«... امی عزیز، من پیشنهاد می کنم که ما یک برخورد حضوری ترتیب بدهیم بدون اینکه خودمان بدانیم، به این شکل که در میان انبوهی از آدم های دیگر می توانیم همدیگر را اشتباه بگیریم...»

به گزارش خبرآنلاین، داستان «مفید در برابر باد شمالی» بر اساس این سئوال شکل می‌گیرد که «آیا مکانی امن‌تر از فضای مجازی برای فرار از دلتنگی ناشی از روزمرگی وجود دارد؟» داستان از آنجا شروع می‌شود که خانم «روتنر» توسط ایمیل خواهان فسخ اشتراک مجلاتش از انتشارات لایکه می‌شود؛ چراکه معتقد است سطح کیفیت این مجله‌ها مدام در حال پایین آمدن است و او دارد پول‌های خود را هدر می‌دهد. اما او اشتباهی نامه را به جای دیگری می‌فرستد و بدین وسیله با فردی به نام لئو لایکه آشنا می‌شود که این خود سرآغاز ماجراست.
 

لئو لایکه ایمیل‌ها را دریافت می‌کند و از روی ادب جواب می‌دهد؛ از آن‌جایی که امی خود را مجذوب حس می‌کند، به لئو جواب می‌دهد. بعدها لئو اعتراف می‌کند: امی عزیز، من به شما علاقه‌مندم اما می‌دانم که این علاقه‌مندی بیهوده و محال است، پس از اندک زمانی امی اعتراف می‌کند: سطور شما و قافیه‌بندهای من مردی را پیش رویم مجسم می‌کنند که احساس می‌کنم واقعاً وجود دارد. به نظر می‌رسد اولین ملاقات حضوری فقط منوط به زمان است، اما این سؤال آن‌چنان هر دو را به دلشوره می‌اندازد که مدتی مردد از جواب دادن به آن طفره می‌روند. آیا ایمیل‌های مملو از عشقی که فرستاده، دریافت و ذخیره شده‌اند به ملاقات و آشنایی حضوری منتهی خواهند شد؟ و در این صورت بعدش چه می‌شود؟...
 

رمان از این جهت خواندنی و باورپذیر است که داستان آن برای آنها که زیاد با اینترنت سروکار دارند ملموس است بویژه وقتی برخی سوء استفاده های اینترنتی را روزانه در میان اخبار می شنویم و می خوانیم.
 

در یکی از ایمیل های فرستاده شده توسط امی روتنر خطاب به لئو لایکه می خوانیم:

«... لئو، صادق باشیم: من در نظر شما تصویری خیالی هستم، قسمت واقعی فقط حروف است، شما روان شناس زبان می توانید به آن یک رابطه خوش آهنگ و دلنشین بدهید. من در نظر شما مثل دوست تلفنی هستم، فقط بدون دوستی و بدون تلفن. به عبارت دیگر، کامپیوتر دوستی، فقط بدون دوستی و بدون عکس. من می توانم کاری را بکنم که کمبودش را دارم: من می توانم اولین قدم های یک نزدیکی را حس کنم...»
 

در بخشی دیگر از رمان لئو لایکه پیشنهاد عجیبی مطرح می کند:

«... امی عزیز، من پیشنهاد می کنم که ما یک برخورد حضوری ترتیب بدهیم بدون اینکه خودمان بدانیم، به این شکل که در میان انبوهی از آدم های دیگر می توانیم همدیگر را اشتباه بگیریم. مثلا می توانیم کافه هوبر در خیابان ارگلت را انتخاب کنیم، حتما می شناسید. آن جا دائما جمعیت مختلطی وجود دارند. ما یک مقطع زمانی دوساعته را مثلا یکشنبه بعداز ظهر انتخاب می کنیم و در این مدت هر دوی ما در آنجا حضور داریم...»

 

«... سلام لئو، در طول شب او را یافتم. معلوم است: میا! همین است! لئو و میا، چه خوش آهنگ! لئو، گوش بدهید: میا سی و چهار ساله، فوق العاده زیبا، مددکار ورزش، با پاهای کشیده، اندام عالی، بدون یک گرم چربی اضافه، گندمی، مومشکی، تنها عیب: گیاهخوار، اما وقتی به او بگویید که این از سویا تهیه شده، حتی گوشت را هم می خورد. بسیار بامطالعه، خیلی باهوش، سرزنده، راغب برای اقدامات جدید، همیشه باحوصله. خلاصه بگویم: زن رویاها. و او مجرد است. می خواهید شما را به هم معرفی کنم؟»

 

«... امی، شما به سوال من جواب ندادید. می خواستید مرا ملاقات کنید حتی زمانی که شوهرتان در خانه و در اتاق مجاور نشسته است؟ و (سوال تکمیلی): به او چه می گفتید؟ شاید: «عزیزم، من امروز با مردی قرار ملاقات دارم که حدود یک سال است با او از راه دور ارتباط دارم، بیش تر اوقات روزانه چندین بار، از صبح به خیر تا شب به خیر...»»

 

 

نویسنده این کتاب در اصل روزنامه‌نگاری است که همکاری دائمی با یکی از روزنامه‌های پرتیراژ آلمانی دارد. در دانشگاه روانشناسی بالینی خوانده و در این کتاب بر اساس یک تصادف غیرمنتظره صحنه‌ها و رویدادهای به یادماندنی در برابر دیدگان مخاطب خلق می‌کند.

رمان خواندنی و جذاب «مفید در برابر باد شمالی » در 247 صفحه و قیمت 7500 تومان راهی بازار نشر شده است.
 

 

ساکنان تهران برای تهیه این داستان خواندنی می توانند با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و آن را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. باقی هموطنان نیز با پرداخت هزینه پستی می توانند این کتاب ها را تلفنی سفارش بدهند.


6060

دانلود

کد خبر 231117

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین