به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، زندگی مجردی به گونه ای می باشد که افراد در این دوران از زندگی راحتی و آزادی بسیار زیادی نسبت به زندگی متاهلی دارند. لازم به ذکر است که گفته شود آزادی و راحتی هر شخصی در دوران مجردی او،بستگی به خانواده او نیز دارد.
مجرد ماندن بهتر است یا ازدواج؟
زندگی مجردی یک سبک زندگی می باشد که بسیاری از افراد در بودن در آن بسیار لذت می برند و کمتر به وارد شدن به زندگی متاهلی فکر می کنند.
بنابر روایت شیعه نیوز، زندگی مجردی به گونه ای می باشد که افراد در این دوران از زندگی راحتی و آزادی بسیار زیادی نسبت به زندگی متاهلی دارند.
لازم به ذکر است که گفته شود آزادی و راحتی هر شخصی در دوران مجردی او،بستگی به خانواده او نیز دارد.
عده ای از افراد هستند که به علت محدودیت هایی که از طرف خانواده به آن ها تحمیل شده است نمی توانند نسبت به دیگر افراد در دوران و زندگی مجردی آزادی زیادی داشته باشند.
زندگی متاهلی دوران پس از زندگی مجردی می باشد، در این دوران از زندگی به علت وارد شدن در یک زندگی جدید و معاشرت با یک فرد جدید یک سری قواعد و قانون های جدیدی در زندگی ایجاد می شود که پایبند بودن به آن ها نقش بسیار مهم و اساسی در زندگی دارد.
در صورت یکی دانستن قواعد و قانون های زندگی مجردی و متاهلی مشکلات و اختلافات زیادی در زندگی مشترک به وجود می آید.
دنیای زندگی مجردی کاملا متفاوت با دنیای زندگی متاهلی می باشد. در ادامه این مقاله به بررسی دقیق تر موضوع مقایسه زندگی مجردی و متاهلی، تاهل بهتر است یا مجرد بودن ؟ می پردازیم.
مقایسه زندگی مجردی و متاهلی
یک سری تفاوت های کلی و جزئی در مقایسه زندگی مجردی و متاهلی وجود دارد که در ادامه به چند نمونه از این تفاوت ها اشاره می کنیم :
ارتباط با دوستان: یکی از تفاوت هایی که در مقایسه زندگی مجردی و متاهلی به آن پی می بریم، تعداد دوستان در زندگی مجردی و زندگی متاهلی می باشد.
افراد در زندگی مجردی خود ممکن است تعداد دوستان زیادی داشته باشند اما پس از متاهل شدن و وارد شدن به یک زندگی جدید، ممکن به علت خواست همسر خود تعداد دوستان خود را کم کنند.
آزادی: از دیگر تفاوت هایی که در مقایسه زندگی مجردی و متاهلی می توان به آن اشاره کرد، داشتن آزادی بیشتر در زندگی مجردی می باشد. افراد در زندگی مجردی خود کار های زیادی که باب دل آن ها بوده است را انجام می دادند و همچنین این امکان وجود داشته که از یک سری از چهار چوب ها نیز عبور کرده باشند اما در زندگی متاهلی دیگر نمی توان تمام آزادی دوران مجردی را داشت.
ابراز علاقه: یکی از مزیت های بسیار خوب زندگی متاهلی، بروز دادن تمام احساسات و علاقه به همسر و شریک عاطفی خود می باشد.ابراز کردن علاقه در زندگی مجردی نسبت به زندگی متاهلی بسیار کم می باشد و گاهی از نگفتن یک سری احساسات و علاقه ها در مجردی، ممکن است افراد دچار ناراحتی هایی در درون خود شوند.
تصمیم گیری ها: از دیگر تفاوت ها در مقایسه زندگی مجردی و متاهلی، تصمیم گیری ها در زندگی می باشد. در دوران مجردی افراد بیشتر تصمیم گیری های زندگی خود به تنهایی انجام می دهند و ممکن است گاهی از اوقات با والدین خود نیز مشورت کنند اما تصمیم نهایی را به تنهایی می گیرند. تصمیمات گرفته شده در زندگی متاهلی به تنهایی گرفته نمی شوند و افراد در دوران متاهلی خود اکثر تصمیمات لازم را با همسر خود در میان می گذارند و با یکدیگر یک تصمیم واحد می گیرند.
مجرد ماندن بهتر است یا متاهل شدن
با مقایسه زندگی مجردی و متاهلی به این نتیجه می رسیم که نمی توان به صورت کاملا دقیق و حساب شده بگوییم که زندگی مجردی از زندگی متاهلی بهتر است و یا برعکس.
در برخی از زمینه ها می توان مشاهده کرد که مجردی دارای یکی سری نکات مثبت و امکانات بسیار خوبی می باشد و عده ای از افراد دوست دارند که در این دوران بمانند و کمتر ترجیح می دهند که وارد دوران متاهلی شوند زیرا تصور می کنند که با ورود به زندگی متاهلی امکانات و آزادی هایی که در زندگی مجردی خود دارند را باید فراموش کنند.
همان گونه که زند گی مجردی دارای یک سری ویژگی های بسیار خوب و پسندیده ای می باشد،زندگی متاهلی نیز به همین شکل است.
افراد با ورود به دوران متاهلی خود ممکن است بخشی از سبک زندگی که در مجردی داشتند را نتوانند در دوران متاهلی خود به همراه داشته باشند اما این امکان نیز وجود دارد که یک سبک زندگی و امکانات و ویژگی های بسیار بهتری نسبت به زندگی مجردی آن ها جایگزین مناسب تری برای زندگی قبلی آن ها باشد.
چه بسا افراد زیادی از افراد وجود داشتند که از زندگی مجردی خود بسیار لذت می بردند و علاقه چندان زیادی به زندگی متاهلی نداشتند اما به محض ورود به دوران شیرین متاهلی از دیر وارد شدن به این دوره و دیر ازدواج کردن خود بسیار پشیمان شده اند.
پس در انتخاب زندگی مجردی و زندگی متاهلی نمی توان به صورت واضح گفت که کدام دوران می تواند دوران بهتری برای افراد باشد.
زمان مناسب ازدواج چه زمانی است
با مقایسه زندگی مجردی و متاهلی می توان به این نتیجه رسید که زمان مناسب ازدواج در زندگی هر شخصی متفاوت می باشد.همچنین میتوانید مقاله نشانه های عدم آمادگی برای ازدواج را نیز مطالعه کنید.
عده ای از افراد در زندگی خود دارای یک سری ویژگی های شخصیتی متفاوتی هستند که زمان مناسب برای ازدواج آن ها بستگی به این ویژگی های شخصیتی در آن ها دارد.
با مقایسه زندگی مجردی و متاهلی افراد می توان به سبک زندگی آن ها به صورت دقیق پی برد. عده ای از افراد به دلیل سبک زندگی که در مجردی خود داشته اند هنوز آمادگی لازم و کافی را برای ورود به دوران متاهلی ندارند و این افراد نمی توانند یک زندگی موفق و ایده آل مشترک را با یک فرد دیگر را شروع کنند.
رسیدن به بلوغ فکری و عقلی در زمان مناسب برای ازدواج بسیار تاثیر گذار می باشد.
افرادی که در زندگی مجردی خود به این بلوغ نرسیده اند نمی توانند استارت یک زندگی متاهلی خوب را بزنند.
عده ای از اشخاص تصور می کنند که با ازدواج کردن می توانند تمامی مشکلات و مسائل زندگی خود را حل کنند اما باید گفت که این افراد نیز هنوز به مرحله رسیدن به زمان ازدواج خود نرسیده اند زیرا دارای تصور کاملا اشتباهی از ازدواج هستند.
مسئولیت های مهم در زندگی متاهلی
یکی از تفاوت های اساسی در مقایسه زندگی مجردی و متاهلی،مسئولیت های مهم دوران متاهلی می باشد.
داشتن مسئولیت اقتصادی یکی از مسئولیت های بسیار مهم در زندگی متاهلی می باشد که این کار و مسئولیت در زندگی مجردی نقش کمتری دارد.
یک فرد در متاهلی خود این نکته را باید در نظر داشته باشد که همسر آینده اش از او یک سری انتظارات و توقع هایی در زمینه اقتصادی و مالی دارد، از این رو باید با آمادگی کامل وارد زندگی متاهلی و تشکیل خانواده شود.
برخورداری از مسئولیت های اخلاقی از دیگر تفاوت هایی می باشد که در مقایسه زندگی مجردی و متاهلی می توان به آن شاره کرد.
افراد در زندگی مجردی خود دارای یک سری ویژگی های اخلاقی متفاوتی می باشند و این رفتار های آن ها در دوران مجردی تحت تاثیر کسی نمی باشد.
این امکان وجود دارد یک فرد دارای یک سری ویژگی های شخصیتی نامناسبی باشد و برای ورود به زندگی متاهلی لازم است که تغییراتی در رفتار خود بدهد.
زوجین در زندگی متاهلی باید رفتار های خود را براساس رفتار طرف مقابل و یا همان همسر خود تنظیم کنند.
یکی از مهم ترین تفاوت ها در مقایسه زندگی مجردی و متاهلی، مسئولیت های زناشویی می باشد.
افراد در زندگی مجردی خود این مسئولیت مهم و اساسی را ندارند اما در دوران متاهلی باید تمام تلاش خود را در اجرا کردن این مسئولیت به کار بگیرند.
توجه به نیاز های جنسی همسر یکی از وظایف بسیار مهم در زندگی مشترک و متاهلی می باشد و همچنین از حقوق و وظایفی می باشد که در قبال همسر خود باید جدی گرفته شود.
بی توجهی به این موضوع می تواند ناسازگاری ها و اختلافاتی را بین زوجین به همراه داشته باشد.
مجردان خوشبخت ترند یا مزدوج ها؟
آنها که رابطهای دائمی دارند، راضیترند و عمرشان بیشتر از مجردهاست. این نظریهای قدیمی است اما آیا منطبق با واقعیت است؟ پژوهشگران به درستی این دیدگاه تردید دارند و مبنای تردیدشان نیز تحقیقات جدیدی است که جنبه مثبت زندگی مجردی بر احساس رضایت را تایید میکنند. در سال ۱۹۷۰ از مجموع خانوارهای آلمان، حدود ۲۵ درصد تک نفره بودند، این میزان در سال ۲۰۰۹ به ۴۰ درصد یعنی به ۱۶ میلیون نفر رسید. این روند رو به تزاید که پیشتر در کشورهای غربی مشاهده میشد، در کشورهای رو به توسعه یا سنتیتر نیز جای خود را گشوده است. مبنای این جابجایی نیز، چیزی جز تحول در مناسبات اجتماعی و انسانی نیست. از منظر بیولوژیک، همزیستی یا همکاری امری بسیار انرژیبر است.
مغز ما در جمع یا در برابر دیگری، مدام در حال محاسبه و تنظیم رفتار، گفتار، حرکات بدن و زبان اشاره است تا مانع هر واکنش یا داوری ناخواسته شود. روشن است که بعضیها راحتتر با زندگی بدون همسر کنار میآیند. زندگی تکنفره به نظر بسیاری از مجردها، آزادی کامل است. تصمیمگیری با رای شخصی انجام میگیرد و فرد میتواند بدون ملاحظه و رعایت دیگری، در پی امیال و علاقمندیهای خود باشد. لزومی به توافقهای اعصاب خردکن به عنوان سدی در برابر انجام کارهای ناگهانی نیست. آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی که به بدبینی شهرت دارد میگوید: «ازدواج یعنی آن که همه کار ممکن را برای بیزاری از یکدیگر انجام دهی. حقوق فردیات را نصف کنی و وظایفت را دوبرابر...»
تجرد و سلامتی
جامعهشناسان دانشگاه تگزاس آستین معتقدند که مجردها از سلامت جسمی بهتری برخوردارند و احساس رضایتمندی بیشتری دارند. این مدعا بر نتایجی استوار شده که از طرح "پرسشنامه سلامتی ملی" این دانشگاه با شرکت یک میلیون و دویست هزار نفر به دست آمد. این طرح در فاصله سالهای ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۳ انجام شد و نتایج آن در سال ۲۰۰۸ انتشار یافت. این پرسشنامه روشن کرد که تفاوت میزان سلامتی مجردها و متاهلها از دهه هشتاد میلادی به بعد به شدت کاهش یافته و به ویژه نزد مردان به صفر رسیده است. آمارهای پیشین حاکی از آن بودند که میزان بیماری نزد مجردها به مراتب بیشتر از متاهلهاست. بر همین مبنا، ازدواج و تشکیل خانواده، یک نسخه بهداشتی برای مجردها نیز محسوب میشد.
پروفسور اشتفان هاردل (استاد جامعهشناسی دانشگاه ماینس) معتقد است که زندگی مجردی مزایای بسیاری دارد: مجردها حلقه گستردهای از دوستان دارند، در فعالیتهای اجتماعی فعالترند و از امکانات مالی و شغلی بهتری برخوردارند؛ اما در شرایط سخت مانند بیماری و یا مشکلات مالی، وضعیت مجردها از متاهلها نامناسبتر است. پژوهشهای دیگر نشان میدهند که اکثر مجردها در سنین بالا به دنبال یافتن شریک مناسبی برای دوران سالخوردگی هستند؛ دورانی که هر فرد نیاز بیشتری به تیمار و پرستاری و پرکردن تنهایی دارد. جالب آن که در میانسالی، مردان مجرد به مراتب بیشتر از زنان مجرد در جستجوی همدم هستند.
تاهل و استرس
محققان دانشگاه روتردام هلند هم که در زمینه "خوشبختی" تحقیق میکنند، به نتایجی مشابه جامعهشناسان دانشگاه آستین رسیده و میگویند مجردها نه تنها در مقایسه با متاهلها سالمترند، بلکه خوشبختتر هم هستند. زمانی مجرد ماندن افراد، به معنای آن بود که متقاضی یا خواستگار ندارند و این خود به خود عیب تلقی میشد. یافتههای جدید جامعهشناسان نشان میدهد که زندگی مجردی معنای دیگری یافته و مجردها با وضعیت خود بهتر کنار میآیند. ازدواج نکردن، دیگر ننگ و عار یا ناکامی شخصی محسوب نمیشود.
مشکل مجردها در رابطه با داشتن یک همدم یا سنگ صبور در دوران جدید، به دوستان و روانشناسان محول شده است! دوستیابی و آشنایی و برقراری حاشیه امن اجتماعی، در عصر شبکههای اینترنتی، به مراتب آسانتر ار پیش شده و تنهایی، موجب تشکیل خانواده نیست. پژوهشگران هلندی تاکید میکنند که فشار اجتماعی بر متاهلها بیشتر است؛ مجردها به دلیل دور ماندن از این فشارها، استرس کمتری دارند و این تاثیر مثبتی بر تندرستی جسمانی آنها دارد.
تنها چیزی که میتوان روی آن انگشت گذاشت، ارتباط جنسی پایدار و منظم است که در میان مجردها و متاهلها متغیر است. رابطه جنسی نقش مهمی در سلامتی جسمی و روانی دارد. زوج هایی که ارتباط جنسی ندارند، بیشتر مشاجره می کنند و به روشهای دیگری برای رفع تنش نیاز دارند. کسی که زندگی جنسی فعالی دارد، بهتر و بیشتر عمر میکند. با وجود این، تنهایی میتواند تبدیل به معضل شود. روانشناسان معتقدند که "تنها بودن" موقعیتی واقعی و "انزوا" موقعیتی حسی است. یعنی مجردها میتوانند علیرغم ارتباط اجتماعی دچار "انزاوی درونی" شوند که وضعیت نادری نیست. و باید گفت که انزوا برای جسم هم زیانبار است؛ چیزی که در تحقیقات متعدد ثابت شده است.
از عوارض انزوا میتوان به بیخوابی، اختلال در دستگاه گردش خون، تضعیف سیستم دفاعی بدن یا افسردگی اشاره کرد. تحقیقات علمی روشن میکنند که افراد دارای ارتباطهای اجتماعی فعال، به طور میانگین بیشتر از افراد منزوی عمر میکنند. نتیجه اینکه زندگی مشترک مهم است و تاثیر مثبت بر سلامتی دارد اما مجردها هم تا وقتی که به انزوا دچار نشده باشند، چیزی از رضایت و سلامت کم ندارند. یکی از دست اندر کاران این تحقیق هشدار میدهد که "فیسبوک" و شبکه های اجتماعی مشابه آن جایگزینی برای شبکههای واقعی اجتماعی نیستند: «رابطههای انسانی برای آدمها امری بدیهی است. ما مانند ماهیها هستیم که وجود آب را حس نمیکنند اما به آن نیاز دارند.»
زندگی مشترک، آری یا نه
تشکیل خانواده و زندگی مشترک، زمانی بدیهیترین چشمانداز انسانها بود. اما در دنیای مدرن، دو نیاز بنیادین روان بشری، یعنی پیوند عاطفی، عشق ورزیدن و فردیت و استقلال، در تضاد با یکدیگر قرار میگیرند. بنیان نظریه تکامل، بر خلاف تصور عمومی بهبود نیست؛ بلکه سازگاری با شرایط جدید است. پژوهشگران مناسبات انسانی میگویند، زیست مشترک در سازگاری با زندگی اجتماعی نوین دستخوش تغییرات جدی و البته گام به گام خواهد شد. فردیت در جوامع پیشرفته صنعتی با مفهوم از خودگذشتگی در رابطه طولانی و پایدار تضاد دارد.
به اعتقاد محققان علوم رفتاری، نیاز به خانواده در بین نیازهای بنیادین بشر وجود دارد و این مفهوم که قبلا توسط مذهب، دولت، مناسبات اقتصادی و اجتماعی، تعیینکنندگی داشت، به مرور به حاشیه خواهد رفت و قطعیت و اهمیت خود را از دست خواهد داد. اما چرا زندگی مشترک هنوز واجد امتیازات است و اکثریت جامعه همچنان تشکیل خانواده میدهند؟ شاید بتوان یکی از دلایل را ساختار ذهنی انسانها دانست که در کودکی شکل میگیرد. اکثریت قریب به اتفاق جوامع بشری نزد مادر و پدر و خواهر و برادر و بستگان بزرگ شدهاند و خوشبختی یعنی خانواده و به سر بردن نزد افراد نزدیک. "کانون گرم خانواده" یعنی محبت لایزال و احساس امنیتی سرشار از آرامش.
اینک در آلمان یکچهارم بچهها در خانوادههای تکوالد و بدون ارتباط تنگاتنگ خویشاوندی متولد میشوند. تصور این نسل در بیست سال دیگر میتواند از سعادت و آرامش و امنیت چیز دیگری باشد. در نتیجه پیششرط بحث در این زمینه و نتیجهگیری در مورد آن باید منوط به این باشد که در باره چه کسانی و رشد یافته در چه جوامعی صحبت میکنیم. و پرسش آخر اینکه آیا زندگی مشترک ایدهآل امری میسر است؟ در پاسخ باید گفت که ایدهآل هر فرد، محصول تربیت خانوادگی، اجتماعی و تجربیات شخصی اوست .
کسانی که در سنین میانه زندگی مشترک را شروع میکنند، معمولا درک منطقیتری از "ایدهآل" دارند و به خاطر متعادل شدن فعالیت هورمونها، تجربه و امنیت مادی، سازگاری بیشتری نیز با همدم خود نشان میدهند. پیوند عمیق عاطفی و یگانگی روحی، تنها در رابطهای طولانی و پایدار به وجود میآید. ارضای نسبی دو نیاز بنیادین روان بشری، یعنی عشقورزیدن و استقلال، تنها در صورت بازتعریف همزیستی و عدم چشمپوشی از نیازهای فردی امکانپذیر است. در غیر این صورت حتی زندگی مشترک پایدار، نوعی "شرکت سهامی" است که سرمایههای آن میتوانند فرزندان یا اهداف و منافع مشترک باشند.
سخن پایانی
در مقاله بالا به بررسی دقیق مقایسه زندگی مجردی و متاهلی به صورت مفصل پرداختیم از این رو می توان گفت هم زندگی مجردی و هم زندگی متاهلی هر دو می توانند شیرین و خاطره ساز باشند و این امر در زندگی هر شخصی بسته به شرایط پیش آمده برای او متفاوت است.
پیشنهاد می شود اگر در دوران زیادی از زندگی خود مجرد بوده اید و قصد وارد شدن به زندگی متاهلی را دارید قبل از اقدام کردن حتما بایک روانشناس و یا یک مشاور ازدواج در این زمنیه از او مشورت هایی بگیرید و همچنین در خود جست و جو کنید که ببینید آیا ملاک های لازم برای شروع یک زندگی متاهلی را دارید یا خیر،در صورت نداشتن زمینه برای ازدواج کمی به خود فرصت دهید تا شرایط لازم برای شما مهیا شود و به هیچ عنوان در این زمینه عجله نکنید.
نکته:
البته در مجموع خداوند بگونه ای انسانهارا خلق کرده است که هر انسانی نیاز به همسر دارد و دوست دارد نسلش باقی بماند و ادامه یابد و نیاز به همراز و مکمل خود دارد و هر شخص به تنهایی ناقص است . مرد بیشتر منطقی و عقلانی است ولی زن بیشتر با احساس و عواطف انسانی است و این دو با هم به کمال میرسند . اگر بنا بود همه مجردی را انتخاب کنند نسل بشر منقرض میشد و تنوع سلایق و خلاقیت از بین میرفت. پس تجرد یک حالت استثنایی است و برای همگان مفید نیست . با ازدواج زن و مرد بسیاری از استعدادها و نو آوری ها شکوفا میشود و هم تعقل و هم عواطف لطیف تکامل می یابد.





نظر شما