۰ نفر
۲ دی ۱۴۰۴ - ۲۲:۲۷
حراست مردم از مردم

چرخه تاریخی و تکرار شونده دمکراسی‌خواهی منتهی به استبداد، به پایان رسیده است. یکسوی میدان بازی‌سازی‌های کلان است که به سمت و سوی خطرناکی پیش می‌رود. سوی دیگر بازی‌سازی‌های خرد است که مضمونش حراست مردم از مردم است. سودای بی‌سرانجام حکومت مردم بر مردم، اینک به حمایت مردم از مردم انجامیده است. مسیر دشواری پیش رو وجود دارد. فهم تازه، سخن تازه، بازیگران تازه و الگوهای ارتباطی تازه می‌طلبد. اگر هوادار اسلام هستیم یا ایران یا هر نام هویت بخش دیگر، باید بپرسیم چه کمکی به این فرایند می‌کنند.  

 گروه اندیشه: دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی در یادداشتی در کانال خود به تحلیل یک گردش پارادایمی در آگاهی سیاسی جامعه ایران می‌پردازد و معتقد است که چرخه تکراری «مطالبه دموکراسی و رسیدن به استبداد» به بن‌بست رسیده است.صحنه سیاسی در تعلیق است. از نظر نویسنده، دوران «بازی‌های کلان سیاسی» (که به نام دموکراسی به استبداد می‌رسید) تمام شده و دوران «بازی‌های خرد» و ایجاد سازه‌های پایدار قدرت جمعی برای محافظت از جامعه در برابر شرارت‌های سیاسی آغاز شده است. این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد: 

****

از انقلاب مشروطه به این سو دوگانه استبداد و دمکراسی، مضمون اصلی گفتارهای سیاسی در ایران بوده است. ناگهان کسانی به میدان آمده‌اند، نظم مستقر را مستبد خوانده‌اند و در باره اسارت مردم در زندان استبداد مرثیه‌سرایی کرده‌اند. نکته شگفت‌انگیز آن بود که اگر توفیقی به دست می‌آمد و می‌توانستند شالوده یک نظم فروبسته را بشکنند، همه چیز را به یک مستبد دیگر و نظم فروبسته دیگر واگذار می‌کردند.

دوره مشروطه به پادشاهی رضاشاه پهلوی میدان داد، دوره نهضت ملی نفت بسترساز کودتای بیست و هشت مرداد بود، انقلاب سال ۱۳۵۷ به یک حکومت تئوکراتیک میدان داد و گفتار دمکراسی خواهانه اصلاح طلبان در ایران پس از انقلاب، شالوده گفتار اسلام‌گرایی را شکست. اینک همه چیز را به یک گفتار ناسیونالیستی بسته و هویت‌گرا واگذار می‌کند. 

این بار همه چیز رنگ تازه‌ای به خود گرفته است. ناسیونالیست‌هایی که در موضع براندازی نظام جمهوری اسلامی برآمده‌اند، نه تنها مدعی دمکراسی‌خواهی نیستند بلکه با جمهوری اسلامی هم صدا هستند که «دمکراسی یک پدیده غربی است با مقتضیات ایران سازگاری ندارد» یکی از این گزاره ضرورت حکومت دینی را نتیجه می‌گیرد دیگری پادشاهی را. هم‌نوایی نظام مستقر با اپوزیسیون براندازش تازگی دارد. 

دوگانه استبداد و دمکراسی، فریب‌کاری خواسته یا ناخواسته شبح پنهان قدرت بوده تا از قدرت مردم بهره‌گیری ابزاری کند، کسانی را واژگون و کسان دیگر را بر همان صندلی پیشینیان بنشاند. طرد همزمان دمکراسی توسط نظم مستقر و مخالفین براندازش، از یک گذر تاریخی مهم خبر می‌دهد: مردم از این بازی تاریخی عقب کشیده‌اند. همانقدر که به قدرت مسلط اعتبار نمی‌دهند، ابزار اهداف مدعیان جانشینی آن نیز نمی‌شوند. 

چیزی در آگاهی جمعی و وجدان تاریخی‌شان رسوب کرده مبنی برآنکه از نظام‌های مستقر سیاسی، خیر چندانی عاید مردم نخواهد شد. امکان‌های صدور شر آن را باید کنترل کرد. اینکه حکومت بتواند مردم را به نحو حقیقی نمایندگی کند، در همه جای جهان محل تردید واقع شده است. این مساله در این ناحیه از جهان به ویژه در ایران به هزار دلیل ممتنع است. آنچه در عرصه سیاست امروز موضوعیت پیدا کرده، حراست از مردم در مقابل امکان‌های صدور شرارت از سوی بازی‌های کلان سیاسی است. مردم خواسته یا ناخواسته به سمت سازه‌های کوچک اما پایدار قدرت جمعی پیش می‌روند. 

حاکمیت مستقر از مردم می‌هراسد، اپوزیسیون برانداز نیز امیدی به حمایت گسترده مردم ندارد به همین جهت چشم امید به نیروهای متجاوز خارجی بسته است. صحنه سیاسی ایران در وضعیت تعلیق است. این تعلیق البته برای مردم هزینه فراوانی دارد. اما یک فرصت تاریخی هم هست. 

چرخه تاریخی و تکرار شونده دمکراسی‌خواهی منتهی به استبداد، به پایان رسیده است. یکسوی میدان بازی‌سازی‌های کلان است که به سمت و سوی خطرناکی پیش می‌رود. سوی دیگر بازی‌سازی‌های خرد است که مضمونش حراست مردم از مردم است. سودای بی‌سرانجام حکومت مردم بر مردم، اینک به حمایت مردم از مردم انجامیده است. مسیر دشواری پیش رو وجود دارد. فهم تازه، سخن تازه، بازیگران تازه و الگوهای ارتباطی تازه می‌طلبد. اگر هوادار اسلام هستیم یا ایران یا هر نام هویت بخش دیگر، باید بپرسیم چه کمکی به این فرایند می‌کنند.  

*محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی

۲۱۶۲۱۶

کد مطلب 2160193

برچسب‌ها

داغ ترین های لحظه

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 6 =

آخرین اخبار