هدف و انگیزهى جنابعالى از حضور در کوه چیست؟
هدف، ورزش است.
آیا بهجز کوهنوردى، ورزش دیگرى هم انجام مىدهید؟
الان نه؛ فرصت نمىکنم. اما سابقاً هم نرمش مىکردم و هم با والیبال سروکار داشتم. از جوانى این ورزش را دوست مىداشتم، اما حالا کمتر مجال مىکنم به آن بپردازم. فقط اگر برسم به کوه مىآیم.
از چه زمانى شروع به ورزش کوهنوردى کردید؟
من کوهنوردى را از جوانى دوست داشتم و از همان ایام به کوه مىرفتم. البته نمىتوان به این کار، کوهنوردىِ فنّى اطلاق کرد. این در واقع، نوعى کوهپیمایى است. در زمان جوانى به ارتفاعات مىرفتم و گاهى اتّفاق افتاده بود که سه، چهار روز - بلکه تقریباً یک هفته - شب و روز در کوهستان حرکت مىکردیم. امروز البته اینطور نیست که بتوانم آن مسافتها و ارتفاعات را طى کنم. هم سن اجازه نمىدهد، هم وقتم اینقدر نیست که بتوانم. حالا گاهى به کوه مىآیم.
اگر توصیهاى در این زمینه دارید، بفرمایید
توصیه این است که جوانها ورزش کنند. من هر وقت چشمم به ارتفاعات شمال تهران مىافتد و مىبینم که در این منطقهى ضلع شمالى تهران - یعنى از منتهاى شرق تا منتهاى غرب - شاید حدود ده معبر وجود دارد که مردم را به این سلسله کوههاى با عظمت و بسیار مصفّا متّصل مىکند؛ اما مردم استفاده نمىکنند، تأسّف مىخورم. هر وقت به کوه مىآیم، وقتى مىبینم خلوت است، تأسّف مىخورم که چرا جوانها و حتّى غیر جوانها از این نعمت الهى و این فرصت کمیاب استفاده نمىکنند. خود من از حدود عید نوروز، کوهپیمایى را شروع مىکنم تا اواسط پاییز؛ یعنى وقتى که یخ مىبندد و در کوهستان خطر لغزیدن هست. بعد از آن دیگر به کوه نمىآیم. در واقع در هر سال، چهار پنج ماه این کار را تعطیل مىکنم. اما در آن هفت، هشت ماه دیگر، تا اواسط پاییز، بنایم بر این است که هفتهاى سه مرتبه بیایم. البته اغلب اوقات پیش نمىآید که بتوانم هفتهاى سه بار بیایم. یعنى هفتهاى دوبار یا هفتهاى یک بار مىشود؛ لکن کمتر از هفتهاى یک بار نمىشود. البته اینجا را که ملاحظه مىکنید، راه طولانى است. براى من، مسیر «کُلَک چال» مقدارى زیاد است. از اینرو همیشه به «کُلَکچال» نمىآیم. هر سال یک یا دو بار اینطور راههاى طولانى را مىآیم و در غیرِ این یکى دو بار، معمولاً راه مىافتم از طرفى - یکى از همین راههایى که معمول هست و مردم مىروند، یا بعضى راههاى خلوتتر - حدود یک ساعت مىروم بالا و برمىگردم. خوب؛ شما سنّ مرا هم ملاحظه کنید. جوانهایى که در کوهستان راه مىروند، در حدود سنین سىسال و سىودو سه سال و کمترند. اینها همه جاى فرزندان من محسوب مىشوند. وقتى که من با این سن و با این همه اشتغالات - واقعاً وقت گذاشتنِ من براى ورزش یک مجاهدت است - بتوانم از لابلاى کارهاى فراوان و متراکم، وقتى براى ورزش باز کنم و با وجود بالا رفتن سن و انحطاط مزاجى، مقیّدم به کوهستان بیایم، شما ببینید که جوانها چه وظیفهاى دارند!
توصیهى من این است که جوانها به من نگاه کنند. من وقتى به کوه مىآیم و گاهى مىبینم حتّى از من مسنتر هم کسانى مىآیند که با استحکام و استقرار جسمانى و قرص و محکم این راه را طى مىکنند، واقعاً لذّت مىبرم. البته این نکته را تأکید کنم که وقتى مىگوییم جوانها، معنایش این نیست که ورزش مخصوص جوانهاست. نخیر؛ همانطور که ورزش براى جوانها لازم است، براى مسنترها هم لازم است. بلکه مىشود گفت براى جوانها لازم است، براى مسنها واجب مؤکّد است. توجّه کردید؟ چون اگر کسانى که پا به سن گذاشتهاند، ورزش نکنند، پیرى زودرس به سراغشان خواهد آمد و قطعاً دچار عوارض پیرى خواهند شد و از کار خواهند افتاد. چرا کسى که مىتواند کار و تلاش کند و عمر خود را ده، بیست سال با ورزش، بر حسب روال طبیعى استمرار بخشد، این کار را نکند؟ من حرفم این است. از این رو توصیه مىکنم همه ورزش کنند؛ هم جوانها، هم پیرها، هم میانسالها، هم مردها و هم زنها. زنها هم باید ورزش کنند. گاهى من در همین راه «کُلک چال» که از پایین به بالا مىآیم، یا بعکس به طرف پایین مىروم، خانمهایى را مىبینم که با چادر مشکى این راه را طى مىکنند. با اینکه قسمتى از این راه، بسیار ناهموار و یا به قول ما مشهدیها قلب است، درعینحال خانمها این راه ناهموار را تحمّل مىکنند و با چادر مشکى مىآیند. خوب؛ این همّت است دیگر. من اینطور زنها و همچنین افراد مسنّى که این راههاى طولانى را طى مىکنند و مىروند، بسیار تحسین مىکنم.
بنابراین توصیهى ما به همهى مردم این است که ورزش کنند. البته از میان همهى ورزشها توصیهى ورزش خاصّى را نمىکنیم. هر کس به هر ورزشى که دوست دارد و با وضع و طبیعت و امکانات او متناسب است، بپردازد. منتها بىخرجترین ورزشها کوهنوردى است. این را که ما امتحان کردهایم، هیچ خرجى ندارد؛ حتّى یک توپ کوچک هم لازم ندارد. آدم کفشش را پایش مىکند و مىزند به کوه و راه مىرود و ورزش مىکند و از این هواى خوب و مناظر طبیعى استفاده مىکند. توصیه مىکنم که حتماً ورزش را فراموش نکنید. از شما آقایان هم که زحمت کشیدید و این راه طولانى را تشریف آوردید - اگرچه یک توفیق جمعى بود که ورزش کنید - تشکّر مىکنم؛ هم از شما، هم از آقایان فیلمبردار و هم از دیگر همراهان.انشاءاللَّه موفّق و مؤیّد باشید.
1717
نظر شما