۰ نفر
۳۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۷

ادامه بحران در سوریه ادامۀ جنگ داخلی است و نیروهای مخالفی که هزاران کشته داده اند به چیزی کمتر از برکناری اسد قانع نخواهند شد.

هنگامی که در منطقه مساله جانشینی رهبری مطرح شد، گفته بودیم که جهان کنونی جهان دگرگون شونده ای است که از خاکستر جنگ سرد بیرون آمده و دوره پس از 11 سپتامبر را سپری کرده است. حتی در برخی از کشورهای منطقه که رژیم جمهوری هم دارند، تفکرات سران سنتی و قبیله ای است. یمن، سوریه، مصر، لیبی همه رژیمهایی بودند که رهبران آنها با وجودی که نام رئیس جمهور را یدک می کشیدند در پی جایگزینی فرزندان خود بودند. حتی در کشورهای بازمانده از شوروی سابق هم این نوع تفکر دنبال می شد و در آذربایجان و قرقیزستان دنبال شد که در دومی ناکام ماند. در ازبکستان و قزاقستان که رهبران (یا روسای جمهور شاه نشان) چون فاقد پسر بودند، علاقه مند به جایگزینی دختران خویشند. ملاحظه می شود که در منطقه خاورمیانه کهنه و نو چگونه دمکراسی شکل گرفته است. در این دوره ای که حتی کسبه های سنتی هم نمی توانند فرزندان خود را در حرفه خود جایگزین کنند، چگونه این رهبران مستبد می خواهند فرزندان خویش را جایگزین خویش سازند. حیدر علی یف در آذربایجان موفق شد فرزند خویش را جایگزین سازد. سپس حافظ اسد فرزند خویش را بر سر کار آورد. یمن ناموفق ماند. در مصر و لیبی رویاهای پادشاهان جمهور نقش بر آب شد و موج دگرگونی و طوفان و خشم بیداری ملتها فرزندان و پدران را با خود برد. این از ویژگی جهان معاصر است. اکنون بشار اسد باید پاسخگوی خشم مردمی باشد که در دوره زمامداری پدر، پدرانشان کشته شده اند. پدر کشتی و تخم کین کاشتی، پدر کشته را کی بود آشتی. در آغاز بهار عربی و موج بیداری انسانی، مردم خواستار برکناری اسد شدند، دوره ای که می توانست یک رئیس ملت دوراندیش را به اندیشه درباره پیامدهای ناگوار آینده وادارد که تصمیم کارآمد و مدبرانه ای بگیرد. اما او به جهت اینکه وارث حکومت پدر بود و ناپخته در میدان سیاست و روی کار آمده حزبی که خود در پی وخامت اوضاع بر ناراستی انتخابات پیشین اقرار و قول اصلاح سیستم انتخابات و سیستم چند حزبی را داد.
هنگامی که در سال 1357 تانکهای ارتش ایران در پی حکومت نظامی به خیابانها سرازیر شدند و سربازانی که باید عهده دار حفاظت کشور از دشمنان خارجی باشند، به خیابانها و برای رویارویی با مردم صف کشیدند، آشکار شد که هیمنه ارتش و نظامیان شکسته خواهد شد و سرانجام کاربه بی طرفی کشیده خواهد شد و مشروعیت حکومت از دست خواهد رفت و به اعتباری همان شد که پیش بینی می شد. ارتش رژیم بعثی سوریه که در طی دهه های اشغال بلندیهای جولان حتی گلوله ای به اسرائیل اشغالگر شلیک نکرده بود، این بار رو در روی مردمی ایستاده است که از خود آنان است. در دوره حافظ اسد کیش شخصیت تا بدانجا رسیده بود که در و دیوار شهرهای سوریه با تصاویری بزرگ از اباصالح پوشانده شده بود و دانش آموزان پسر در مدارس بجای یونیفورم مدرسه یونیفورم نظامی می پوشیدند. اما از اصلاحات خبری نبود و جنگ با اسرائیل غاصب لفظی بود و رژیم هم از این ژست مبارزه با رژیم اشغالگر قدس، از کشورهای عربی ثروتمند کمکهای مالی دریافت می کرد. به اعتراف کارشناسان اسرائیلی مرز اسرائیل با سوریه امن ترین مرزهای این کشور بود. اکنون اسرائیل هم از این رویداد در هراس است.
به نظر می رسد اگر آقای بشار اسد در همان آغاز بحران ارزیابی درستی از نیروی مخالف می داشت، باید از درِ مذاکره در می آمد و از سرکوب دوری می کرد ولی با سرکوب مخالفان خود به تقویت آنان همت گماشت. به فرموده سعدی علیه الرحمه که او خود در شامات اسیر و به کار گل واداشته شده بود، «سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل». آقای اسد به سرکوب مخالفان پرداخت و این بار با تانک و هواپیماهای جنگی به جای حمله به اسرائیل، حمله به ملت خویش را آغاز کرد. اگر چه حکومت اعلام می کند که مخالفان همه جانی و خلافکار و وطن فروش و خرابکار هستند و در پی تضعیف حکومت هستند، ولی مردم شهرها و روستاهای زیر بمباران ناگزیر به ترک کشور شده اند و رقم پناهندگان به کشورهای همسایه از مرز 200 هزار تن گذشته و بر اساس اعلام سازمانهای بین المللی رقم کشته شدگان رویدادهای 18 ماه گذشته به بیش از 20 هزار نفر رسیده است. این ارقام وحشتناکی است که نمی توان آن را نادیده گرفت. اگر آقای اسد کناره گیری می کرد و به پیشنهاد اتحادیه عرب قدرت را واگذار می کرد، نشان از درایت و رهبری خردمندانه او بود و نشان از میهن پرستی، شاید آقای بن علی که به خیانت متهم شده، کاری ارزنده تر و مدبرانه تری برای نجات کشور انجام داده تا آقای اسد که ایستاده و از رژیمی دفاع می کند که ارتش آن به سوی مردم خویش آتش می گشاید و شهر ها را بمباران می کند. موردی که ارتش بعثی عراق با ایران انجام داد، رژیم بعثی سوریه با شهرهای خویش انجام می دهد. بازسازی شهرهای ویران شده و حجم عظیم خرابی ها به اعتباراتی نیاز دارد که دولت اسد و یا دولت آینده توان تامین آن را نخواهد داشت و سالها وقت لازم خواهد بود تا پایتخت اقتصادی کشور یعنی حلب زیبا دوباره شهری آباد شود. به همین علت است که رجل سیاسی از میان ملت بر می خیزند و نه از درون رژیم. او را مردم می سازند و نه او مردم را.
زمانی که عبدالحلیم خدام معاون رئیس جمهوری سوریه به غرب پناهنده شد، رژیم اسد با چالش روبرو شد. عبدالحلیم خدام، سال 2005 با استعفا از سمت خود به صف مخالفان حکومت سوریه پیوست و اکنون در پاریس زندگی می کند. بر اساس کیفر خواستی که خبرگزاری فرانسه آن را بدست آورده است خدام متهم به «افترا به رهبری سوریه» و «دروغ گفتن در برابر دادگاهی بین المللی در خصوص قتل رفیق حریری» نخست وزیر پیشین لبنان است. خدام همچنین متهم به «توطئه برای قبضه غیر قانونی قدرت سیاسی» و نیز «داشتن ارتباط غیر قانونی با دشمن صهیونیستی»، «تضعیف وجهه دولت» و نیز افکار مردم و از همه مهمتر، «همدستی با یک کشور خارجی برای تهاجم به سوریه» است.
در جریانات اخیر نیز با فرار برخی نظامیان سوریه و تشکیل ارتش آزاد و هم چنین فرار ژنرال طلاس فرمانده ارتش برای پیوستن به این ارتش بر وخامت اوضاع و کاهش مشروعیت رژیم اسد افزوده است. تحریمهای اقتصادی، کمکهای نظامی به مخالفان از سوی کشورهای عربی مخالف حکومت سوریه، تهدید آمریکا به سوریه در واکنش به برخی اظهارات مقامات سوریه درباره بکارگیری سلاحهای شیمیایی علیه مخالفان همه و همه دست بدست هم داده و سناریویی را برای سرنگونی حکومت سوریه رقم می زنند. هم در داخل و هم در خارج حکومت سوریه با تنگناهایی روبرو شده است. نشست اخیر سران سازمان همکاری های اسلامی و اجماع کلی(به جز ایران) به تعلیق عضویت سوریه در آن، از دیگر مشکلاتی است که برای انزوای سوریه در نظر گرفته شده است.
اکنون باز می گردیم به اصل ماجرا. بحران سوریه مدیریت نشد و رژیم بعثی سوریه توانایی مدیریت بحران را نداشت. بنابراین بحران به بیرون درز کرد و از یک بحران داخلی به بحرانی منطقه ای تبدیل شد. طبیعی بود که کشورهای همسایه ناگزیر به دخالت شوند.
حتی رژیم محافظه کاری چون اردن هم از اسد خواست که از قدرت کناره گیری کند و قدرت را به یک حکومت انتقالی تحویل دهد. سپس ترکیه وارد ماجرا شد، کشوری که پس از سالها تنش در روابط دو کشور، رئیس دولت آن آقای اردوغان گام آشتی پیش نهاد و روابط به سطح مناسبی از روابط همه جانبه رسید. وزیر خارجه ترکیه به اسد فشار آورد که با پند گرفتن از شمال آفریقا و از مبارک، از قدرت کناره گیری کند. باز هم کارساز نشد. بحران سوریه از منطقه ای به بین المللی تبدیل شد. شورای امنیت بارها پیش نویس قطعنامه تدوین کرد، که با مخالفت روسیه و چین راه بجایی نبرد. ابتکار شورای امنیت اعزام صلحبانان هم با نمایندگی و مأموریت ویژه کوفی عنان با شکست روبرو شد و ناظران بین المللی با دست خالی برگشتند. سرانجام کار چنان است که آتش این بحران کشورهای همسایه از جمله ترکیه بزرگترین همسایه و عضو ناتو را در خود غرق خواهد کرد. سرنگونی جنگنده ترک و کشته شدن دو خلبان آن بر بحران سوریه و رویارویی ناتو با سوریه را دامن خواهد زد. ناتو، سوریه را متهم کرده است که این سرنگونی توسط سلاح روسی و نیروی پدافند و کارشناسان روسی مستقر در سوریه انجام گرفته است.
اکنون در خوش بینانه ترین حالت اگر رژیم اسد پا برجا بماند، امکان ادامه حکومت با دشواریهای زیادی روبرو خواهد شد. اما احتمال بسیار دارد که رژیم کنونی نتواند به حیات سیاسی خود ادامه دهد که سناریویی محتمل است و احتمال آن می رود که مخالفان حکومت را بدست گیرند. در این صورت ادامه روابط کشورهای حامی رژیم اسد با رژیم آینده آسان نخواهد بود. به همین سبب کشورهای دوست سعی می کنند در اعلام مواضع محتاطانه عمل کنند.
در اینجا پرسشی پیش روی می آید که آیا رژیم آینده براساس سناریوهایی روی کار خواهد آمد که در جریان بهار عربی تجربه شده است. نخستین سناریو تونسی است. این مدل امکان پیاده شدن در سوریه را ندارد، زیرا مراحل تکوین بحران سوریه از فرایند مراحل آن عبور کرده و روندی واژگون را طی کرده است. دوم مدل مصر است. این مدل هم امکان پیاده شدن ندارد زیرا در مصر ارتش بی طرف ماند و در راستای خواسته های مردم حرکت کرد و جایی و شهری و روستایی از سوی ارتش بمباران نشد. بنابراین مدل مصر هم نمی تواند پیاده شود. مدل لیبی تشابهاتی با فرایند بحران سوریه دارد اما در این فرایند روسیه و چین هر نوع حمله نظامی خارجی و را وتو خواهند کرد. بنابراین اگرچه رویارویی نظامی مخالفان با حکومت از مدلی شبیه حکومت قذافی تبعیت می کند، اما از بعد بین المللی دارای موانعی است که گفته آمد. مدل یمنی شباهتی به وضعیت در سوریه دارد اما مخالفان سوری از ابعاد بین المللی مورد حمایت هستند و شورای انتقالی مورد حمایت جامعه بین المللی و از همه مهمتر اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس و همسایگانی است که اردوگاه پناهندگان را در خود جای داده اند. در یمن، مخالفان، ساختاری قبیله ای دارند در حالی که در سوریه مخالفان را روشنفکران و سیاستمداران و بعضاً یاران اسد تشکیل می دهند.
سقوط حکومت اسد رویدادی تلخ برای منطقه خواهد بود. در گام نخست جبهه پایداری فلسطین تضعیف خواهد شد و حزب الله حامی قدرتمند و مدافع خود را از دست خواهد داد. شیعیان تضعیف خواهند شد و شیعه ستیزی رواج خواهد یافت. بدون شک دولت شیعه عراق با دشواری و احتمال سقوط روبرو خواهد شد، که از هم اکنون بارقه های قابل رویت است. علویان ترکیه که اکنون نیز با دشواری هایی در ترکیه از نظر هویتی روبرو هستند، ضعیفتر خواهند شد و در سوریه جنگ داخلی ابعادی دیگر خواهد گرفت و تا سالها امنیت منطقه را بر هم خواهد زد. در نتیجه این فرایند، کردها قدرت خواهند گرفت و ستیز مسلحانه کردهای ترکیه با دولت مرکزی افزایش خواهد یافت. کردهای سوریه جان می گیرند و از هم اکنون در حال بسیج نیروهای خود در مناطق هم مرز با ترکیه هستند و گفته می شود که ابتکاری است که از سوی دولت سوریه برای تهدید ترکیه انجام گرفته است. در عراق کردها تقویت خواهند شد و اقلیم کردستان عراق از فرصت بهره گرفته و با تضعیف شیعیان خودمختاری خود را تثبیت خواهد کرد و احتمالاً استقلال خود را از عراق پیش خواهد کشید. زیرا کردهای عراق در دوره و از ابتکار سازمان ملل در طرح منطقه پرواز ممنوع سود جستند و تجربه دولتداری کسب کردند. در بحران سوریه، اقلیم کردستان عراق به ارتش مرکزی عراق اجازه ندارد در مرزهای بین المللی ترکیه با اقلیم عراق مستقر شوند.
آقای اسد می خواهد قایق خود را سوراخ کند و همه را با خود به قعر دریا ببرد. ادامه بحران جنگ داخلی است. نیروهای مخالفی که هزاران کشته داده اند به چیزی کمتر از برکناری اسد قانع نخواهند شد و در صورت فقدان راهکار، جنگ داخلی حتمی است. بحران سوریه جدی است. باید چاره ای اندیشید. به گمان ما آقای اخضر ابراهیمی همان طور که انتظار می رود و خود بر آن واقف است، با حمایت همه جانبه روبرو نیست، زیرا جامعه جهانی درباره سوریه هماهنگ و یکدست نیست. بازیگران متعددی با منافع و نگرانی های گوناگون و گاه متعارض در صحنه سوریه به ایفای نقش می پردازند. شیرازه امور از دست حکومت بشار اسد در رفته است. به نظر می رسد جامعه جهانی بیشتر باید در اندیشه مردم و نه حکومت سوریه باشند. شورای امنیت باید در اندیشه تشکیل حکومتی ملی و موقت با سرپرستی خود باشد تا بتواند در یک دوره انتقالی، در صورت سقوط رژیم، مردم را از جنگ داخلی در امان نگهدارد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 237428

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 1 =