنگ بودند و نحله‌های تازه اخلاقی شکل گرفتند. اخلاق پیامدگرایی جان استوارت میل و وظیفه‌گرایی کانتی، دو شاخه بزرگ اخلاق هنجاری و محصول قرون هفدهم و هجدهم میلادی هستند.

فلسفه اخلاق در قرن بیستم
در قرن بیستم، ما شاهد شکوفایی فلسفه اخلاق در اروپا و آمریکا بودیم. در واقع، از سال ۱۹۰۰ به بعد آنچه ذیل عنوان اخلاق در فلسفه بررسی می‌شد، ذیل عنوانی چون فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی قرار گرفت. می‌توان گفت در این بین، فرااخلاق بنیادی‌ترین شاخهٔ اخلاق است. این بخش عموماً به چالش‌های معرفت‌شناسانه و متافیزیکی حوزه اخلاق می‌پردازد. فرااخلاق در ابتدا به بررسی منشأ و چیستی احکام و مفاهیم اخلاقی متمرکز بود. فیلسوفان این حوزه عموماً در حال پاسخ به این سؤال بودند که احکام و مفاهیم اخلاقی عینی هستند (یعنی مابه‌ازایی در خارج و طبیعت دارند یا اینکه به واسطۀ مفاهیم طبیعی تعریف می‌شوند) یا ذهنی‌اند (یعنی وابسته به فرد، افراد یا برساخت‌های اجتماعی‌اند)؟ در این میان، کسانی که از عینیت دفاع می‌کردند، عموماً شهودگرا (intuitionists) یا طبیعت‌گرا (naturalists) خوانده می‌شدند و کسانی که احکام و مفاهیم اخلاقی را ذهنی می‌دانستند، ذهنیت‌گرا (subjectivist)، احساس‌گرا (emotivist)، امرگرا (prescriptivist)، بیان‌گرا (expressivist) و با اندکی تسامح برساخت‌گرا (constructivist) و نسبی‌گرا (relativist) نامیده می‌شدند.

تا پیش از قرن بیستم، عموم فلاسفه مفاهیم اخلاقی مانند خوب و بد را با استعانت از مفاهیم طبیعی و فراطبیعی تعریف می‌کردند. برای مثال، فایده‌گرایان خوب را مساوی با لذت و فراطبیعیت‌گرایان آن را مساوی با خواست خدا می‌دانستند. رویه‌ای که با ورود فیلسوف انگلیسی، جی. ای. مور، تغییر کرد. مور با هرگونه تعریف مفاهیم اخلاقی مخالف بود و آن‌ها را اموری شهودی می‌دانست که تلاش برای تعریف‌شان ما را گرفتار مغالطۀ طبیعت‌گرایانه می‌کند. اگرچه این قرائت، مخالفان خود را در اروپا و آمریکا داشت، اما رویکرد غالب در انگلستان بود.

فلسفه اخلاق به رشد خود ادامه داد تا امروز که از مهم‌ترین شاخه‌های تفکر فلسفی است. شاید هیچ‌کدام از گرایش‌های فلسفه تا به امروز در زندگی عملی ما نقشی این‌چنین تأثیرگذار بازی نکرده بودند. قرن بیستم، قرن شکوفایی فلسفه اخلاق در اروپا و آمریکاست. در این قرن اخلاق فضیلت‌مدار که برگرفته از تفکرات ارسطوست، جان تازه‌ای گرفت. پیشرفت علوم دیگر نیز چالش‌هایی را پیش روی دانشمندان قرار داد که برای رفع آن‌ها ناگزیر شدند به فیلسوف اخلاق مراجعه کنند. و به این ترتیب، فلسفه اخلاق، دیگر یک رشته صرفاً عقلی باقی نماند و به‌عنوان یک شاخه میان‌رشته‌ای، وارد حوزه عمل شد.

امروز فیلسوفان اخلاق نه‌تنها رفتارهای فردی، بلکه مناسبات جمعی و بین‌المللی انسان‌ها را هم ارزیابی کرده و با تعیین استاندارد برای درستی و نادرستی اعمال، حافظ حقوق فردی و اجتماعی انسان‌ها هستند و همزمان با تغییراتی که در سبک زندگی به‌وجود می‌آید، بر چالش‌های تازه فائق آمده و تلاش می‌کنند تعارضات میان حقوق و منافع هر آن‌چه در زمین هست (انسان‌ها، حیوانات، گیاهان و محیط‌زیست) را برطرف کرده و حافظ صلح و ثبات سیاره‌ای باشند که حیات ما بر آن جاری است. فیلسوف اخلاق، فیلسوف زندگی است.

فلسفه اخلاق و دیگر شاخه‌های دانشی
همزمان با بحث بر سر مفاهیم اخلاقی، امور دیگری رفته‌رفته مورد توجه بیشتری در فلسفه اخلاق قرار گرفت. اینکه دلایل ما برای انجام یک عمل اخلاقی چیست و چه چیزی باعث می‌شود ما برای انجام یک عمل اقدام کنیم؟‌ مسئولیت‌ها از کجا سرچشمه می‌گیرند، چه‌زمانی ما یک فرد را مسئول می‌دانیم و چه وقت او را برای عملی که انجام می‌دهد سرزنش می‌کنیم. چرا گاهی با وجود اینکه فرد کار اخلاقاً اشتباهی انجام داده او را ملامت نمی‌کنم. به‌عبارت دیگر، چه چیزی حس ملامت و تحسین ما را بر می‌انگیزد، ارزش ذاتی فعل! نتایج فعل! دلایل وقوع فعل! به‌طور کلی، نیت‌، قصد و امیال در تصمیم‌گیری‌های اخلاقی چه جایگاهی دارند و منشأ آن‌ها چیست.

بخشی از این امور در شاخه‌ای میان‌رشته‌ای به عنوان روان‌شناسی اخلاق مورد توجه قرار می‌گیرد. روانشناسی اخلاق بررسی می‌کند چگونه افراد تصمیمات اخلاقی می‌گیرند، باورهای اخلاقی را شکل می‌دهند و با توجه به اصول اخلاقی عمل می‌کنند یا از آن تخلف می‌کنند. این گرایش درصدد است تا فرایندها و عوامل روانی را که بر تصمیم‌گیری‌های اخلاقی تاثیر می‌گذارند، مانند تعصب‌های شناختی، احساسات، تاثیرات اجتماعی و ارزش‌های شخصی، … را وارسی کند. رویکردی چون روانشناسی تکاملی در سال‌های اخیر تاثیرات بسیاری در فلسفه اخلاق داشته. همچنین بعد از ورود جدی این رشته به اخلاق دو نحلهٔ خودگرایی و دیگرگرایی نیز مورد بازبینی قرار گرفته و توجه بیشتری را به خود جلب کرده است.

شاخه دیگر با عنوان حقوق و اخلاق بخش مهم و پردامنهٔ دیگری در فلسفه اخلاق است. درحالی‌که اخلاق به اصول و ارزش‌های اخلاقی در تصمیم‌گیری اشاره دارد، قانون شامل قوانین و مقرراتی است که توسط جامعه تثبیت و از طریق نهادهای قانونی اجرا می‌شود. این دو شاخه دست‌کم در پنج مورد با یک دیگر تلاقی دارند:

۱. اصول و ارزش‌ها: بسیاری از اصول اخلاقی مانند عدالت، عدم تبعیض، راستی و احترام به دیگران در قوانین یک جامعه نیز بازتاب دارند. به این معنا بین مبادی اخلاقی و الزامات قانونی درهم تنیدگی وجود دارد که این شاخه به آن می‌پردازد.

۲. تأثیر اخلاق در قانون‌گذاری: فرمول‌سازی و تفسیر قوانین اغلب شامل درنظرگیری‌های اخلاقی است. قانون‌گذاران نیاز به ارزیابی اصول اخلاقی و ارزش‌های اجتماعی در زمان ایجاد یا تفسیر قوانین دارند.

۳. رابطۀ عمل قانونی با عمل اخلاقی: گاه یک فعل از نظر قانونی بلامانع است، درصورتی که از نظر اخلاقی اشتباه است، گاهی اصول اخلاقی می‌توانند قانونی را تغییر داده یا قانون جدیدی ایجاد کنند. به طور کلی، بررسی قوانین و تأثیر اخلاق در آن‌ها مهم‌ترین بخش این ماجرا است.

۴. تضادهای فردی: ممکن است وضعیتی به وجود آید که پیروی از قانون با ارزش‌های اخلاقی یک فرد در تضاد باشد یا برعکس. در چنین مواقعی، افراد ممکن است با دلایل زیادی که ابعاد قانونی و اخلاقی را مورد بررسی قرار می‌دهد، در معرض تعارض‌ قرار گیرند و قادر به تصمیم‌گیری نباشد.

۵. نقش اخلاق در متصدیان قانون: همواره از متخصصان در حوزه حقوق مانند وکلا، قاضیان،.. انتظار می‌رود علاوه بر متعهد بودن به ضوابط قانونی به کدهای اخلاقی نیز وفادار باشند. واضح‌سازی استانداردهای اخلاقی برای حفظ صداقت و مسئولیت‌پذیری متخصصان این حوزه ضروی است.

اخلاق و جنسیت از دیگر شاخه‌های مهم در فلسفه اخلاق است. این گرایش به نحو گسترده به انواع جنبه‌های زندگی شخصی، اجتماعی، و فرهنگی انسان‌ها مرتبط بوده و کار بر روی آن به شکل‌گیری نگرش‌ها، رفتارها، و استانداردهای جامعه در سلامت روابط و هویت جنسی افراد کمک می‌کند. بررسی ابعاد اخلاق جنسی برای ترویج تعاملات جنسی سالم، همراه با رضایت و از سر دوستی، وفاداری و محبت ضروری است.

قرن بیستم تنها برای فلسفه اخلاق خوش‌یمن نبود، بلکه قرن پیشرفت سایر علوم، همچون علوم پزشکی، مهندسی و ایجاد دستاوردهای مهم در حوزه تکنولوژی، آی‌تی و فضای مجازی،… نیز بود. رشد این علوم چالش‌هایی را پیش روی دانشمندان قرار داد که برای رفع آن‌ ناگزیر شدند به فیلسوف اخلاق مراجعه کنند. به این ترتیب، فلسفه اخلاق، دیگر یک رشته صرفاً عقلی باقی نماند و به عنوان یک شاخه میان‌رشته‌ای، وارد حوزه عمل شد.

فلسفه اخلاق چیست و مطالعه آن چه ضرورتی دارد؟


مطالعه فلسفه اخلاق چه ضرورتی دارد؟
پدرم به کرونا مبتلا شده، و پزشکش تجویز کرده هرچه زودتر باید بستری شود. بیماران زیادی قبل از ما در نوبت بستری هستند، می توانم با دادن مبلغی پدرم را زودتر از نوبت در بیمارستان بستری کنم؛ آیا مجاز هستم این کار را انجام دهم؟
در موقعیتی هستم که اگر در مورد اتفاقی به صاحب‌خانه‌ام راستش را بگویم، بدون شک قرارداد را فسخ و من و خانواده‌ام از خانه بیرون می کند. در حال حاضر اصلا امکان پیدا کردن خانه جدید را نداریم؛ راه حل درست چیست؟
کودک کاری در خیابان با گریه از من پول می‌خواهد. مطمئنم شخص بی‌رحمی او را به این کار واداشته که از احساسات من و امثال من سوء استفاده کند؛ از طرفی نمی‌توانم در مقابل گریه کودک بی‌تفاوت باشم؛ تصمیم درست کدام است؟
در مؤسسه خیریه‌ای کار می‌کنم و شاهد دزدی و تخلف‌های قانونی گسترده رؤسای مؤسسه هستم، اگر این تخلف‌ها را گزارش دهم خیریه بسته خواهد شد و کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرستی که تحت پوشش خیریه هستند، از حمایت محروم می‌شوند؛ راه درست کدام است؟
خوب است امروز به مادربزرگم سر بزنم.
امروز باید داروی پدرم را از داروخانه تهیه کنم.
امروز به جای ماشین با دوچرخه سرکار می روم.
عصبانیت همکارم از مستخدم اداره درست نبود.
و …
همانطور که می‌دانید همه ما در زندگی روزمره با بی‌شمار تصمیم‌ها، احکام و داوری‌های اخلاقی مواجه می‌شویم. گاه بدون توجه از کنار آنها رد می‌شویم و گاهی چالش بیشتری برای ما ایجاد می‌کنند. این تصمیم‌ها گاه تصمیم‌هایی کاملا شخصی و مربوط به خودمان است، گاهی بر نزدیکانمان نیز تأثیر می‌گذارند. برخی از این تصمیم‌ها به مسئولیت‌های اجتماعی و شغل و حرفه‌مان مربوط می‌شوند، و برخی دیگر به دولت و قانون ارتباط دارند.

بنابراین غیرممکن است روزی از خواب بیدار شویم و تا شب که به خواب می‌رویم با هیچ تصمیم یا داوری اخلاقی مواجه نشویم. فلسفه اخلاق دانشی است مربوط به این گونه تصمیم‌گیری‌ها و داوری‌ها. فلسفه اخلاق از روش تأمل آگاهانه درباره تشخیص درست از نادرست، عدل از ظلم و خوب از بد سخن می‌گوید. و فراتر از آن، فلسفه اخلاق تلاشی است برای فهم چگونه زیستن است. و به قول سقراط: «وقتی بحث این است که چگونه باید زندگی کنیم، در باب مسأله کوچکی بحث نمی‌کنیم».

مطالعه فلسفه اخلاق علاوه بر آنکه آشنایی با تفکرات مختلف را برای ما به ارمغان می‌آورد، ما را توانمند می‌سازد رویکرد خودمان را داشته باشیم و تابع نظریه‌های جمعی یا سلایق مختلف نباشیم. اینکه فیلسوفان اخلاق در مورد پرسش‌های اخلاقی اندیشیده‌اند و حاصل تفکرات خود را در قالب نظریه‌هایی در اختیار گذاشته‌اند، بدان معنا نیست که فیلسوفان اخلاق مانند روحانیون مذهبی یا مشاوران بتوانند بگویند در موقعیت‌های جزئی چگونه باید عمل کرد؛ بلکه آشنایی با متفکران اخلاق، روش تأمل و تفکر درست در مورد امور اخلاقی را در اختیار قرار می‌دهد تا بدانیم هنگام مواجهه با یک پرسش اخلاقی به چه چیزهایی باید توجه کرد. متفکران اخلاق توصیه عملی ندارند بلکه معرفتی کلی در اختیار قرار می‌دهند. به بیانی دیگر، به جای آنکه ماهی در اختیار قرار دهند ماهی‌گیری یاد می‌دهند.

غیر از اخلاق، سیستم‌های هنجارساز دیگری نیز وجود دارند که در برخی جوامع حتی پررنگ‌تر از اخلاق نیز هستند؛ مانند دین، قانون، آداب، سنت و … . اما می‌توان گفت در میان این سیستم‌ها، اخلاق جامع‌ترین نگاه را دارد. البته این بدان معنا نیست که نگاه اخلاقی نگاهی جدای از همه این سیستم‌ها است؛ دین، روان‌شناسی، عرف و سنت، قانون، منافع شخصی و … همه در نگاه اخلاقی مؤثرند و از همین منظر می‌توان فلسفه اخلاق را جامع‌ترین سیستم هنجارساز دانست در عین حال که همیشه با آنها هم‌مسیر نیست.

رشته فلسفه اخلاق جدای آنکه یک شاخه علمی پردامنه و پر از اختلاف‌نظر است، یک رویه نظام‌مند است که کل زندگی ما و رفتارهای بیرونی و تأملات درونی ما را درگیر خود می‌کند و در هر لحظه نیازمند توجه و ارتقا است. از آنجا که پرداختن به این رشته باعث رشد تأمل و تعمق اخلاقی می‌شود، حتما در سطوح کلان‌تر رشد اخلاقی جوامع را نیز در پی خواهد داشت. بنابراین می توان گفت پرداختن به این رشته از ضروریات دوران ماست.

فلسفه اخلاق چیست و مطالعه آن چه ضرورتی دارد؟


فلسفه اخلاق در دانشگاه
فلسفه اخلاق در شکل دانشگاهی آن، چه در خارج از کشور و چه در ایران، مانند بسیاری از رشته‌های دیگر رشته نوپدیدی است. دانشگاه‌های خارج از کشور به ویژه دانشگاه‌های اروپایی پرداختن به فلسفه اخلاق ذیل دپارتمان‌های فلسفه صورت می‌گیرد. با این همه در برخی دیگر از دانشگاه‌ها از جمله دانشگاه‌های آمریکا فلسفه اخلاق در قالب دپارتمان‌های مختلف تدریس می‌شود.

تا پیش از تأسیس این رشته در ایران، فلسفه اخلاق در کنار دیگر دروس در مقطع کارشناسی با ارزش ۲ واحد تدریس می‌شد. از آنجا که فلسفه اخلاق در سرفصل‌های رشته فلسفه کمتر محل اعتناء و توجه دانشجویان و استادان بود و همواره در حاشیه قرار می‌گرفت، برخی از دانشگاهیان و حوزویان دغدغه‌مند به فکر تأسیس رشته مستقل فلسفه اخلاق افتادند. اینگونه بود که نخستین بار رشته اخلاق به پیشنهاد آقای دکتر محسن جوادی استاد گروه فلسفۀ دانشگاه قم و با همکاری آقایان دکتر محمدعلی شمالی و دکتر حسن ظهور (ریاست دانشگاه پیام نور) در مقطع کارشناسی ارشد با دو گرایش فلسفه اخلاق و اخلاق اسلامی در دانشگاه پیام نور تأسیس شد.

هرچند پایه‌گذاری این رشته مخالفان فراوانی هم داشت و دشواری‌های بسیاری بر سر راه بنیان‌گذاران آن بود، ولی پس از چند سال تجربه آموزش فلسفه اخلاق در دانشگاه پیام نور و تجربه‌هایی که برخی مراکز حوزوی در آموزش این رشته حاصل کرده بودند، فلسفه اخلاق برای نخستین بار در سال ۱۳۸۷ ذیل گروه اخلاق در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم نیز پایه‌گذاری شد.

در همین سال دانشگاه قم اقدام به جذب دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد کرد و دو سال بعد، در سال ۱۳۸۹ نیز مقطع دکترای این رشته در همین دانشگاه تأسیس شد و دانشجو گرفت.

در طی این سال‌ها و پس از اقبالی که به این حوزه پرچالش صورت گرفت، وزارت علوم مشخصات کلی، برنامه و سرفصل دروس رشته اخلاق شامل (سه گرایش اخلاق اسلامی، فلسفه اخلاق و اخلاق کاربردی) را که از سوی
گروه اخلاق دانشگاه قم و با اشراف دکتر محسن جوادی در پاییز ۱۳۹۵ بازبینی و بازنگری شده بود، در اردیبهشت ۱۳۹۶ به تصویب رساند.

همچنین در طی این سال‌ها، به چندین مرکز آموزشی دیگر نیز مجوز تأسیس این رشته در گرایش‌های مختلف آن داده شد. افزون بر این، کوشش‌هایی برای تأسیس این رشته در مقطع کارشناسی نیز صورت گرفته که هنوز به نتیجه مشخصی نینجامیده است. هرچند بر سر موجه بودن یا نبودن پایه‌گذاری مقطع کارشناسی برای این رشته اختلاف‌نظرهایی جدی وجود دارد.

طول دوره کارشناسی ارشد فلسفۀ اخلاق دو سال و نیم است که طی پنچ نیم‌سال و با گذراندن ۳۲ واحد، دانشجویان موفق به اخذ مدرک این رشته می‌شوند.

مهم‌ترین سرفصل‌های این رشته عبارت‌اند از: کلیات فلسفه اخلاق، نظریه‌های اخلاقی،مکاتب اخلاق هنجاری، فرا اخلاق، تاریخ فلسفه اخلاق در اسلام و غرب، دین و اخلاق و نظریه اخلاقی اسلام.

همچنین علاوه بر مقطع کارشناسی ارشد، هم‌اکنون دانشگاه قم در مقطع دکترای این رشته نیز جذب دانشجو می‌کند. در کنار دانشگاه، مراکز و مؤسسات حوزوی فراوانی دانشجو یا طلبه اخلاق جذب می‌کنند.

مهم‌ترین مراکز آموزشی که هم‌اکنون در این رشته جذب دانشجو دارند، از این قرار است:

دانشگاه دولتی قم (ذیل گروه اخلاق، مقطع کارشناسی ارشد از سال ۱۳۸۷ و دکترا از
سال ۱۳۸۹ تاکنون)
دانشگاه دولتی زنجان (ذیل گروه فلسفه، مقطع کارشناسی ارشد، از ۱۳۹۰ تاکنون)
دانشگاه غیرانتفاعی ادیان و مذاهب قم (ذیل گروه فلسفه معاصر، مقطع کارشناسی
ارشد، از سال ۱۳۹۳ تاکنون)
دانشگاه غیرانتفاعی مفید قم (ذیل گروه فلسفه، مقطع کارشناسی ارشد، از سال ۱۳۹۹ تاکنون)
جامعة المصطفی العالمیه (اخلاق با دو گرایش فلسفه اخلاق و اخلاق اسلامی)
همچنین این رشته با سه گرایش فلسفه اخلاق، اخلاق اسلامی و اخلاق کاربردی در برخی از مراکز دانشگاه پیام نور (از جمله مراکز اصفهان، تهران جنوب، قم و بافق) نیز دانشجو می‌پذیرد.
حوزه‌های نوظهور فلسفه اخلاق
فلسفه اخلاق، بر خلاف سایر گرایش‌های فلسفه، از یک رشته صرفاً انتزاعی به رشته‌ای کاربردی‌تر تبدیل شده است که با سایر علوم از جمله حقوق، روان‌شناسی، علوم اجتماعی، اقتصاد، زیست‌شناسی، هوش مصنوعی، پزشکی و غیره درآمیخته است.

با اینکه پرسش‌های فلسفی در این رشته همچنان جایگاه خود را حفظ کرده‌اند ولی بحث‌های فلسفه اخلاق صرفا به پاسخ دادن به این پرسش‌ها محدود نشده و بررسی و پاسخ به آن دسته از مسائل اخلاقی‌ که در سایر رشته‌ها به‌وجود می‌آیند، جزو وظایف فیلسوفان اخلاق طبقه‌بندی شده است. امروز معضلات به‌وجود آمده در حوزه علوم، تکنولوژی، محیط‌زیست، اقتصاد و غیره نیازمند راه‌حل اخلاقی هستند و باید برطرف شوند؛ نه اینکه تا ابد تنها درباره آنها بحث کرد.

به موازات پیشرفت‌هایی که در علوم و تکنولوژی‌ها رخ می‌دهند، پرسش‌های اخلاقی جدیدی هم مطرح می‌شوند. شاید تا چند سال قبل پرسش بزرگ اخلاقی ما در حیطه پزشکی آن بود که وقتی بیمار بدحالی داریم که امیدی به بهبودش وجود ندارد و با دستگاه تنفس می‌کند، آیا باید دستگاه را از او جدا کرده و به زندگی‌اش پایان دهیم یا موظفیم تا زمانی که قلب بیمار می‌تپد، او را در همان وضعیت نگه داریم (حتی اگر صد سال طول بکشد!). اما امروز بحث از آن است که آیا می‌توان با استفاده از تکنولوژی انجماد اجساد، سال‌ها بعد دوباره آنها را به زندگی برگرداند؟! و اگر چنین امکانی وجود دارد، چه مسائل اخلاقی‌ای در پی خواهد داشت؟

در سایر حیطه‌ها هم پرسش‌هایی از گذشته تا به امروز مطرح بوده‌اند که اغلب همچنان محل بحث هستند؛ مسائلی از جمله اخلاقی بودن سقط جنین، اجرای مجازات اعدام، به رسمیت شناختن افراد با گرایش‌های جنسی غیرمتعارف و غیره. با اینکه پیش‌بینی آینده به‌صورت کامل شدنی نیست ولی این اطمینان وجود دارد که پیشرفت در حوزه علوم و تکنولوژی، مسائل اخلاقی جدیدی را به فهرست قبلی اضافه خواهد کرد.

فلسفه اخلاق چیست و مطالعه آن چه ضرورتی دارد؟


هوش مصنوعی و آینده بشریت
پیشرفت‌هایی که در دهه‌های اخیر در حیطه تکنولوژی‌های هوش مصنوعی رخ داده‌اند، یکی از شاخه‌های تفکر اخلاقی هستند. استفاده از روبات‌های هوشمند در جاهایی مثل جبهه‌های جنگ (افغانستان و عراق) از اواخر قرن بیستم آغاز شد. این روبات‌ها خودکار هستند؛ به این معنی که اپراتور انسانی هیچ کنترلی روی عملکرد آنها ندارد و تصمیم‌گیری درباره اینکه به چه هدفی شلیک شود، بر عهده خود روبات است. اما این روبات‌های خودمختار همیشه هم استدلال درست ندارند و گاهی درباره اینکه کدام هدف دشمن است، دچار خطا می‌شوند؛ ضمن اینکه به دلیل عدم برخورداری از عواطف انسانی، در کشتار بی‌رحمانه‌تر عمل می‌کنند. میزان خودمختاری آنها در تصمیم‌گیری باعث شده که اخلاقی بودن یا نبودن کاربرد آنها در جنگ، یکی از نگرانی‌های آکادمی‌های اخلاق باشد. بعضی معتقدند استفاده از این سلاح‌ها حتی در جنگی عادلانه و برای جلوگیری از خطری قطعی نیز از نظر اخلاقی جایز نیست.

پیشرفت‌ها در هوش مصنوعی با سرعت غیرقابل‌باوری ادامه دارد. روبات‌ها و سیستم‌های هوشمند در بسیاری از کارها و مشاغل جای انسان را گرفته‌اند به طوری که در آینده خیلی نزدیک، جوامعی خواهیم داشت که در آنها نیروی انسانی کارکرد خود را از دست داده و اکثر کارها توسط روباتهای هوشمند انجام می‌شود. به این ترتیب، در آینده با مردمی مواجه خواهیم بود که با انسان‌های امروز بسیار متفاوت بوده و تعریف دیگری از زندگی و کارکرد انسان خواهند داشت. این موضوع به یکی از دغدغه‌های اخلاقی امروز فیلسوفان اخلاق بدل شده است.

از طرفی، به زودی ماشین‌هایی خواهیم داشت که از انسان بسیار باهوش‌تر هستند و آینده بشریت را تغییر خواهند داد زیرا آنها از ما بسیار بهتر هستند و معلوم نیست که بتوانند مانند ما به اصول اخلاقی پایبند باشند و چه بسا به حیات انسان روی زمین خاتمه دهند! پس باید تا جایی که ممکن است، خطر انقراض نسل بشر را کاهش دهیم. پرسش از اینکه توسعه این سیستم‌های هوشمند تا کجا باید ادامه پیدا کند و در چه نقطه‌ای باید آن را متوقف کرد، دغدغه دیگر فیلسوفان اخلاق است.

اخلاق و علوم اعصاب
پیشرفت‌هایی که در حوزه علوم عصب‌شناختی حاصل شده است، ما را به این فکر واداشته که آیا می‌توانیم به مرحله‌ای برسیم که امکان نفوذ به درون ذهن افراد را داشته باشیم؟ با فرمان‌های ذهنی ابزارهای پیرامونمان را کنترل کنیم؟ توانایی‌های شناختی خود را چند برابر کنیم؟ و به‌طور کلی، با دستکاری مغز، اعمالی را انجام دهیم که در حال حاضر ناممکن هستند؟

این طرح‌ها که تا حدودی ترسناک هم به‌نظر می‌رسند، پای فیلسوفان اخلاق را به عصب‌شناسی باز می‌کند. اخلاق عصبی، درباره درستی یا نادرستی، خوبی یا بدی درمان، بهینه‌سازی، احاطه نامطلوب یا دستکاری‌های نگران‌کننده مغز انسان است. این رشته به حدود اخلاقی و پرسش‌های بنیادین درباره چگونگی و چرایی استفاده از دانش و تکنولوژی و همچنین مسائل اخلاقی آن می‌پردازد.

امکان کنترل اندیشه یا رفتار دیگران، استفاده از برخی داروها برای بهبود عملکردهای شناختی که نتیجه آن ظهور انسان‌هایی با توانمندی‌های ویژه و برتر از سایرین است، استفاده از دستگاه‌های دروغ‌سنج که احتمال خطا در آنها بالاست، نقض حریم خصوصی افراد با استفاده از کنترل ذهن و بیرون کشیدن ایده‌ها و اطلاعات از ذهنشان و همچنین نقض اراده آزاد فرد، ازجمله مسائل اخلاقی پیش‌روی این رشته هستند.

مالکیت فکری
بعد از ظهور همه‌گیری کرونا، چالش تازه‌ای درباره حق مالکیت فکری پیش روی فیلسوفان اخلاق قرار گرفت. مالکیت فکری از حقوق اساسی هر انسانی است اما ظهور بیماری‌های همه‌گیر (که احتمال روی دادنشان در آینده هم وجود دارد) این پرسش را به ذهن متبادر می‌کند که اگر کشوری به تکنولوژی ساخت دارو یا واکسن یک بیماری دست یافت، حق انحصاری آن دارو را دارد یا باید آن را در اختیار کشورهای فقیر هم قرار دهد تا همه بتوانند از مزایای آن بهره‌مند شوند؟

نظریه «حق طبیعی» می‌گوید وقتی شخص یا گروهی از افراد در موقعیتی هستند که بدون دارو جانشان را از دست خواهند داد، باید دارو را در دسترس آنها قرار داد در حالی که مثلا سودگراها چنین ایده‌ای را نمی‌پذیرند و بر حفظ حق مالکیت فکری تأکید دارند. 

حفظ محیط‌زیست
بر هیچ کسی پوشیده نیست که سبک زندگی بشر امروز محیط زیست را به ورطه نابودی کشانده و  تغییرات اقلیمی، آینده زمین را در هاله‌ای از ابهام قرار داده‌اند. میزان تولید گازهای گلخانه‌ای در جهان (به‌ویژه از جانب کشورهای صنعتی) به حدی است که الگوهای آب و هوایی را دستخوش تغییرات گسترده کرده که یکی از آنها، گرمایش زمین است. این گرمایش پیامدهایی دارد، از جمله افزایش تکرار و شدت بارش‌ها (که منجر به سیل می‌شوند)، خشکسالی‌های پیاپی، ذوب شدن یخ‌های قطبی، افزایش سطح دریاها و در نتیجه، سیل‌های ویرانگر و آواره شدن مردم، تباه شدن محصولات کشاورزی و گرسنگی جهانی.

جنگل‌زدایی و کوه‌خواری هم بخش دیگری از بلاهایی است که انسان امروز بر سر طبیعت می‌آورد. یکی از دغدغه‌های اصلی فیلسوفان اخلاق در سال‌های اخیر، طرح برهان‌هایی در حمایت از سیاست‌های حفظ محیط‌زیست و قانع کردن سیاستمداران و مردم در پیشگیری از آسیب بیشتر به محیط‌زیست و پیگیری سیاست‌های حفاظت از آن بوده است.

فلسفه اخلاق چیست و مطالعه آن چه ضرورتی دارد؟


حقوق حیوانات
  «ما انسان­‌ها، همه ساله میلیاردها حیوان را می­‌کشیم. اغلب کاری که می­‌کنیم، موجب درد فیزیکی شدید در آنها می‌شود؛ آنها عموما به اجبار به دنیا آورده می­‌شوند تا در شرایط رقت‌­باری زندگی کنند. در بسیاری از موارد، آنها کشته می­‌شوند بدون آنکه فرصت ارضای بسیاری از اساسی‌­ترین امیالشان را داشته باشند.»

متن فوق را تام ریگان، درباره ضرورت متوقف کردن بهره‌کشی از حیوانات در کتابش با عنوان «حق حیوان، خطای انسان» نوشته است. تردیدی نیست که ما انسان­‌ها در سالیان متمادی تاریخ تمدن بشر، همواره در حال سوء­استفاده و بهره­‌کشی از حیوانات بوده‌ایم. و این بهره‌­کشی، باید هر چه سریع­‌تر و بدون هیچ پیش‌­شرطی، به صورت کامل متوقف شود. منظور او از توقف بهره‌کشی، خاتمه دادن به استفاده از حیوانات در صنعت خز، پایان استفاده از حیوانات در علم و پایان کامل پروش تجاری حیوانات است.

بهره‌کشی از حیوانات انواعی دارد. اولین نوع آن، که شایع‌­ترین نوعش هم هست، استفاده از حیوان به منزله خوراک است اما آیا شرایط پرورش دام‌های خوراکی (مثلا گوساله‌ها) اخلاقی است؟

گوساله‌­هایی که وارد این صنعت می‌­شوند، چند ساعت یا چند روز پس از تولد، از مادر جدا شده و سپس در حراجی به فروش رفته یا تحویل خریداران پیمانی می­‌شوند. مصرف آهن، باعث می‌­شود رنگ گوشت گوساله از صورتی به قرمز تغییر کند. از دهه ۱۹۶۰ در آمریکا سیستم جدیدی از تولید ارائه شد که گوساله­‌های پرواری را قادر می­‌ساخت تا چهار یا پنج ماه زندگی کنند، بدون آنکه گوشتشان تغییر رنگ دهد و تردی و مطلوبیت خود را از دست بدهد. به این منظور، گوساله‌­های پرواری شیری را از مصرف آهن منع می­‌کنند و آنها را در اصطبل­‌های کوچک  دارای نرده‌­های چوبی نگه می‌دارند. البته مقداری آهن به شکل مایع در رژیم غذایی آنها وجود داردکه در سرتاسر دوره زندگی کوتاهشان از آن تغذیه می­کنند. کل رژیم غذایی گوساله شیری، همین است، نه شیر مادرش.

در اصطبل‌ها به گوساله‌­ها افسار آهنی یا پلاستیکی می­‌بندند تا از حرکت آنها جلوگیری کنند. وقتی وزن آنها به ۳۰۰ یا ۴۰۰ پوند رسید، این افسار را برمی‌­دارند. این گوساله­‌ها در آن فضای کم قادر به حرکت نیستند. آنها در اصطبل روی شبکه‌­هایی با روکش آهن یا پلاستیک قرار دارند که روی آنها شکاف­‌هایی جهت تخلیه ادرار و مدفوع دیده می‌­شود اما این شکاف‌­ها در عمل به خوبی کار نمی­‌کنند و حیوان زمانی که لم می­‌دهد، روی فضولات خود دراز می­‌کشد. زمانی که می‌­ایستد، جای پاهایش روی شبکه لغزنده نامطمئنی است. گوساله از چرخیدن ناتوان است، نمی­‌تواند خود را تمیز کند و تنها می‌­آموزد که در یک مکان به مدت طولانی بایستد و به همین علت در ناحیه زانو، ورم  و درد شدید دارند.

آنها هم از لحاظ جسمی رنج می­‌کشند هم از لحاظ روانی. آنها هم تورم مفاصل و اختلالات گوارشی و اسهال مزمن را تحمل می­‌کنند و هم به خاطر اسارت، افسرده هستند. در تمام زندگی، از فرصت شیر خوردن از پستان مادر و چریدن، فرصت کش دادن پاها، بهره‌­مند شدن از هوای تازه و نور خورشید، محروم هستند.

در دامداری صنعتی هم شرایط فرق چندانی ندارد. دراین دامداری‌ها حیوانات از فضاهای باز به محیط‌های بسته منتقل می‌شوند. و در این محیط، صدها و گاهی هزاران (مرغ و جوجه) را پرورش می‌­یابند؛ کاری که در فضای باز مقدور نیست. در این دامداری باید حیوانات در کوتاه‌ترین زمان ممکن به بازار فرستاده شوند؛ لذا کارهایی برای تسریع پرورش آنها انجام می­‌شود که عبارتند از: محدود کردن حرکت حیوان، دستکاری اشتهای آنها به منظور خوردن بیشتر و تحریک برای افزایش وزن حیوان با گنجاندن هورمون‌های افزایش‌دهنده رشد در خوراک آنها.

بهره‌کشی از حیوانات در صنعت پوشاک و مد و تولید دارو و لوازم آرایشی و بهداشتی هم به شکل بسیار بی‌رحمانه‌ای انجام می‌گیرد. همه این ستم‌هایی که بر حیوانات می‌رود، ضرورت تجدیدنظر در سبک زندگی و الگوی مصرف و در پیش گرفتن یک زندگی دوستدار حیوانات را به ما یادآوری می‌کند. فیلسوفان اخلاق، پیشگامان استدلال علیه بهره‌کشی از حیوانات هستند.

کد مطلب 2145777

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =