زیرآبی
هروقت آب از سرم میگذرد زیرآبی میروم.
نقص فنی
کلاغ میخواست پرواز هواپیما را یاد بگیرد دچار نقص فنی شد.
خواب
برای آنکه خواب از سرم نپرد داخل قفس میخوابم.
تاسیس مرغداری
خروس به جرم تاسیس مرغداری روانهی زندان شد.
پدر چاقوکش
اگر پدر برایم چاقو بکشد باز هم نمرهی نقاشیم بیست میشود.
آبرو
آنقدر احتیاط میکرد جایی نخوابد که آب زیرش برود عاقبت آبرویش رفت.
چتر
خلبان چترش را باز کرد و زیر باران قدم زد.
محتاج
عاشق دل شکسته محتاج یک جمله دلچسب است.
پل
کشتیگیر حریفش را روی پل برد و او را داخل رودخانه انداخت.
درخت دلشکسته
درخت دلشکسته به پشت هیزمشکن تکیه میدهد.
برج مراقبت
برج مراقبت به پرندهی زخمی برای نشستن روی باند اجازه فرود داد.
قرص ماه
دریا پس از خوردن قرص ماه خودش را بالا آورد.
دلخور
آدم دلخور هیچگاه دل نمیدهد تا قلوه بگیرد.
غذای دلچسب
هروقت دلش میشکست غذای دلچسب میخورد.
عینک
وقتی که عینک نمیزد «سه تار»را تار میدید.
سلول انفرادی
موجود تک سلولی تا آخر عمر در سلول انفرادی زندانی است.
بر ماست
برماست که از ماست کره بگیریم نه از آب.
خیال
با تار و پود زندگی خیال میبافم.
گازگرفتگی
سگ هار بر اثر گازگرفتگی خفه شد.
گل
دروازهبانی که گل خورده بود بر اثر مسمومیت روانهی بیمارستان شد.
عمل منقار
جوجه اردک زشت منقارش را عمل کرد تا شبیه قو شود.
شیر
شکارچی تا چشمش به شیر افتاد بیدرنگ آنرا سرکشید.
گاز
یک گاز از ساندویچش به من داد و یک گاز به ماشینش.
کودک درون
وقتی از کار بیکار شدم کودک درونم را به شیر خوارگاه سپردم.
حسین مقدسی نیا از سایت لوح
6060
نظر شما