به گزارش خبرآنلاین، این شعر شمس لنگرودی که پیش از این در مجموعه شعر «ملاح خیابانها» منتشر شده بود، حال و هوای خاصی دارد و ابعاد مختلفی به زندگی، مرگ، غم و میبخشد.
آرام باش عزیز من
آرام باش
حکایت دریاست زندگى
گاهى درخشش آفتاب، برق و بوى نمک، ترشح شادمانى
گاهى هم فرو مىرویم، چشمهاىمان را مىبندیم، همه جا تاریکى است،
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون مىآوریم
و تلألوء آفتاب را مىبینیم
زیر بوتهآى از برف
که این دفعه
درست از جائى که تو دوست دارى طالع مىشود
آرام باش
حکایت دریاست زندگى
گاهى درخشش آفتاب، برق و بوى نمک، ترشح شادمانى
گاهى هم فرو مىرویم، چشمهاىمان را مىبندیم، همه جا تاریکى است،
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون مىآوریم
و تلألوء آفتاب را مىبینیم
زیر بوتهآى از برف
که این دفعه
درست از جائى که تو دوست دارى طالع مىشود
فایل ضمیمه این خبر شعر خوانی شمس لنگرودی است.
57244
نظر شما